دوران سرنگونی و اسلام در بسته بندی های جدید!

دوران سرنگونی و اسلام در بسته بندی های جدید!

دوران سرنگونی دوران تغییرات سریع است. گروه بندی های جدید بوجود می آید، گروه ها اسم عوض میکنند، احزاب استراتژهای مختلف انتخاب میکنند، شعارها تغییر میکند. انقلاب و ضد انقلاب در مقابل هم قرار میگیرند. سرنگونی طلبان راههای مختلف را انتخاب میکنند و طرف مقابل هم همینطور. این تصویر این روزها بخوبی در اوضاع بشدت متغییر ایران قابل رویت است. طرفداران رژیم رنگ عوض میکنند و بنا به منافع خود دست به هرکاری میزنند. رژیم اسلامی و طرفدارانش هنوز در تلاشند که اسلام  و رهبران اسلامی را یک جوری برسرعقل آورند و نظام را نجات دهند. اسلام پاستوریزه هم یک نوعش است.

جمعی که خود را “نو اندیشان دینی” خوانده اند میخواهند اسلام را در بسته بندی جدیدی به مردم که میگویند “مرگ بر اسلام” و “مرگ بر خامنه ای” و به مراکز مذهبی حمله میکنند بفروشند. محموله جدید این حضرات “حجاب اجباری” است و فشاری که جنبش برابری طلب بر کلیت نظام اسلامی آورده است. این جماعت، تاریخ جالبی دارد. تعدادی دست اندرکار در نظام جمهوری اسلامی بوده اند و یا اکنون در خارج از ایران زندگی میکنند. در مورد حجاب با ادبیات اسلامی میخواهند ثابت کنند که اتفاقا “حجاب اجباری” اصلا با فقه و اسلام خوانی ندارد.

 

” مشکل پوشش تحمیلی بر زنان با عنوان «حجاب شرعی» از سال نخست انقلاب و سپس قانونی کردن آن که با سرکوب و ارعاب همراه بوده است، از مهم‌ترین معضلاتی است که از اساس قابل اجتناب بود. قانون تحمیلی «حجاب» اجباری نتیجه‌ای جز هزینه‌های گزاف مالی، بی‌اعتباری دینی و معنوی، ناکارآمدی سیاسی و سرمایه‌سوزی اجتماعی در چهاردهه اخیر به دنبال نداشته است.” (ازبیانیه نواندیشان دینی)

همین چند خط کافی است که به روشنی تاریخ مبارزه علیه حجاب اسلامی را پیدا کرد. از همان “سال نخست”، “مهترین معضلات”، “هزینه مالی”، “بی اعتباری دینی” همه اینها نشان از جدلی دارد که از همان روزهای اول روی کار آمدن جمهوری اسلامی آغاز شد. علم کردن حجاب اسلامی جزو اولین حمله ها به انقلاب بود که خمینی در دستور کار قرار داد و میخواست بدینوسیله مردمی را که برای آزادی و برابری و رفاه به خیانانها آمده بودند سرکوب کند. لازم نیست که به فاکت و جملات خمینی در مورد حجاب اینجا اشاره کرد. ویدِئوها و فیلمها از سخنان خمینی در همان دوران به اندازه کافی وجود دارد.

آیا این اتفاقی بود که خمینی رهبر ضد انقلاب اسلامی، زنان بی حجاب را با زنان تن فروش مقایسه کرد؟ روند گسترش اسلام سیاسی و پس آن در پی سرکوبهای دهه ۶٠، قتل عام زندانیان سیاسی، اخراج وسیع زنان از مراکز کار، تطبیق هر چه بیشتر قوانین شریعت اسلام بر زندگی مردم و بویژه زنان، جداسازی ها در محل کار و جامعه، قانون سنگسار، ممنوعیت کار برای زنان در بسیاری از رشته ها و در قلمرو حقوق فردی و اجتماعی، در کنار “انقلاب فرهنگی” برای اسلامیزه کردن دانشگاهها، سیر جایگزینی عقب مانده ترین خرافات و سنت های زن آزاری، جمهوری اسلامی را بعنوان یک سیستم تمام عیار آپارتاید جنسی تثبیت نمود. حجاب راه را برای اقدامات بعدی سران جمهوری اسلامی باز نمود. زنانی که در ملأعام عملا سرپیچی میکردند با اسید پاشی و تعقیب گروههای حزب اله روبرو شدند. به این لحاظ از فردای سرکار آمدن جمهوری اسلامی نطفه مقاومت و نه به حجاب اسلامی بسته شد، که بقول “نواندیشان” جمهوری اسلامی هزینه گزافی پرداخت. این هزینه گزاف البته به قیمت جان و زندگی چهار نسل از زنان و مردان ایران تمام شد. به قیمت جان زنانی که در خیابانها به خون کشیده شدند و یا در سیاهچالهای اسلامی مورد تجاوز و شکنجه قرار گرفتند و جان باختند.

برای همین تاریخ است که باید گفت این حجاب نه “اجباری”، بلکه اسلامی است. چرا که بعنوان پرچم اسلام نه تنها در ایران بلکه در خاورمیانه و در نقاط بسیاری از جهان بعنوان پرچم سرکوب و به انقیاد کشاندن و گسترش مرد سالاری و جهالت شناخته شد. هر جا که جامعه ای قرار است به انحطاط کشیده شود حجاب اسلامی وارد میشود. برای همین است که جنبش برابری طلب در ایران اکنون به زیر کشیدن این پرچم را بدرستی نشانه گرفته است.

این بیانیه با ادبیاتی فقهی و مذهبی نوشته شده است که هر خط آن جای صد برگ جواب است. اینها با اصل جمهوری اسلامی تفاوت ماهوی ندارند بلکه برای نجات اسلام بمیدان آمده اند. میدانند مردم کلیت نظام را نشانه گرفته اند و با فروپاشی رژیم، اسلام که اکنون در پراتیک روزانه زندگی مردم عملا جایی ندارد برای همیشه به موزه ها سپرده میشود. “نواندیشان” معتقدند که “در آستانه چهل سالکی انقلاب اسلامی انقلاب که سن بازبینی، کمال و پختگی است، مسیر گذار به دوره‌ای نو از حاکمیت قوانین مدنی و احیای اصول انسانی صدر انقلاب را فراروی حاکمان قرار دهد”.

نخیر، کپی های رنگ و رو رفته خامنه ای! مسیرگذار به “دوره ای نو” از حاکمیت اسلامی بسر آمده است. این نظام سراپا گندیده است. نه از ابتدا و نه اکنون هرگز “انقلاب اسلامی” به اصول انسانی معتقد نبوده و نیست. این ضد انقلاب با پرچم اسلام برای کوبیدن آزادیخواهی بمیدان آورده شد و امروز به ته خط رسیده است. چهار ده کشتار و قتل و عام، چهار دهه تحمیل فقر و گرسنگی، چهاردهه سرکوب و اختناق دیگر کافی است. شماها بهتر است فکری بحال خودتان بکنید. بساط مارگیری اسلامی تان را جمع کنید، حنای شما دیگر رنگ ندارد. *