بزک کنندگان جمهوری اسلامی دوباره به خط شدند

بزک کنندگان جمهوری اسلامی دوباره به خط شدند.
رفراندم کلمه رمز سرکوب و پس زدن انقلاب است
در حاشیه ی انتشار بیانیه ۱۵ فعال سیاسی و مدنی
از: پروین کابلی
دیروز مصادف با ۲۲ بهمن ، بار دیگر جناح اصلاح گر برای نجات اسلام چتر نجات کهنه ی دیگری باز نمود. نویسندگان بیانیه ای که منتشر شده ضمن تلاش برای بری داشتن اسلام از هر آنچه بر سر مردم آورده است از” استفاده ابزاری از دین و نقض نهادینه آزادی ” نام می برند و خواهان ” یک “دمکراسی سکولار پارلمانی “، و یک “رفراندم ” با نظارت سازمان ملل” هستند.
اولا باید گفت که از همان اول دم خروس پیداست. امضا کنندگان این بیانیه خود از کسانی بوده اند که تاکنون با رای دادن به یک طرف دعوا تلاش کردند که به طول همان عمر ” چهار دهه ای ” که نام برده اند اسلام را از سقوط نجات دهند و بنا به موقعیت های مختلف مانند “امت شهید پرور در صحنه” فعالانه تلاش کرده اند که برای جناح مورد مقبولشان کلاه شرعی درست کنند و با رنگهای سبز و صورتی و بنفش کلیت نظام به خورد مردم بدهند. اسامی امضا کنندگان از همان ابتدا مشروعیت کل این بیانیه را به همین خاطر زیر سوال میبرد و بلافاصله این سوال را مطرح میکند که دوباره این جنابان کراوات زده قرار است چه آشی برای مردم ایران بپزند؟
اگر کسی از کره ماه می آمد و این بیانیه را می دید شاید حتما میگفت که عده ای آدم خیرخواه میخواهند در جایی از کره زمین به اسم ایران تغییراتی را به نفع مردم ایجاد کنند و همگی را خوشحال و خندان با یک رفراندم به خانه هایشان روانه کنند. اما مشگل این دوستان این است که نه کسی قرار است از کره ما بیاید و نه قرار است کسانی به خانه هایشان برگردانده شوند.
بیانیه در بحبوبه ی یک اعتراض عمومی بر بستر یک نارضایتی عمیق طبقات محروم جامعه ی ایران منتشر شده است. نجات دهندگان اسلام صدای” مرگ بر جمهوری اسلامی “و” دیگه تمومه ماجرا” را دنبال کرده اند و حتما فیلمهای حمله به مراکز مذهبی و پائین کشیدن بنرهای خامنه ای هم پشتشان را به لرزه انداخته ومی بینند چطور ناگهان حجاب اسلامی به دور انداخته شد و بمانند نشان رهایی از قید بندگی در همه جا به اهتزاز در آمد. اولین عکس العملشان حتما این بود. اسلام در خطر است. باید کاری کرد.
سوالی که برای هر کسی که این اوضاع را دنبال میکند این است که چرا مقوله رفراندم که از زبان روحانی هم شنیده شده است در این اوضاع باب میشود؟
برای جمهوری اسلامی رفراندم ترم جدید نیست. سران اسلامی رژیم در شرایطی که مردم با قیامی سراسری ماشین دولتی و نظامی رژیم پهلوی را داغان کرده بودند و رای قطعی به سرنگونی داده بودند در تب و تاب انقلاب دست به انجام یک رفراندم زدند. بر برگه های انتخاباتی دو آلترناتیو نوشته شد. جمهوری اسلامی آری ، یا نه ؟ با این حیله مردم را ترساندند و به خانه فرستادند و سرکوبشان کردند. انقلاب را کشتند. ضد انقلاب وارد شد. کلید طلایی رفراندم درها را باز کرد و اسلام سیاسی برنده شد.
فرض میگیریم که که سازمان ملل با دم و دستگاهش در ایران مستقرمی شود و همه چیز به خوبی پیش میرود و صندوق های رای دزدیده نمی شوند ، دسته های حزب اله و اوباش سازمان داده نمی شوند و به مراکز رای گیری حمله ای صورت نمیگیرد، حکومتی ها عده ای را با یک وعده چلوکباب و ساندیست در سایه ی تبلیغات سادیستی مذهبی با اتوبوس و کامیون به پای صندوقهای رای نمیاورند و همه ی این پروسه بدون هیچ مشگلی پیش میرود و ناگهان دمکراسی پارلمانی سکولار ، بدون آپارتاید جنسی ، مثل شیر پاستوریزه از صندوق در آمد. از فردا دیگر زنانی که میخواهند بی حجاب تو خیابانها راه افتادند، دستمزد کارگران با برنامه ای دقیق پرداخت میشود، کنترل کارگری میسر میشود، معلمان همه ی کتابهایی تدریس اسلامی پر از خرافات و خزعبلات دینی را در مراسمی در حیاط مدارس آتش می زنند، نهادهای مذهبی در سرهر کوچه و خیابانی به محل بازی کودکان و تجمع جوانا ن و یا اینکه به مرا کز درمان معتادان تبدیل میشود، رشوه خوران و بسازبفروشها تحت تعقیب قرار میگیرند و اختلاس گران محاکمه میشوند، زندانیان سیاسی آزاد میشوند و کسی را دیگر برای ابراز عقیده به صلاب نمیکشند، اپوزیسیون چپ و راست و سازمانهای دفاع از حقوق کودکان و زنان ، اتحادیه های کارگری و معلمان و بازنشسته ها ، دفتر خود را در همه جا باز میکنند و برای آلترناتیو حکومتی خود نیرو جمع میکنند، سران جمهوری اسلامی که در قتل و عام مردم دست داشته اند خود را به کلانتری محل تحویل میدهند و اعتراف میکنند، خامنه ای و دیگر سران رژیم تمام ثروتشان را در اختیار کمیته های مردمی قرار میدهند و سرمایه های خارجی شان به ایران تحویل داده میشود، بیمارستانها اعلام میکنند که بهداشت و خدمات درمانی رایگان در اختیار مردم است، نهادهای مردمی با پول بنیاد های شهید و جنگ و مستضعفان به خانه سازی برای مردم بی خانه مان میپردازند و کودکان خیابانی را جمع آوری میکنند. برهر کوی و برزنی منشور برابری انسان را به اهتزاز در می آید و دریاچه ها دوباره پرآب میشوند و پرنده ها پرمیکشند در آسمان بدونه دود چهچه می زنند، اهوازی ها برای کودکانشان قصه ی شهر وحشت پر از خاک را در زمانهای دورتعریف میکنند. همه ی اینها در زیر سایه ی سازمان ملل انجام میگیرد. به جای فرستادن اسلحه و نیروی نظامی به سوریه و فلسطین گلاب کاشان میفرستیم و تلاش میکنیم که نتایج دخالت جمهوری اسلامی را برای خرابی و بی سامانی و کشتار در این منطقه با برپایی صلح و آرامش جبران کنیم و در آخر سر هم به همه پناهندگان افغانی حقوق شهروندی اهدا کنیم و از آنها برای این همه توهین و سرکوب عذرخواهی کنیم و کولبری را در کردستان خاتمه میدهیم و مهندسین و جوانان بیکار را که در کوهها و دره ها هر روز جانشان را برای تهیه لقمه نانی از دست می دهند به شرایطی انسانی و شایسته انسان برمیگردانیم.
این لیست میتواند ادامه پیدا کند. اما بخاطر نشان دادن حسن نیت تا همین جا کافیست.
اگر امضا کنندگان بیانیه همین چند خواسته مردم بپا خواسته و معترض را در این رفراندم تضمین میکنند. چرا که نه ؟ من هم هستم. اگر سران جمهوری اسلامی با حسن نیت همه ی قدرت را در اختیار ما قرار میدهند و دست از کشتار و خون ریزی بیشتر بر میدارند من هم با شما هستم.
رفراندم کلمه رمز سرکوب و پس زدن انقلاب است. این کلید جادویی با ملغمه ای از دمکراسی میخواهد کل نظام را از زیر ضربات خیزش مردم برحذر دارد. میخواهد اسلام و نظام را نجات دهد.
دست شما رو شده است. مردم حکم رفتن این رژیم را همان روز اول صادر کرده اند. بزک کردن این رژیم فایده ای ندارد. بهتر است به خیزش مردم بپیوندید. جمهوری اسلامی رفتنی است.
پروین کابلی
۲۳ بهمن ۱۳۹۶
۱۲ ژانویه ۲۰۱۸