پیرامون خیزش انقلابی و اعتراضات رادیکال و متجدد اخیر در ایران!

پیرامون خیزش انقلابی و اعتراضات رادیکال و متجدد اخیر در ایران!
بیش از دو هفته گذشت، دو هفته ای که جوانان انقلابی و زنان و مردم زحمتکش ایران در شهرها و نقاط مختلف با تظاهرات و اعتراضات گسترده به بیکاری، گرانی ، و تورم و فساد اقتصادی و سیاسی توانستند جانیان و مفت خوران رژیم جمهوری اسلامی را به لرزه در آوردند و این فسیل های تاریخ را وحشتزده کنند.
آنها با شعارهای رادیکال و سیاسی همچو «سید علی حیا کن، مملکتو رها کن»،«مرگ بر دیکتاتور»، «خامنه ای قاتله، ولایتش باطله»،«سوریه را رها کن، فکری به حال ما کن» و غیره کلیت نظام گندیده اسلامی را زیر سوال برده و خواهان شر آن از سر مردم ایران هستند.
مشخصه این خیزش اجتماعی، گسترش سریع آن از شهری به خیلی از شهر و نقاط مختلف ایران بود. اینهم نشانه رنج و محنت مشترک مردم ایران از دست فساد اقتصادی و سیاسی و سرکوب عریان و اختلاس و دزدی وتحمیل حجاب اجباری و رنج و مشقت چهار دهه این حکومت فاسد دینی است. این اعتراض و جنبش همگانی اقشار مختلف اجتماعی درون جامعه ایران همچو کارگران، زنان، جوانان، بازنشسته گان، تحصیل کرده گان، معلمان و کولبران و در کُل حقوق بگیرانی که توان یک زندگی انسانی و بخور و نمیر را ندارند بود.
مشخصه دیگر این خیزش شرکت وسیع جوانان و زنان و حاشیه نشینان و بی بضاعتانی بود که بیکاری و بی مسکنی و بی درآمدی کلیه آنها را به ستوه آورده و آنها هم بی باکانه سینه خود را در مقابل جانیان و آدمکشان سرمایه داری اسلامی سپر کرده و خواهان یک زندگی انسانی و شایسته انسان بودن هستند.
یکی دیگر از مشخصه مهم این خیزش و فرق آن با بقیه خیزش های اجتماعی سالهای گذشته این بود که این بار، شعارو خواست برحق مردم کاملا سیاسی و رادیکال و هدف قرار دادن کلیت نظام از خامنه ای گرفته تا مهره های خائن و کثیف این رژیم و وضعیت نابسامان اقتصادی و بیکاری و تورم و گرانی و غیره را در بر می گرفت. در این خیزش اجتماعی دیگر خبری از دوخردادی ، اصلاح طلب و جنبش سبز و بقیه قارچ های سمی درون جامعه نبود. چنبه مثبت دیگر شرایط درونی اینست که یک بار و برای همیشه هر گونه توهم به تغییرپذیری و اصلاح طلب بودن ج/ا از بین رفته است. پائین کشیدن و سوزاندن عکس و پوسترهای خامنه ای و خمینی و دادن شعارهای رادیکال و سرنگونی طلبانه همگی نشانه نهایت بیزاری جوانان، زنان و اقشار مختلف مردم مبارز از کلیت نظام ستمگر اسلامی را به نمایش گذاشت.
نظام جمهوری اسلامی از روز سر کار آمدنش تا کنون به انواع شیوه های غیره انسانی از اعدام صدها هزار انسان شرافتمند و انقلابی گرفته تا سنگسار و شکنجه قرون وسطائی زنان و سرکوب و کشتن معترضان اجتماعی و تحمیل نهایت شداید بر مردم و متشبث شدن به انواع فریب و حیله و موهومات مذهبی متوصل شده که بتواند موجودیت و حاکمیت دینی خود را بر مردم ایران تحمیل و تثبیت کند. اما نه تنها نتوانسته به این هدف شوم خود دست یابد، بلکه سال به سال پویش و استمرار و بصیرت مبارزات کارگران، زحمتکشان و جوانان و زنان در مقابل عملکرد و فساد سیاسی، مالی و اقتصادی این رژیم، سیر سعودی را به خود گرفته و بلافصل و پیوسته موجودیت رژیم را به چالش کشیده است.
رژیمی که خود تا مخ در بحران سیاسی و اقتصادی و فساد دولتی غرق شده به جای اینکه بکوشد که سرمایه های ملی را در راه ایجاد کار و زندگی و رفاهیات مردم ایران بکار گیرد، در عوض هر ساله میلیاردها دولار را در خارج از مرزها صرف صدور و اشاعه مذهب خرافه شیعه کرده و منطقه خاورمیانه را دستخوش بزرگترین جنگ و ترور و آدمکشی کرده است.
امحاء و صرف سالانه میلیاردها دولار از درآمد نفت وخزانه و حقوق مردم زحمتکش ایران در راه جنگ ارتجاعی در سوریه، یمن و کمک به جانیان و تروریست های حزب الله لبنان و حماس در فلسطین و جماعت اسلامی فاطمیون در افغانستان، وضعیت معیشتی و زندگی خود مردم ایران را مکدر و به روز سیاه نشانده و هر ساله بر موج بیکاری و افزایس قیمت کالاها و کارتون و گورخواب ها و معتادان و فساد اجتماعی افزوده و در کُل برای کارگران و قشرهای مختلف اجتماعی در ایران نه تنها زندگی ای باقی نگذاشته، بلکه سالهاست کرور کرور از جوانان ایران را در راه اشاعه سیاست فاشیستی صدور اسلام سیاسی در خارج از مرزهای ایران به کشتن داده و مستقیما به دخالت در امور ممالک دیگر می پردازد.
به کشت دادن فقط بیش از دو هزار جوان پناهنده افغانی و زخمی شدن چندین هزار از آنها در جنگ ارتجاعی و فرا مرزی در سوریه، تازه یکی از گوشه های کوچک این دخالتگری های بیمورد رژیم آخوندی می باشد. این رژیم برای ادامه حیات ننگینش جنگ و قتل و عام را از برکات الهی به شمار آورده و بدون آن موجودیت و زیست انگل وارش یکماه زیر سوال و اعتراض مردم انقلابی ایران می رود و سرنگونی اش را حتمی خواهد کرد.
جمهوری اسلامی و فرهنگ و کلیت این نظام نه تنها سر منشاء سرکوب و سیه روزی و جنگ و خانه خرابی و بی حقوقی اجتماعی کلیه کارگران، زنان وجوانان و مردم زحمتکش ایران است ، بلکه سر منشاء جنبش اسلام سیاسی در منطقه و جهان و حامی تمامی نیروهای اسلامی ضد بشری، تروریست و ضد زن و ضد کارگر و آزادیخواهان در منطقه می باشد. تاثیرات ابژکتیو و خارق العاده بزیر کشیدن این رژیم وحشی سرمایه داری اسلامی تنها به ایران و مردم ایران محدود نمی شود، بلکه می توان گفت که شَرو تعفن اسلام سیاسی در منطقه به حد اقل ممکن خواهد رسید و گروه و سازمان های تروریست و انسان کش در منطقه بزرگترین سینیور و پشتیبان خود را از دست خواهند داد. یعنی تاثیرات و ابعاد خیزش و قیام و انقلاب مردم ایران و بگور سپردن این فسیل های تاریخی، وسیعتر از چارچوب ژئوگرافی ایران می باشد و به بیان دیگر انقلابی علیه دشمن توده های مردم منطقه و اسلام سیاسی در ابعاد جهانی است.
ببینید به محض بروزاین خیزش اجتماعی در ایران چطور دولت های فاشیست و احزاب و نیروهای مرتجع اسلامی در منطقه از اردوغان، بشار اسد و حزب الله لبنان گرفته تا مجلس اعلای اسلامی عراق، علی باپیر امیر جماعت اسلامی کردستان عراق و مالکی دبیر حزب الدعوه و حوثی های مرتجع شیعه مذهب یمن، همگی زوزه و فغان شان بلند شد و برای دولت و نیروهای انتظامی و قالتاق ج/ا آرزوی هر چه زودتر سرکوب کردن وحشیانه، مردم به ستوه آمده و انقلابی را خواستار می شدند!
عروج موج اعتراضات آزادیخواهی مردم زحمتکش ایران علیه دارودسته ملایان مفتخور و انگل و علیه دنانت و دماگوژی آنها می رود که بساط این حکومت گندیده اسلامی و فسیل های تاریخ را بگور بسپارد و زندگی نوینی را که شایسته همه انسانها باشد به ارمغان آورد.
علی الاصول تداوم و گسترش و استمراراین اعتراضات و نهادینه کردن آن تا سرنگونی رژیم اسلامی تنها و تنها در گرو سازماندهی آن و تدارک پیشا انقلاب توسط یک آلترناتیو کارگری و سوسیالیستی است که در حال حاضر فقدان آن از طرفی می تواند مضار و دهشت های کارگران و مردم زحمتکش را افزایش دهد و مضافاً واز طرف دیگر به دول امپریالیستی و احزاب و گروهای پوتج و پاتریوت، فُرجه کافی را خواهد داد که سرنوشت آنرا همچو انقلاب سال ۵٧ به بیراه کشیده و جماعتی از همین سیاستمداران و طفیل های بازنشسته مقیم خارج یا نُخاله همین جانیان کنونی را در داخل، رنگ آمیزی کرده و آنرا بخورد مردم دهند.
ما تجربه و نتیجه غایب بودن یک چنین حزب سیاسی و انقلابی را در چنین شرایط خطیری که بتواند اعتراضات مردم را در مسیری صائب هدایت و رهبری کند، هم در ایران و هم در نقاط مختلف دنیا را داریم. و کاملا می دانیم که بلبشو و مخمصه و مضار آن برای کارگران و مردم به چه قیمتی تمام خواهد شد و در غیاب چنین حزبی چه بده بستان های میان دول سرمایه داری و دارودسته مُتلون آنها در داخل انجام می گیرد و سرانجام انقلاب مردم چه راه قیقاج و انفصالی را به خود می گیرد.
عــزت دارابی
١۴/٠١/٢٠١٨