روز ۸مارس، روز نبرد خونین جهانی زنان کارگر، بر زنان و مردان کارگر گرامی باد!

روز ۸مارس، روز نبرد خونین جهانی زنان کارگر، بر زنان و مردان کارگر گرامی باد!

از روزهای جهانی مان، روزهای نبرد طبقاتی مان، از نبرد اسپارتاکوسیان تا… چون مردمک چشمانمان مواظبت کنیم!

روز ۸ روز، آغاز و تصویب و تغییرات ماهوی آن، چرا؟

سرمایه داری وحشت بی پایان و سرمایه داری امپریالیسیتی دوران توحش و بربریت لجام گسیخته جامعه ی طبقاتی سرمایه داری است!

هر روز که می گذرد، اینکه سرمایه داری وحشت بی پایان است، اینکه سرمایه داری در خون و چرک انسان متولد شده است، اینکه دولت در سرمایه داری برای این لازم و ضروری شد که دستمزد کارگران را در حد مورد دلخواه سرمایه داران نگه دارد و اعتراض کنندگان را به گلوله ببندد، زندانی و تحت شکنجه و تجاوز قرار داده و تیرباران و اعدام نماید ووو بر ما کارگران و زحمتکشان زن و مرد، سیاه و سفید، زرد و سرخ بیشتر آشکار می شود، زیراکه از یک طرف این قدر وسائل تأمین مایحتاج زندگی بشر پیشرفت کرده اند که چند برابر جمعیت کنونی کره زمین، با همین حد و درجه پیشرفت و توسعه یافتگی نیبروها و ابزارهای تولید ی می توانند راحت و آسوده و فارغ از دغدغه گرسنگی و نداری زندگی شادی را به گذرانند و از طرف دیگر می بینیم و مشاهده می کنیم  که کارگرِ با ۸تا ۱۲ ساعت  و چه بسا ۱۸ ساعت روزانه، کار کننده  را، مجبور به خودکُشی از زور نداری و فقر می کنند و روزانه دهه ها و صدها و بلکه هزاران انسان را با ریختن بمب و راکت و گلوله توپ و خمپاره  سرمایه داران به عنوان طبقه ی حاکمه می کشند و شهرها را ویران می کنند و با خاک یکسان می نمایند.

اسفناکتر و یا جنایتکارانه تر از همه، این است که، جریاناتی را موجودیت داده اند که این وضعیت را عادلانه  و خوب می دانند و در پی عادلانه تر و بهتر کردن این اوضاع – جهان- کره ارضی که در حال نابود شدن است- می باشند. این جریانات این قدر وقیح اند و این قدر ما را احمق دانسته و می دانند که خود را انقلابی، مدافع منافع ما کارگران و زحمتکشان زن و مرد و حتی کمونیست هم می دانند و از ما می خواهند که برای خوشبخت شدن و رسیدن به جامعه به دور از ستم و استثمار کنونی، جعل و ریاکاری، مرگ و خفقان از آنها پیروی نمائیم.

حتی روزهائی که با خون مان آلوده شده اند را، نیزلایق ما نه دانسته و کوشش می نمایند، که  به عناوین مختلف و با عمومی نامیدن آنها از محتوای ضد نظم موجود – نظم سرمایه داری امپریالیستی- خارج کنند و خودشان سکان، حرکت های مان را در چنین روزهائی  به دست گرفته و بیشتر از پیش ما را در خونمان خفه و غرق نمایند. یکی از این روزها ۸ مارس است که چند روز دیگر سالروز آن فرا می رسد.

 ۸ مارس روزی است که کارگران  و به ویژه و به ویژه کارگران زن، در آن دست به مبارزه ای خونین زدند تا سرمایه داران و دولت هایشان را به عقب نشینی واداشته و جلوی استثمار وحشیانه ترشان را سد کنند تا توانا گردند که این سیستم  استثماری ضد زن و ضد انسان را با متشکل شدن و متحزب گشتن و مسلح گردیدن لغو نمایند.

در ۸ مارس ۱۸۷۵ برای اولین بار، کارگران زن، کارخانه های پارچه بافی و نساجی ایالات متحده آمریکا که هنوز نیروهای دولتی در آنجا ضعیف بودند و بخصوص در شهرنیویورک دست به اعتصاب زدند و خواهان خوب شدن شرایط کار، بالا بردن دستمزد و غیره شدند. این حرکت با یورش نیروهای پلیس روبرو شد و به شدت سرکوب و زنان زیادی زخمی و دسگیر شدند. اما کارگران  زن از حرکت نه ایستادند و تا امروز به عناوین مختلف و همراه مردان هم طبقه ای شان مبارزه خشونت آمیز و غیر خشونت آمیز را ادامه می دهند. این نبرد خونین و قهری باید، با پیروزی انقلاب قهری کمونیستی کارگران و با لغو مالکیت خصوصی سرمایه داری و سیستم کارمزدوری به پیروزی رسیده و خاتمه یابد!

“در یک چنین روزی  یعنی  روز ۸ مارس ۱۸۷۵  زنان کارگر کارخانجات نساجی در شهر نیویورک برای بهبود شرایط کارشان  و در اعتراض به پایین بودن سطح دستمزد شان ، دست به تظاهرات زدند. این حرکت به درگیری  قهر آمیز با  پلیس آمریکا  انجامید  و پلیس بطور وحشیانه به تطاهرات  حمله کرد  و آنرا سرکوب نمود. عده ای  از زنان  تظاهر کننده  زخمی  و دستگیر شدند. این مسئله باعث شد که  زنان کارگر دیگر هم  کم کم به حقوق انسانی خود آگاهی پیدا کنند.   و سعی کنند که راه  آنها  را ادامه بدهند . حرکت اعتراضی هر سال به  حالت آشکار و یا مخفی در کارخانه های مختلف  ادامه پیدا کرد .  روز  ۸  مارس ۱۹۰۷ مجددا  زنان  نساج آمریکا  با خواست ۱۰ ساعت کار روزانه  دست  به  تظاهرات  می زنند  که این بار هم  تظاهرات آنها با سرکوب پلیس روبرو می گردد و به دستگیری بسیاری از زنان منجر می شود. در این تظاهرات عده ی زیادی از مردان کارگر و زنان طبقات دیگر جامعه ( سیاه پوست و رنگین پوست- من- حمید)  نیز شرکت می کنند. در سال  ۱۹۰۸  حزب سوسیالیست آمریکا به تشکیل کمیته ملی زنان برای  کمپین  حق  رأی  زنان  در انتخابات اقدام می کند و در مارس همان سال کارگران زن بافنده سوزنی با خواست ممنوع  کردن  کار برای  کودکان و کسب حق رأی زنان درنیویورک تظاهرات می کنند.”*۱

*- ” در هشتم مارچ سال ۱۹۰۸، بعد از گذشت بیش از پنجاه سال کارگران زن کارخانه نساجى کتان در شهر نیویورک با خاطره اعتصاب در این روز، به دلیل تبعیض و محرومیت و فشار زیاد کار در مقابل حقوق بسیار کم اعتصاب خود را شروع کردند. صاحب این کارخانه به همراه نگهبانان براى جلوگیرى از همبستگى کارگران دیگر بخش ها با این  اعتصاب و سرایت آن به بخش هاى دیگر این زنان را در  محل کار خود در کارخانه محبوس کرد. به دلایل ناشناخته اى آتش در کارخانه درگرفت و فقط تعداد کمى از کارگران زن محبوس توانستند خود را نجات دهند. ۱۲۹ کارگر زن در آتش سوختند.”۲

و در جای دیگری می خوانیم که تعداد زنان کارگر جان فشان شده و در شعله های آتش عمدی سرمایه داران، به باور من،  سوخته شده نه ۱۲۹ نفر که بلکه ۱۴۹ نفر بوده اند.

 اما، همین چند سال قبل بود که در کشور بنگلادش بیشتر از ۱۰۰۰ زن کارگر بافنده و لباس دوز برای شرکت های بزرگ سرمایه داران امپریالیست، درزیر دیوار و سقف کارخانه ای که بر سر شان خراب شد مُردند و مدفون شدند، مگر کارگران در معدن سنگ  آزاد شهر در استان گلستان در میان سنگ و با گاز خفه و  کشته نشدند و مگر کارگران را در خاتون آباد استان کرمان و  آفریقای جنوبی به جرم اعتصاب به گلوله نبستند که ۳۴ نفر از کارگران را در یک آن در معدن ماریکانا، به قتل نرساندند و مگرامروز در عفرین و غوطه شرقی وشهر ها و روستاهای یمن و خیابان های کابل و بغداد و… همه چیر را به آتش نمی کشند و همه را نمی کشند ومگر… چرا؟ برای اینکه سرمایه سود می طلبد، سود می طلبد، سود را از گرده کارگران، توده زحمتکش  و با مرگ آنهاُ باید کشید و می کشند و برده گانش در دولت های سرمایه داری و امپریالیستی و ارتش های  مجهز به سلاح های مافوق مدرن و هواپیماهای بدون سر نشین ویا با سرنشین و نوکران تروریست سرمایه، باید به  این طمع سیری ناپذیر سرمایه و  سرمایه داران امپربالیست، فاشیست و مرتجع جواب دهند و می دهند، جواب به دان یعنی جنگ بیشتر- فروش سلاح بیشتر-، یعنی استثمار بیشتر، یعنی مرگ  بیشتر و ادامه دارکارگران  و زحمتکشان  زن و مرد و کودکان و والدین پیر و بیمار شان در شعله های آتش، زیر بمباران ها و یا در زندانهای مخوف، خیابان ها و معادن به گلوله بسته شدن بوسسیله نیروهای سرکوبگر پلیسی و امنیتی و یا تروریست – چوخه های مرگ – سرمایه داران!. *۴

در سال ۱۹۱۰ زنان کمونیست و سوسیالیست عضو انترناسیونال دوم – انترناسیونال سوسیالیست، سازمانی که هنوز احزاب موجود در آن اکثرا خائن به طبقه ی کارگر نه شده بودند و انقلاب قهری کارگران را برای لغو نظم موجود اجتماعی  تبلیغ و ترویج می کردند، در ماه آگوست در شهر کپنهاگ- پایتخت دانمارک-  گرد هم جمع شدند. این جلسه یکی از دستورات اولیه ی خود را، این قرار دادکه روزی را از سال به عنوان روز انترناسیونال زنان کارگر اعلام نماید. بعد از بحث و پیشنهادات گوناگون، با پیشنهاد کلارا زتکین، زن کمونیست آلمانی تبار ، روز ۸ مارس به پاس قدر دانی از زحمات و مبارزات خونین زنان کارگر و دادن قربانی کارخانجات کشور ایالات متحده آمریکا به عنوان چنین روزی تصویب و اعلام شد.

بعد از این است که هر سال در کشورهای سرمایه داری و امپریالیستی  زنان  و مردان کارگر، مبارزه  و اعتراض و تظاهرات های زیادی سازمان داده و می دهند. در سال۱۹۱۷ زنان کارگر در کشور روسیه یکی از بزرگترین تظاهرات ها، در شهر پتزبورگ، سنگر کارگری آن زمان روسیه سرمایه دار با دیکتاتوری تزاری- فئودالی-  به ویژه بر علیه جنگ امپریالیستی جهانی اول و شرکت دولت تزاری در آن ، در روز ۸ مارس ترتیب دادند که ادامه آن منجر به انقلاب فوریه ۱۹۱۷ و پایان دادن به تزاریسم شد که در ادامه خود انقلاب سرخ کارگران روسیه را در ۱۷ اکتبر همان سال به پیروزی رساند و در کشور شوراها بود که برای اولین بار زنان  در همه زمینه های اقتصادی و سیاسی، دارای همان حقوق رسمی شدند که مردان داشتند.

این حرکات زنان کارگر با فراز و نشیب ها و قطع شدن های عمدی سرمایه داران، بین  دوجنگ، چنگ امپریالیستی جهانی اول و دوم که حدودا ۷۰ میلیون کشته را تقدیم بارگاه سرمایه نمودند تا ۱۹۶۰-۱۹۷۰ ادامه داشت. در این دهه، روز۸ مارس که دیگر بطور واقعی بین المللی شده بود و با وجود تعطیل نبودن در اکثر کشور ها برگزار می شد، سرمایه داران و دولت هایشان و مخصوصا سازمان ملل متحد را به دست و پا انداخت که باید کاری انجام دهند،  این سازمان که  نه سازمان حتی ملت ها، بلکه سازمان دولت های سرمایه دار امپریالیستی و دولت های دست  نشانده و نیابتی شان، در حقیقت هست که  جنگ های امپریبالیستی بسیاری  را شورای امنیت آن تصویب کرده و می کند، از آن جمله جنگ در افغانستان، عراق، کنگو برازاویل، مالی  و لیبی بوده است و در آن ۵ دولت فخیمه و بزرگ سرمایه داری یعنی دولت های آمریکا، روسیه، چین، بریتانیا و فرانسه، قدرت  وتو را دارند، روز۸ مارس را هم به روزی مانند روز تولد مسیح، محمد، والانتین و غیره تبدیل کرد و از ماهئیت اصلی اش که ضدیت با نظام سرمایه داری بود، تهی  نمود ونمودند.

برای رسیدن به چنین هدفی، مجمع عمومی سازمان ملل از دولت های عضو دعوت نمود که این روز را به عنوان روز بین المللی زنان و نه زنان کارگر به رسمیت به شناسند.

حالا دیگر، این روز با قلب ماهئیت اولیه و اساسی اش، روزی شده که سران دولت ها نیز، از زن و مرد گرفته، مانند خانم مرکل و مای، معصومه ابتکارها و هیلاری کلینتون ها و… که جنایات بی شماری را به همراه همطبقه های مرد شان، نسبت به زنان و مردان کارگر و زحمتکش مرتکب شده و می شوند، که امروز نمونه روشن آنرا در عفرین کردستان سوریه، یمن، لیبی، افغانستان وووو می بینیم، در تلوزیون ها، همراه مردان دولتمدار  و زنان به اصطلاح طرفدار زنان- فمنیست ها، ظاهر شده و با گل رُزی در دست با لبخند- زهرخندی – برلب ، این روز را به زنان جهان تبریک می گویند و به  کارگران زن نیویورک توهین می کنند و آنها را آنارشیست و نه فهم می دانند! البته؛ این توهین ها، فقط به رفقای زن کارگر نیست بلکه به همه ما کارگران است و حتی همین سخیفی را در رابطه با کموناردها با نامیدن بی دل و عشق آنها روا داشته اند!*۵

این حرکت طبقه ی سرمایه دار حریص و سیر ناشدنی و مزدوران آشکار آنها به کنار، بدبختانه، تقریبا و به جرئت می توانم بگویم که همه جریانات به اصطلاح کمونیست ، سوسیالیست و انقلابی هم، درست همین اراجیف را، امروزه تحویل ما کارگران زن و مرد می دهند وبااین روز به سیاق همین سازمان طبقه ی سرمایه دار امپریالیست و فاشیست، رفتار می کنند تا نوکری و جیره خواری خویش را نسبت به نظام استثماری اعلام و اثبات کنند تا نواله ای چربتر از سال قبل دریافت دارند. آنها هم به تبعیت از سرمایه داران و دولت های شان، روز ۸ مارس را، دیگر نه روز زنان کارگر بلکه روز زنان می نامند و خواهان جهانی عادلانه تر و بهتر، یعنی اینکه جهان کنونی عادلانه و خوب هست و حالا باید فقط دستی به سر و رویش کشید و مانند هر پدیده ی زشت دیگر، بهتر و عادلانه تر و مقبولتر و زیباتر؟ نمود! این وقاحت را هم دفاع از زنان کارگر و زحمتکش و درکل انسان و انسانیت در حال نابود شدن، به وسیله نظام مورد قبولشان، می نامند!

آری، رفقای کارگر و به ویژه رفقای کارگر زن، تجاوزات طبقه ی سرمایه دار امپریالیست و سود پرست که دین و ملت خواهی و دموکراسی طلبی و دفاع از حقوق بشر و عدالت طلبی و برابری خواهی را به خدمت گرفته است، این تخیلات پوسیده و جاهلانه و غیر ممکن را بوسیله دولت مداران دزد و جانی،  دستگاه های ارتباط جمعی مزدور، کلیساها، مساجد، تمپل ها، کنیسه های ارتجاعی، محلات پخش خرافات، مفسران، اساتید دانشگاه های زیاده خواه و… می پراکند، فقط جسمی نیستند، بلکه همه جانبه اند! زخم عمیق است، برخیزیم وبا نبرد قهری به مالکیت خصوصی و کارمزدوری پایان دهیم و سلول های وخیم و سرطانی را با عمل جراخی- انقلاب قهری کمونیستی- کنده و به دور اندازیم که زنده ماندن ما،به عنوان نسل انسان، به این بستگی دارد!

آری، در مقابل، فقط، ما، کارگران با اتحاد طبقاتی ومتحزب شدن در ارگان های سیاسی و اجتماعی و مخصوصا حزب کشوری و  بین المللی مان و بدون هیچ گونه تبعیض و خود برتر بینی های کثیف و ارتجاعی تحمیل شده از سوی طبقات حاکمه و به ویژه طبقه ی سرمایه دار و ادیان و مذاهب خرافی و توحیدی اش که باقیمانده از قرون اولیه زندگی انسان می باشند، قادر می گردیم که به نبرد طبقاتی برخاسته و با ادامه و تبدیل آن به جنگ طبقاتی همه جانبه و پیروزی انقلاب قهری – کمونیستی، به این دوروئی ها، حیله گریها و کلا نظم طبقاتی سرمایه داری امپریالیستی و نابود کننده پایان دهیم!

اتحاد طبقاتی ما، کارگران زن و مرد ضامن پیروزی و رهائی ماست، انفراد و اتحاد با طبقات دیگر و به ویژه سرمایه دار،چه زن و چه مرد، ادامه استثمارما توسط آنها، سرکوب ما و شکنجه و تجاوز به ما، توسط دولتیان و زندانبانان و در نهایت نابودی نسل ما را در بر دارد.

آزادی زنان ، آزادی جامعه است. اما، زنان بطور کلی، هنگامی آزاد می شوند که انقلاب قهری – کمونیستی پرولتاریا به پیروزی رسیده باشد. پیروزی انقلاب کمونیستی پرولتاریا، هنگامی امکان پذیر است که توده ی زنان طبقه ی کارگر در آن فعالانه و بدون هیچگونه تبعیضی شرکت مسلحانه نمایند.

فرا رسیدن روز ۸ مارس، روز جهانی زنان کارگر بر شما زنان و مردان کارگر و کسانی که به رهائی طبقه کارگر بدست خویش، باورعملی دارند و در کنار کارگران برای این رهائی تلاش می کنند، گرامی باد! خون ریخته شده و در آتش سوختن اعضای طبقه ی ما، نفرت ما از طبقه ی سرمایه دار و اتحاد و نبرد قهری تا آخرین نفس تا پیروزی ضروری را از ما طلب می کند! ما باید پیروز گردیم، چاره ای نداریم!

حمید قربانی- یکم مارس ۲۰۱۸

به نظرم رسید که یک تذکر کلی و فشرده بر این مطلب لازم است. و آن اینکه دهه ی ۱۹۷۰ شاهد تغییرات بنیادی در اقتصاد و سیاست و حتی تئوری های تا آن روز رایج طبقه ی حاکمه کنونی ، یعنی سرمایه دار بود  که خود را در اقتصاد سرمایه داری  با بحران اقتصاد کینزی و سلطه ی دولت خدمتگزار سرمایه داری بر اقتصاد و عقب نشینی همه جانبه ی سوسیال دموکراسی  و کنار گذاشتن هر گونه، عملکردی که به اقتصاد سرمایه داری ضربه ای به زند و جانشین شدن آن با سوسیال لیبرالیسم- خط سوم- کلا آغاز بحران بزرگ و همه جانبه سرمایه داری امپریالیستی که با فراز و نشیبی هائی تا همین امروز ادامه دارد که جنگ های ویرانگر را بر ما تحمیل کرده است. و از سوی دیگر شکست حرکات ضد سرمایه داری امپریالیستی! به اصطلاح بورژوازی ملی و خرده بورژوازی در همه سطوح و پایان تخیلات سرمایه داری ملی  مستقل و حتی در اشکال و نام سوسیالیسم و کمونیسم  و دولت خلقی را جانشین دیکتاتوری پرولتاریا کردن که این به روشن ترین شکل در چین بود و شکست نظامی دولت های امپریالیستی فرانسه و بعد آمریکا  در الجزائر و سپس در ویتنام با تمامی توحشی که به کار بردند، ولی به  یک علت اساسی، یعنی، عدم حزب کارگران آگاه در رأس حرکات موجود، این حرکات بالاجبار باید به اقتصاد حاکم یعنی- سرمایه داری  رضایت می دادند و دادند، زیرا که امپریالیسم بر جهان سلطه یافته بود و خرده بورژوازی هم اقتصاد جداگانه ای به جز سرمایه داری ندارد.

 ولی در هر صورت با شروع بحران اقتصادی دولت رفاهی که به مدت دو دهه بعد از جنگ دوم جهانی حاکم شده بود و اینکه حمله به سطح معیشت کارگران ، احتمال حرکات غافگیر کننده را می داد، سرمایه داران با شروع اقتصاد فردگرا و بازار محور جدید و نقش دولت به عنوان چماق سرکوب ما کارگران  اساسا و نه نقش اساسی در کنترل اقتصاد داشتن در کشورهای مادر و روی کار آمدن تاچر در انگلستان و ریگان در ایالات متحده آمریکا و اما، در کشورهای پیرامونی و با تجربه ای که  از اندونزی   و کنگو مثبت و ویتنام منفی در سیاست و جنگ، دست به ایجاد، دولت های نظامی زدند و گروه های تروریستی در شکل چوخه های مرگ- گردان های مرگ- را سازمان دادند. این چوخه های مرگ، اعضای شان از مردم محل انتخاب می شدند و می شوند و تحت نظر سازمان های مخوف امنیتی از جمله سیا تربیت شده و آموزش می بینند و اکثر در رابطه با دولت های محلی هستند. این کموندوهای مرگ، به عنوان مثال  در آمریکای لاتین در ۸ سال ریاست جمهوری ریگان در حدود ۸۰۰ هزار انسان در کل انسان ضد نئولیبرالیسم را با کمک خونتاهای نظامی حاکم بر این کشورها کشتند و سر به نیست کردند. سرمایه داران امپریالیست، این چوخه های مرگ را، در همان دهه و مخصوصا دهه های بعد به ویژه در کشورهای اسلامی و در شکل گروه های جهادی افغانستان، طالبان، القاعده، بوکوحرام، الشهباب و حتی دولت هائی را مانند دولت اسلامی پاکستان و بعد ایران، افغانستان، عراق، ترکیه و … موجودیت دادند و به آن،  تا کنون ادامه داده اند.

اکنون از یک طرف هنوز بحران اقتصادی همه جانبه ادامه دارد و جنگ هائی مانند  ادامه جنگ داخلی کنگو برازاویل – جنگی با بیشتر از ۵۰ سال  و تحمیل بیش از ۱۱ میلیون کشته، جنگ ۸ ساله عراق و ایران و یا ایران عراق، یوگسلاوی، رواآندا،عراق، افغانستان؛ لیبی، مالی، یمن، سوریه و …  و از طرف دیگر با نفوذ همه جانبه در حرکت  سیاسی طبقه ی کارگر و خالی کردنش از انقلابیگری قهری- کمونیستی و بغیر از اینکه احزاب به اصطلاح کمونیستی قدیم و جبهه ای را در خود سیستم حل کردند، احزاب جدیدی را به نام کمونیسم کارگری و اکنون ملت – دموکراتیک و غیره خلق کرده اند که امروزه ، به عنوان مثال، یکی حزب کمونیست کارگری ایران است که اصولا کارگر را به کناری گذاشته است و کمونیسمش را دوست دارد با کمک همین جوامع سرمایه داری امپریالیستی- جوامع غربی- بنیاد گذارد و نیز حرکتی به نام اوجالانیسم هستیم که قهرمانان تاریخی- نجات دهنده گان  خلق های خاورمیانه- را در وجود مرتجعان و خرافه پراکنانی همچون زردشت، موسی، عیسی  و محمد می داند. نجات کارگران و زحمتکشان، البته، او و پیروانش از طبقه ی کارگر نامی نمی برند، بلکه خلق های خاورمیانه را در پیروی نمودن از دستورات آنها می داند.  یعنی می خواهم بگویم از یکطرف گندیدگی و تعفن نظام حاکم  از حد گذشته است و از طرف طبقه ی تاریخی که می تواند، این وظیفه را بر عهده گیرد، یعنی این نظام را ساقط کند، طبقه کارگر- نیروی اجتماعی تولید گر اصلی و اساسی – بدون ارگان سیاسی برای ساقط کردن نظام است. تا هنگامی که طبقه ی کارگرکه شامل زنان و مردان تولید کننده اساسا است، دارای ارگان سیاسی- حزب کارگران آگاه، انقلابی و کمونیست نگردد، تغییری به نفع بشریت در کل و طبقه ی کارگر و سایر زحمتکشان حاصل نمی شود که هیچ بلکه با رشد تضادهای ذاتی نظام سرمایه داری که خود را در وجو.پ جنگ و خرابی و ویرانی محیط زیست نشان می دهد، کره زمین را بطور کلی زیر و رو کرده و نسل انسان و شاید موجودات زنده ی روی کره ارض را به نابودی می کشاند. این چیزی نیست که فقط من و ما کمونیست ها گفته باشیم، بلکه محققین کمی با وجدان خود طبقه ی سرمایه دار به اثبات آن نشسته اند. تغیر در ماهئیت ۸ مارس و از ماهئیت ضد نظام سرمایه داری که در کارگری بودنش- روززنان کارگر- بود، خالی کردن آن، هم در این جهت وهم برای این هدف و همچنین به دین علت انجام گرفته است و نه چیز دیگری! فقط انقلاب قهری کمونیستی کارگران،نشاندهنده و تضمین کننده ی راه نجات انسان است و لاغیر!

*۱- تاریخچه ۸ مارچ روز جهانی زن

http://www.farsi.se/gy_boken/1_3_kvinnodagen.htm

۲*- تاریخچه مختصر روز جهانی  زن

http://www.esalat.org/images/tarikhchae%20mokhtasar%208%20march.htm

۳*- روز بین‌المللی زنان

در ۱۹۱۳ زنان https://fa.wikipedia.org/wiki/روز_بین%E2%80%8Cالمللی_زنان

*۴- سرطان میراث  باقیمانده ازجنگ  های (امپریالیستی- مترجم)عراق!

http://www.k-en.com/video/Iraq/iraq.html

کشتار ۳۴ (۳۶) نفر از کارگران معدن در اطراف معدن ماریکانا در نزدیکی ژوهانسبوگ-۲۷-۸-۲

http://www.k-en.com/video/kargary/Afrika%20-jonobi.html

فاجغه آتش سوزی شازند وبرخورد موذیانه ی مقامات

حمید قربانی

تیر ماه ۱۳۸۷

https://azadi2008.wordpress.com/2008/07/07/%D9%81%D8%A7%D8%AC%D8%BA%D9%87-%D8%A2%D8%AA%D8%B4-%D8%B3%D9%88%D8%B2%DB%8C-%D8%B4%D8%A7%D8%B2%D9%86%D8%AF-%D9%88%D8%A8%D8%B1%D8%AE%D9%88%D8%B1%D8%AF-%D9%85%D9%88%D8%B0%DB%8C%D8%A7%D9%86%D9%87-%DB%8C/

تقدیم به بازماندگان کارگران مدفون شده در بنگلادش! حمید قربانی

کارگران جهان متحدو متحزب کمونیستی شویم!

http://www.azadi-b.com/G/file/bengladesh.h.qorbani.pdf

شمار رسمی قربانیان انفجار معدن آزادشهر به ۳۵ تن رسید

http://www.dw.com/fa-ir/%D8%B4%D9%85%D8%A7%D8%B1-%D8%B1%D8%B3%D9%85%DB%8C-%D9%82%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D9%86%DB%8C%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D9%86%D9%81%D8%AC%D8%A7%D8%B1-%D9%85%D8%B9%D8%AF%D9%86-%D8%A2%D8%B2%D8%A7%D8%AF%D8%B4%D9%87%D8%B1-%D8%A8%D9%87-%DB%B3%DB%B5-%D8%AA%D9%86-%D8%B1%D8%B3%DB%8C%D8%AF/a-38748067

*۶ کشتار کارگران در معدن آزاد شهر – استان گلستان

https://www.google.es/search?q=%D8%AD%D9%85%DB%8C%D8%AF+%D9%82%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D9%86%DB%8C+%DA%A9%D8%B4%D8%AA%D8%A7%D8%B1+%DA%A9%D8%A7%D8%B1%DA%AF%D8%B1%D8%A7%D9%86+%D9%85%D8%B9%D8%AF%D9%86+%D8%B2%D8%BA%D8%A7%D9%84+%D8%B3%D9%86%DA%AF+%D8%A2%D8%B2%D8%A7%D8%AF%D8%B4%D9%87%D8%B1+-+%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86+%DA%AF%D9%84%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86&sa=X&tbm=isch&tbo=u&source=univ&ved=0ahUK
EwiWvvGm59nZAhVFzxQKHeirDg8QsAQIJw&biw=1920&bih=949#imgrc=CN8RNmq5rPjeqM
:

۵*- بر بالای تپه ای که آخرین سنگر نبرد خونین و قهرمانانه کموناردهای پاریس بود، بعد از شکست طبقه ی بورژوازی فرانسه که مدعی آته ایستی است، کلیسائی ساخت و اسم آنرا کلیسا “قلب و عشق” گذاشت که گویا بر درب ورودش نوشته شده است که به پاس بی قلب و بی عشق بودن کموناردها، این کلیسا بدین نام نامیده شده است.

*۶- نیولیبرالیسم

https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%86%D8%A6%D9%88%D9%84%DB%8C%D8%A8%D8%B1%D8%A7%D9%84%DB%8C%D8%B3%D9%85