به رضا مقدم، با همین اسم “حرفه”ای او

به رضا مقدم، با همین اسم “حرفه”ای او

رضا مقدم، “کتاب” خود، ” در این بن بست، سه حزب کمونیست کارگری در انتهای راه” را بار دیگر انتشار داده است. در این کتاب، فرموده چون منصور حکمت میخواست بدون طبقه کارگر قدرت را بگیرد، او، با رهبری جناب آذرین، که در تئوریهایش قدری با “تبعیض مثبت” به کارگر همان  اهمیت و تقّدسی میدهد که بت پرست به بت و گاو پرست به گاو؛ نزدیک به ۲۰ سال قبل “رفتند”.

من بخوبی شخصیت اینها را و “شجاعت” شان را میشناسم، اما آن محافل بی خبر که مخاطب شان است انتظار برداشتن یک گام عملی این موجودات را در جهت دخالت دادن کارگران در سیاست، دخالت دادن در “قدرت سیاسی” و حتی شرکت دادن در محفل خود به کنار، را در این بیست سال دارند. جناب آذرین، اما، در نوشته ای، با ادبیات خاص خود، یعنی “عدم صراحت لهجه” در عبارت پردازیهای مطنطن،  مرقوم فرموده که مشکل از “حزب و قدرت سیاسی” و “حزب و جامعه” و “حزب و شخصیتها”؛ “عمیق”تر و ریشه دار تر است. نوشته است یک “چپ نیچه ای” هست که حتی تشکلهای “کارگری” و “توده ای” را نیز زمینگیر کرده است. و بعد بدون اینکه بگذارد کسی بفهمد، از “اتحاد سوسیالیستی”  صد در صد کارگری، رفت و سایت “رسمی” با همان اسم حرفه ای اش را راه انداخت.

مخاطبان آقای مقدم را تشویق میکنم از او بپرسند، شما که هزار ماشااله به خُرذ و درشت هر انحراف “غیر کارگری” و “روشنفکرانه” مسلط هستید و کلید دار آن، میتوانید توضیح بدهید که چرا آذرین، جمع “بزرگ”  شما صوفیان کارگر پناه را، ترک کرد؟  چرا همان صف فراریان، در محفل تان جای نداشتند؟ آقای آذرین انحراف “روشنفکری” داشت و یا اینکه فعالیت با شما، موجب “خطر”ی برای شما و “ایشان” بود؟ و میشود برای مخاطبان خودتان توضیح بدهید هویت واقعی شما و اسم و کارنامه زندگیتان چه بوده است؟ بالاخره مخاطبان شما نباید بدانند پشت اسامی “حرفه ای” شما، کدامین افراد واقعی که چند نفر انسان معمولی آنان را باز میشناسند، قرار دارند؟ در نوشته حجاریان برای نیمروز، “نگاهی از درون به حزب کمونیست کارگری”، اسامی واقعی شما آمده است. در آنجا نوشته شده که تنها فعالیت سیاسی آذرین، شرکت در اعتراض دانشجویان در سال ۱۳۵۰ به حضور نیکسون رئیس جمهور آمریکا و پس از یک ماه بازداشت، خروج از ایران بوده است. از کارنامه و فعالیت سیاسی و “کارگری” رضا مقدم، با آن اسم واقعی، هیچ اثری نیست.

از آقای مقدم بپرسند:

به عنوان کتاب خود یک بار دیگر نگاه کنید! بعد برای ما توضیح بدهید: پس از فلنگ بستن یواشکی آذرین از جمع شما، و به تعبیر او “چپ نیچه ای”، خود شما و در غیاب و فراق “کاهن معبد” گاو پرستان، آنهم پس از بیست سال سجده بر آستان هویت صنفی کارگر و مجیزگوئی کارگر پناهان، در کدام قسمت کدام بی”راه”ه هستید؟ و چند نفر دیگر از بقایای “مستعفیون” در “قیام” آوریل ۱۹۹۹، هنوز آنقدر با “ایمان” اند که شما را هنوز ترک نکرده اند و یا شاید در سکوت ترک کرده و کسی خبر ندارد؟

بهتر نیست ساکت بمانید، واقعا؟

من همان بیست سال پیش، تشخیص دادم که آخر و عاقبت اینها، همین خواهد بود که الان هست. بحث تئورک نکردم، چون میدانستم، تئوری “بافی” و یا اختراع بعدی تئوری، قرار بود فرار از فعالیت انقلابی و دوری از “خطر” و عافیت طلبی شخصی را توجیه کند. همان موقع و قبل از استعفا، اینها با رویت پرچم دوخرداد و خاتمی، خیال میکردند، میشد با پوشیدن ماسک کارگر- کارگری، در حزب کمونیست کارگری زیر پای “جامعه مدنی” دو خردادی ها  فرش قژمز پهن کرد. حتی جرات طرح صریح آنرا هم نداشتند. این را “بعد” از استعفا، تصادفا همین رضا مقدم، به صراحت و البته به زبان “کارگری” چنین بند را آب داد: [همه جنبش ها، از جنبش زنان و جوانان گرفته تا هژمونی دو خرداد را پذیرفته اند. فقط جنبش کارگری و جنبش خلق کرد، مانده اند که اینها هم “وقت زیادی ندارند”]. به همین دلیل، من در گرماگرم حماسه های “شورشیان آوریل” برایشان بخاطر انتخاب راه هزیمت از صف مردم و پشت کردن به آنها؛ و اسباب کشی سیاسی به صف سینه زنان تزهای حجاریان نوشتم: “خاک بر سرتان”

حالا هم بسیار خوشحالم که “پایان راه” آن جمع متفرق شده و فاسد، فاسد چه از نظر اخلاقی، سیاسی و یا پشت کردن به الفباء آداب دوستی ها بین آحاد “بشر”، فعالیت سیاسی و حزبی و انقلابی به کنار، به این “بیراهه” سقوط و سرازیری، نزدیک شده است. از سقوط و اضمحلال محفلی مُنحط، که سنت فرموله کردن و “تئوریزه” کردن نفرت سیاسی و شخصی، هر دو، از مبانی کمونیسم کارگری و ترور شخصیت منصور حکمت را پی ریختند، مطلقا متاسف نیستم.

باید اذعان کنم، از منهزم شدن و فروپاشی محفل نا رفیقان نیمه راهی که رسم و رسوم معامله کردن با؛ و تُف کردن به رفاقتهای ایام قرب و احترام را به دوائر ضدکمونیست، و مشخصا خدمات “صلواتی” که به دوایر ضد کمونیست ناسیونالیسم کُرد، عرضه کردند، قلبا خوشحالم.

۲۲ آوریل ۲۰۱۸

iraj.farzad@gmail.com