فریاد گرسنگان بیکار

فریاد گرسنگان بیکار

مردم ایران بپا خاسته اند. فریاد بیکاران و گرسنگان کاخ های آخوندی و بیت رهبری را به لرزه درآورده است. گرانی همچون پتک بر دهان خشک و خالی مردم می کوبد و آنانرا با تمام وجود برابر چپاول های میلیاردی ملاها و مکلا ها گذارده است تا یکبار برای همیشه تصمیم بگیرند و دیگر تن به خشونت و زندان و اعدام ملا ندهند. تاب و توان ۴۰ ساله ی مردم پاکباخته طاق شده و دیگر نمی توانند و نمی خواهند گول حکومت الله (آخوندها)را بخورند. ملاها تا توانسته اند ساده دلان متعصب را فریب داده اند، و خود بر هستی و جان و مال توده ها چنگ برده اند. دیگر بس است. سرود برپاخیز، توده های زمینگیر و غارتشده را به میدان مبارزه با حکومت دینی و ملائی آورده، و می رود که دریای مردمی را همه جا و در سراسر ایران به خیابان ها بکشاند و بیشتر هم خواهدکشاند. اینک فصل جدائی دین از دولت است همه با هم برپاشویم و کل بساط آخوند جماعت ریاکار را از بن و کنه برکنیم. هدف کنونی مبارزه اخلاقی ما با ملا جماعت”جدائی دین از دولت” است و سمت نبرد “انسانی ـ طبقاتی” ما در مسیر زدودن بهره کشی ها و کنارگذاردن نابرابری هاست که آن بی شک می تواند بسود رهائی همه مسلمانان ایران، خاورمیانه و جهان فراروید و موثرباشد و الگوئی شود برای نیازمندان آن در “جهان اسلام” و ای بسا بازتاب های امیدبخش و ثمره های آزادیخوانه فرامنطقه ای هم داشته باشد. همچنانکه خمینی با به انحراف کشاندن مبارزه نان و آزادی مسلمانان ایران در ۵۷ و تأثیر منفی آن در منطقه و جهان، عملا نوع مسلمان را دشمن هم ساخت و آنانرا به جنگ مذهبی منطقه دچار کرد و دم پاسداران حماقت آخوندی را در همه جای منطقه و جهان  کلفت ساخت و تروریسم را نهادینه نمود.

چراکه: دیری نپائید که اهداف سرکردگی ضدبشری و دسیسه های خودکامگی ارتجاع اسلامی در دو شاخه فرسوده و غارنشین” شیعی ـ سنی” بیش از پیش تقویت شد و همینک آن در حال ویران کردن دار و ندار مردم ایران، مشتعل ترکردن جنگ های مذهبی در خاورمیانه و تشدید میلیتاریزه شدن جهان آشوبزده، به ضرر همه ی مسمانان فقیر تمام شده است؛ جنگ مذهبی کوری که امپریالیسم آمریکا و ناتو و صهیونیسم بهره ی مستقیم از آن برده و همچنان دست و دل گشاده می برند و دسیسه ها می آفرینند. بی کم و کاست سران سنی و شیعی هرکدام بسهم ادعای پوچ رهبری خویش مسئول این تنگدستی ها، بیکاری ها و همنوع کشی ها کنونی می باشند. مافیاهای مذهبی ایکه در ایجاد فرقه های تروریستی خود در منطقه و بر جهان اسلام سیستماتیک چنگ انداخته، و همچنان نان و جان مردم را به نام خدا غارت می کنند و با آن دارائی ها در حال باروت خریدن و بمب پاچی بر سر همین مسلمانان می باشند.

رهبران شیعی و سنی ۱۴۰۰ سال است که دست از اراجیف مفت و برتریجویانه فرقه ای خود برنداشته و برنمی دارند و بخش محال متعهد و مسئول آن نیز هنوز نمی خواهد بفهمند درد نوع انسان بهره کشی انسان از انسان است و آنها دست در دست با سرمایه سالاری نئولیبرال می باشند و نمی توانند دست از سر مردم بیکار و گرسنه و فراری ما و منطقه بردارند. بی گمان راه سختی در پیش ماست و تا ایجاد شبکه های روشنگری و مقاومت فراملی و فرامنطقه ای مشترک برعلیه این دکانداران دینی و جهانخواران پشتیبان آنان، رهائی از دام مهلک جنگ های مذهبی نیز آسان نیست و تا زمانیکه این شبکه های افشاگری سازمان توده ای نیابند، بی گمان نفوذ مذاهب و تأثیر ویرانگر سران دینکاران هم همچنان رونق خواهدداشت و خواهندتوانست بر باور توده های مسلمان گرسنه، بی دادرس و ساده دل توسط این دغلکاران غربی سوارشوند. زیراکه:برای ما روشن و آشکاراست، که سران این مذاهب در قدرت و در برابر خواست نان و کار و آزادی از سوی زحمتکشان، ستمدیدگان، کارگران، زنان، خلق ها و ملت ها های ما و منطقه، پاسخ شان جز خشونت و زندان و کشتار نیوده و نیست. به راهکارهای دو قطب سران شیعی و سنی نگاه کنیم.

در ایران اسلامی و با حکومت الهی او، کشتار و توحش و چپاول بیانگر سرراست نظام شیعی ست و درخواست حقوقی و صنفی یک کارگر بسان رضا شهابی که صدهای دیگر در زندانند، بخاطر تشکیل سندیکائی ۶ سال در زندان بوده و تاکنون دوبار سکته مغزی کرده است؛ و پاسخ دستگاه قضای نظام به او، تداوم ۹۶۳ روز زندان دوباره و محکومیت جبری او نه تنها به زندان بل به مرگ تدریجی ست. در قله توحش سنی، سران سعودی در دشمنی با سران شیعه و به تبع آن انتقامگیری از حوثی ها ۲۰ میلیون انسان را در حال گرسنگی و تشنگی و مرگ ناگزیر قرارداده اند. بیش از یک میلیون از بچه و سالمندان دچار وبا شده اند و امکان درمانی ندارند. این نسل کشی بسان دیگر درگیری های مذهبی سنی سیعی تاریخی، جز جنگ، گرسنگی، بیکاری، مرگ و تباهی زندگی میان استثمارگران و انسانهای ستمدیده و استثمارشونده نبوده و نیست. خشونت ها و کشتارهائی که تا نهایت توحش و توام با تعمیق تضاد طبقاتی به مردم ما و منطقه و جهان مسلمانان نینجامیده و بی شرمانه تحمیل می شوند.

اینبار اما در ایران تلاش و مبارزه کارگری ـ توده ای یا نبرد پائینی ها برای دگرگونی و فروریزی پایه های این توحش بربریت مذهبی از ” ۷ دی ” آغازشد؛ و می خواهد زیربنای این همه تحقیرها، توهین ها، نابرابری ها، تبعیض ها، ستم ها، خودکامگی ها، چپاول ها، بیکاری ها و تنگدستی را درهم ریزد و به دفاع از حق زندگی و داشتن شهروندی و حقوق بشری و یافتن زندگی انسانی فرارود و خواهدرفت. خودمدیریتی و رهائی ایکه حق مسلم انسانی مردم ما و منطقه است و باید و شایسته است مسلمانان برایش برخیزند. برای بشریت باوردمند و فقیر امروز تنها دو راه بیشتر باقی نمانده است، یا مرگی خفت بار همراه با انواع و اشکال تحقیر ها تهدیدها و نابودی های موجود، یا دست یافتن به زندگی شایسته ای که برازنده ی نوع انسان همدرد باشد و می باید برایش به مبارزه با دشمنانش برخیزد.

 مردم ما دیریست روزانه شاهد جنایت ها، ستم ها، غارتگری ها و باجخواهی های آخوندی و سرمایه سالاری داخلی و خارجی می باشند که در شکلهای مختلف اش در این سرزمین بلا زده و ملا خورده جاری ست و به کمر خمیده مردم هرروز بار گرانتری می افزاید. ما چاره ای جز این نداریم، که در برابر این همه توهین، توحش و استثمار و تحمیق بایستیم، مردم ما نمی خواهند بیش از این نظاره گر ویرانی ها باشند. مردم ما می دانند که این همه جنگ مذهبی و دعاوی ناسیونالیستی، و آشوب و درگیری ها و ترورهای درنده و حیوانی در منطقه خاورمیانه در واقع برای دریدن ما و نوعی های همدرد ماست. مادر این توحش ها و این جنگ ها و این ترورهای داعش سنی ـ شیعی جز برتریجوئی و مال اندوزی های آخوندی نیست. جنگ هائی که عملا به جای جنگ جهانی و نیابتی آن در منطقه فعال شده و در حال مکیدن خون مردم می باشد که بار گران آن برکول مردم خاورمیانه و جهان فقرزده نهاده شده است. همزمان فقر و بیکاری و سرخوردگی “جهان کار” را فراگرفته و در واقعیت امر نیز، این نارسائی ها نشانه ی همان جنگ جهانی ست که امپریالیستها از ترس بیداری عمومی مردم دنیا، و از ترس شورش و انقلاب های جهانی، آنرا آگاهانه و توسط ارتجاع اسلامی در خاورمیانه و توسط سران مذاهب به راه انداخته است. آیا ما باید تاوان آنهمه بهره کشی ها و استثمارهای سرمایه نئولیبرال را با دریدگی خود توسط سران مذهبی بپردازیم؟

آخوندها و استثمارگران داخلی و خارجی دست در دست هم دارند و دشمنان طبقاتی ما و مردمان منطقه هستند. ملا های سنی و شیعی، و بهره کشان بر سر دریدن ما با هم رقابت دارند. گوئی آنها ما و زندگی مان را خیلی پیشتر ها میان خود تقسیم نموده اند، و اینک بر سر سهم ناچیز و یا بیشتر کردن آن با هم دعوا دارند. و با بیان این واقعیت حق و سهم ما در این بازی مرگ و زندگی تنها و تنها همین است که در برابر همه آنها بایستیم و به مبارزه خود رهائی بخش برای تعیین سرنوشت خودمان به دست خودمان از پا نایستیم و نخواهیم ایستاد. ما کارگران، زحمتکشان، مردمان تنگدست، روشنفکران مترقی، ازادیخواهان دمکرات، زنان زیرستم مذهب، ملت ها و خلق های تبعیض زده ی منطقه همه همدردیم و دشمن مشترک خود را که جز سران انگل مذاهب و کردنکشان سرمایه سالار جهان باشند بخوبی می شناسیم؛ و بی هرگونه ماجراجوئی و غفرصت سازی براای سرکوب خویش، و تنها در پی حق خودیم و اگاهانه، هماهنگ، متشکل، و با دلگرمی و پشتگرمی همدیگر برای ازادی و برابری برابر آخونها ایستاده و تا فروریزی کل این نظام دغل خواهیم ایستاد.

بهنام چنگائی ۹ دی ۱۳۹۶