عظما کله فندقی و مذاکرات!

عظما کله فندقی و مذاکرات!

با این حرف گنده آسید علی دارد به صورت خودش سیلی میزندداردبه صف خودش و بویژه به حاج قاسم سلیمانی و بقیه درجه دارهای سپاه و آقا زاده مجتبی روحیه میدهد،

انگار که وقت مذاکرات که سریع و دوان دوان ظریف وزیر خارجه اش را می فرستاد که بدو بدو هرچی میخواهند بگو بله، خط قرمز را ولش !

این ها کشک است رو به مردم خط های رنگین داریم!

آغا تصور میکند که

مردم یادشان رفته.او دروغ میگوید مسئله اشتباه مشتباه

نبود بلکه تسلیم شدن بود و ناچاری

درماندگی بود و زبونی.

اشتباه کردیم یعنی میتوانستیم انتخاب دیگری داشته باشیم و این چاخان است.

در شرایطی که که سرویسهای جاسوسی برادرانشان هم نوع اسرائیلی و هم سازمان جاسوسی آمریکا به خاطر گشاد بازی سیستم اطلاعاتی مملکت اسلام ناب محمدی و عظما تا مخ استخوان در آن نفوذ کرده اند ،

چیزی که خودشان به آن اعتراف کرده اند.

در نتیجه قبل از مذاکرات طرف مقابل به اینها شیر فهم کرده بودند که اسرار مگو ندارند.

همه چیز را روی میز شان گذاشتند. دانشمندانشان را دم در خانه یکی بعد از دیگری را ترور کردند و به بهشت نزد امام زمان فرستادند.دیگر عظما را شیر فهم کردند که هیچ پخی نیستند. همه چیزشان برملا است.

در نتیجه آسید علی نرمش زبونانه را تایید فرمود. اما امروز دارد از کمی حافظه سرداران اش استفاده میکنند و سرشان را شیره می‌مالد.

و اما مهمتر از همه اینکه دارد بال و بازو به مردم به کف خیابان آمده نشان میدهد.

حالا رهبر انقلاب اسلامی میگوید وقتی مذاکره میکنیم که اقتصاد قوی داشته باشیم و تناسب قوا به نفع مان باشد که زور نگویند.

عجب! لا حوله ولا قوت الا به آسید علی!

چه جوری این اقتصاد را قوی می فرمائید؟

چهل سال بزرگ ترین فروش نفت را داشتید ولی حالا از پرداخت حقوق کارمند و کارگر مفلوک تشریف دارید.

عرضه تهیه نان و آب و اکسیژن مردم را ندارید حالا که اقتصاد را ورشکسته کرده اید این ادعا زیاده از حد کله فندقی نیست؟

آ سید علی یکسره از سر منقل و بافور آمده و زیاده از حد نشئه است.

اگر تحریم ها نبود حالا شکلات مارابو به داد رهبر معظم میرسد و دوز بالا را کمی متعادل میکرد.

حالا مذاکرات را ممنوع کرده چرا؟

می ترسند که پای مذاکره بروند چونکه پشمشان ریخته، تمام نیروگاه های هسته ای شان را سیمان ریختند ، دوربین گذاشته اند، از سوریه با پس گردنی بیرونشان کردند، حتی عبادی هم به ملاقاتشان نمی رود. پول فروش نفت را باید روی شتر بار کنند تا به قم بیاورند و در کیسه بیت رهبر خالی کنند.

در نتیجه با این دست خالی و بدون دم و یال و کوپال بروند سر میز مذاکره معلوم میشود که زیر عزیزشان چقدر گرم شده است.