نبرد سنگین رانندگان ماشین‌ها‌ی سنگین و درس‌های آن!

نبرد سنگین رانندگان ماشین‌ها‌ی سنگین و درس‌های آن!

در دور دوم اعتصاب سراسری رانندگان و کامیون‌داران کمترین چیزی که چشم را خیره می‌کند مقاومت رانندگان در مقابل انواع فشارها و تداوم اعتصاب تا محقق شدن خواسته‌هایشان است. موضوع بعدی نشان دادن مسیر اصلی رویارویی با دولت سرمایه‌داری از طریق اعتصاب سراسری است. شاید یکی ازدشوار‌ترین صنف‌ها برای سازمان‌دادن اعتصاب سراسری همین شاخه‌ی رانندگی ماشین‌های سنگین باشد. سامانه تاکسی و خطی و اتوبوس‌رانی دست‌کم یک پایانه و شرکتی که رانندگان بتوانند هرورزه یک‌دیگر را، حتی برای دقایقی ملاقات کنند در دسترس دارند،‌ اما برای رانندگان کامیون این امکان یا باید به طور تصادفی در گاراژها، لوازم یدکی فروشی‌ها، مراکز بارگیری و قهوه‌خانه‌های بین راه و نظایر آن فراهم شود و یا شانس دیگری برای تدارک و سازمان‌دهی چنین کار بزرگی دراختیار ندارند. با این‌حال رانندگان کامیون با اعتصاب سراسری خود نشان دادند که نه تنها دشواری و سختی‌هایی مانند عدم برخورداری از تشکل اصلی‌ترین مانع مبارزه نیست،‌ بل‌که از آن مهم‌تر،‌ اولا نشان دادند که اعتصاب تا سراسری نشود شانس محقق شدن مطالبات هرچه بیشتر کاهش می‌یابد، ثانیا نشان دادند که اعتصاب سراسری ممکن است و این خود نقدی در عمل به بی عملی‌های کسانی است که روند مبارزه را با تقدم و تاخر می‌فهمند و قوانین مکانیکی اول این و دوم آن را جایگزین اصل مبارزه می‌کنند، ثالثا رانندگان و کامیون‌داران در شرایطی وارد دومین اعتصاب سراسری ‌می‌شوند که نه تنها تشکل رانندگان مستقل را تجربه نکرده‌اند بلکه امکان ایجاد تشکل مستقل را نیز از طریق اعتصاب عمومی،‌ و به عنوان یکی از مطالباتشان تعیین کرده‌اند. گرچه‌ امکانات ارتباط اینترنتی جایگزین تشکیلات سازمانده نمی‌شود، اما در این دوره حتی بزرگترین و منظم‌ترین تشکلات کارگری نیز بدون استفاده از امکانات و تکنولوژی دیجیتالی قادر به پیشی گرفتن از ابتکارات دولت سرمایه‌داری برای عقب راندن مبارزات کارگران نخواهند بود. رانندگان کامیون‌ها به جنبش کارگری آموختند که در شرایط غیبت تشکیلات مستقل می‌توان از طریق امکانات موجود اینترنتی نیز دست به سازمان‌دهی زد؛ اما در عین حال فراموش نمی‌کنیم امکانات اینترنی به خودی‌خود جایگزین تشکلات سازمانده نخواهد شد. به عبارت دیگر درجه‌ای از رشد و گسترش مبارزه و نیاز به بیان مشترک مطالبات رانندگان ایشان را در کنار یکدیگر قرار داد و نه امکانات اینترنتی که می‌تواند ارتباطات را سهل‌تر کند. همه این‌ها نمونه‌ّهایی از درس‌های مهم این اعتصاب است.

نظر به این‌که در این‌جا قصد نداریم صرفا به موضوعات صنفی بپردازیم و اقرار می‌کنیم که خود رانندگان به خوبی دقیق‌ترین مطالبات را جلوی روی دولت سرمایه‌داری حاکم قرار داده‌اند،‌ لذا با تاکید بیشتر بر وجه سیاسی درس‌های اعتصاب رانندگان نشان خواهیم داد که چگونه دولت سرمایه‌داری حاکم با مسدود کردن همه مجراهای اعتراضی،‌ و به خصوص حق ایجاد تشکل مستقل لاجرم باید تاوان اعتراضاتی در حد شورش‌های عمومی و اعتصابات سراسری را بدهد. حکومت سرمایه‌داری در ایران که فرماندهی مرکزی ندارد این تاوان را به این صورت می‌دهد که در شرایط اعتصابات این‌چنینی طرف مذاکره ندارد و کمترین موضوعات صنفی بلافاصله به موضوع رودرویی با دولت منجر‌ می‌شود. این نتیجه‌ی طبیعی حاکمیت‌های سرمایه‌داری ناقص‌الخلقه است که تصور می‌کنند با دیکتاتوری و سرکوب‌های سیستماتیک می‌توانند جلوی درخواست‌ها و اعتراضات را بگیرند. اکنون مخمصه‌ی حاکمیت موجود این است که نمی‌داند با کدام راننده باید صحبت کند و او را راضی کند تا همه رانندگان متقاعد شده و به اعتصاب‌ خود پایان دهند. رانندگان نیز با اینکه تشکل سراسری ندارند، چاره‌ای دیگر به جز فشار به دولت از طریق اعتصاب سراسری نداشته و امکان عقب نشینی و سازش نیز بسیار ضعیف خواهد بود، زیرا دولت فقط با یک یا چند راننده ناراضی طرف نیست. دولت سرمایه‌داری حاکم اکنون چوب ممانعت از شکل‌گیری تشکل مستقل کارگران را می‌خورد که نمی‌تواند تشکلی را برای مذاکره پیدا کند و ناچار است کل مطالبات را محقق کرده و همه فرد فرد رانندگان را راضی کند. رانندگان نیز به این دلیل که طی همه سال‌های محرومیت از اعتراض و نداشتن تشکل مانند فنر در خود جمع شده بودند، اکنون ناگهان به صورت جهشی از روی تشکل و خرده اعتراضات پراکنده پریده و وارد مرحله متکامل اعتصاب سراسری که سراسر ایران را در برگرفته و تاثیرات منطقی بر سایر بخش‌های جامعه، اعم از رانندگان اتوبوس و تاکسی و کمبود بنزین و اعتراضات مرغ‌داری ها و … گذاشته است. آخرین باری که چنین اتفاقی افتاده بود در ایام اعتلای انقلابی سال ۵۷ بود که رژیم شاه به دلیل اعتصاب سراسری، ‌از جمله حتی لوکوموتیورانان،‌ امکان گسیل نیروی سرکوب به سایر نقاط را هم از دست داده بود. بدیهی است که این اعتصاب سراسری مانند آن اعتصابات در سال ۵۷ در شرایط اعتلای انقلاب رخ نداده است؛ اما دینامیزم ناقص‌الخقه‌ای جوامع سرمایه‌داری نظیر ایران نیز به گونه‌ای است که اصلا بعید نیست که فاز بعدی اعتصاب سراسری یک شاخه از تولید با اقبال حمایت شاخه‌های دیگر روبرو شده و رژیم سرکوب‌گر بنا به ماهیت خود با سعی به سرکوب کردن آن‌ها، خود با دست خود زمینه‌ی تبدیل شدن اعتصابات به شورش‌های عمومی را فراهم کند. به سادگی می‌بینیم دنده عوض کردن‌های صدتا یک تومن رانندگان و هم‌چنان دست خالی‌ ماندن‌شان برای همیشه ادامه نخواهد یافت و رودرویی با دولت سرمایه‌داری آغاز خواهد شد.

اکنون چه:

با وجود تفاوت‌هایی بین رانندگان بی‌کامیون و صاحبان کامیون که می‌تواند منجر به تفاوت‌ّهایی در تنظیم مطالبات آنها و میزان پی‌گیری آنها بوجود آورد، اما مقدار مطالبات مشترک آن‌ها به قدری هست که اتحاد آن‌ها را ضروری می‌کند. با این‌حال ادغام مطالبات عمومی رانندگان و وابستگی آن‌ مطالبات با یک‌‌دیگر می‌تواند زمینه اتحاد و محقق شدن همه آن‌ّها را بیش‌تر کند. مثلا کاهش قیمت وسایل یدکی برای کامیون‌ٔدارن و به ازای آن تعیین سهمیه رانندگان برای خرید وسایل یدکی با همان قیمت برای رانندگان بدون کامیون، بر اساس دفترچه ساعت کار آنها. یا افزایش کرایه بار، متناسب با افزایش ارز تهیه وسایل یدکی. به این معنی که کرایه بار با تعیین دلار ۴۲۰۰ تومان همان کرایه بار با دلار یازده هزار تومان نیست و متناسب با این افزایش ارز، کرایه بار نیز باید افزایش پیدا کند.

یک اعتصاب می‌تواند اهرم فشار فوق‌العاده‌ای به کارفرما و دولت سرمایه‌داری باشد. اما اگر نقطه صحیح جهت فشار به اهرم نامعلوم باشد،‌ ای‌بسا اعتصاب نتواند نتایج پیش‌بینی شده را به دنبال داشته باشد، و سهل است که یک اعتصاب شکست خورده روحیه خمود و از دست‌دادن اعتماد‌به‌نفس را به دنبال خواهد داشت؛ که این به نوبه‌ی خود جنبشی را برای مدت طولانی متوقف و سرخورده خواهد کرد. در نتیجه لازم است ابزار اعتصاب را دقیق و به موقع به کار گرفت.

قدم بعدی‌ هر اعتصاب درخواست اعتصابیون برای حمایت از سایر بخش‌های مرتبط به صنف خود و یا حتی سایر صنوف است. به این ترتیب اعتصاب سراسری می‌شود. تا به این‌جا اعتصاب رانندگان ماشین‌های سنگین قدم سراسری کردن خود را برداشته است. از این مرحله به بعد قدم بعدی جلب حمایت سایر بخش‌هایی است که به هر ترتیب به ترابری و حمل و نقل مسافر مربوط است. درخواست حمایت از رانندگان اتوبوس‌های بین شهری، داخل شهری، تاکسی‌ران‌ها، کامیون‌های حمل زباله، رانندگان قطار‌های شهری و بین‌شهری، تا حتی درخواست حمایت از کارکنان باراندازها و خدمه کشتی‌ها و لنج‌ها و… کمترین پاسخ این بخش‌ها به چنین درخواستی اگر دست‌کم با یک روز اعتصاب حمایتی همراه شود، آن‌گاه رژیم سرمایه‌داری حاکم خطر را جدی گرفته و با سرعت به تکاپوی پاسخ به مطالبات می‌افتد.

ابتکار دیگری که رانندگان کامیون می‌توانند به کار گیرند این است که به جای پارک کردن کامیون‌های خود در راه و نیم‌راهای شهری بهتر است به طور جمعی کامیون‌های خود را در مقابل درب مراکز تولیدی بزرگ در نزدیک‌ترین منطقه پارک کنند. مثلا همه کامیون‌داران شهر اراک بهتر است ماشین‌های‌خود را در مقابل کارخانه هپکو پارک کرده و در بنرهای مقابل کامیون‌ها درخواست حمایت از کارگران هپکو را آویزان کنند. به همین ترتیب در همه‌ی شهرها می‌توان در مقابل کارخانه‌جات بزرگ و معادن و غیره توقف کرد و از کارگران درخواست حمایت کرد. این خود می‌تواند مقدمه‌ای بر قدم بعدی اعتصاب سراسری رانندگان ماشین‌های سنگین باشد، قدم گسترش اعتصاب به سطح سایر مراکز تولیدی سراسر کشور. به این ترتیب است که رویارویی با دولت سرمایه‌داری وارد مراحل تعیین کننده خود می‌شود و قدرت کارگری خود را نمایان می‌کند.

پیش به سوی تدارک انقلاب به عنوان فرجام نهایی همه‌ی مبارزات پراکنده.

۸ مرداد ۱۳۹۷ برابر با ۳۰ جولای ۲۰۱۸

ardeshir.poorsani@gmail.com