دانشجوی بیگناه آزاد باید گردد‎

جان جانان من از خاک خوش ایران است
رزم آن لشگر دلداده سیاوش جان است
بیشه پر شیر ژیان است به هنگامهء شب
بر حذر باش که اینجا وطنش ایران است…
گُرد و سرزنده و بلبل صفت و عاشق وش
جاودان باد که این وصف خودش ایران است
بر سر دار چو رقصید همه کف بزنید
این وطن خونی عشق است دلش ویران است
شیخ و مذهب تن او را تن صد پاره نمود
پرچم کشور ما شعلهء خونین تنش سوزان است
لب جادوی دو عاشق که پر از وسوسه است
قصهء ماست که درشورش ایرانجان است
شیخ و شیعه همه را ریخته در گودالی
سرنگون کرده و فریاد کشش یاران است
اخگر شاعر و یک مشتعل مشعل راه
شیخ و آن شیعه و آن کیش به گورستان است
غزل شماره ۸۹
نوید اخگر ۹ ژانویه سال ۲۰۱۸ میلادی سوئد استکهلم
https://www.facebook.com/nawid.akhgar