فلسطین قربانی “تولد” جهان پساداعش

تصمیم خودسرانه ترامپ برای انتقال سفارت آمریکا از تل آویو به اورشیلم و اعلام شروع پروسه “تغییر پایتخت اسرائیل به اورشلیم”، امری که از جانب حتی اکثر جریانات دست راستی و متحدین اروپایی اش، خطرناک، انفجارآمیز و غیرمسئولانه نامیده شده است، بار دیگر به فوران آتشفشان خشم، عصیان و انزجار برحق فلسطینی ها در سرتاسر مناطق فلسطینی نشین، و اعتراض میلیون ها نفر در سراسر جهان، دامن زد.

مقاومت و جنبش دیگری، این بار “بی افق تر”، “مستاصل تر” و “قطع امید کرده” از امکان شکل گیری “دوکشورمستقل فلسطین و اسرائیل” و تماما مایوس از تلاش “مسالمت آمیز” و “دیپلماتیک” برای حل مسئله تاریخی بی حقوقی مردم فلسطین، متولد شد!

باز همچون سنت تاریخی جریان قوم پرست حاکم در اسرائیل، اولین فریادها و سنگ و مشت های گره کرده مردم معترض فلسطینی، با گلوله های ارتش اسرائیل پاسخ گرفت و باز قربانی گرفت. باز همچون سنت تاریخی میدیای رسمی، ریاکار و فاقد کمترین شرافت انسانی در غرب، علیرغم همه ابراز نگرانی ها و “لب ورچیدن ها” از قلدری ترامپ، رئیس “جهان آزاد” با معیارهای خودشان سرتاپا لجن، قساوت عیان ارتش اسرائیل اینگونه گزارش شد که:

” حداقل ۴ فلسطینی در خشونت‌های ۲۴ ساعت گذشته میان فلسطینیان و نیروهای اسرائیلی کشته و ۱۶۰ فلسطینی دیگر زخمی شده‌اند. “

” گلوله باران” فریادهای حق طلبی و کشتار جمعیتی “سنگ پران”، جمعیتی که بی حقوقی تاریخی شان لکه ننگی بر پیشانی بشریت قرن است، آنهم توسط یکی از مخرب ترین ارتش های جهان، و اطلاق “خشونت طرفین” به چنین جنایاتی تنها از دستگاه های خبرپراکنی نوکر نظامی برمی آید که به اندازه ترامپ برای بشریت و انسان حق قائل اند!

دلایل روی آوری هیئت حاکمه آمریکا به این سیاست، که بیش از اینکه ریشه در مسائل و معضلات خاورمیانه داشته باشد به رقابت در کمپ قدرت های اصلی، آمریکا، اروپا، روسیه و چین مربوط است، موضوع این مطلب نیست. ریشه یابی اجرای “وعده های انتخاباتی ساختار شکنانه” و “غیرمتعارف” ترامپ، را باید جداگانه مورد بحث قرار داد.

تا جایی که مسئله فلسطین باز میگردد، پس از اعلام یکی دیگر از وعده های “جنجال برانگیر” انتخاباتی ترامپ و “تغییر پایتخت اسرائیل” به اورشلیم، جدا از اینکه این تغییر به وقوع بپیوندد یا نه، به خودی خود و بعنوان فوری ترین نتیجه، مسئله فلسطین و ظلم و بی عدالتی تاریخی که در حق مردم فلسطینی شده است، را وارد فاز دیگری و با شرکت کاراکترهای دیگری کرد!

برخلاف پروپاگاندهای راست افراطی یهودی حاکم در اسرائیل و لابی هایشان در آمریکا، برخلاف عکس العمل های تبلیغاتی جمهوری اسلامی و اردغان و فراخوان حماس برای مقابله، جوهر و ابعاد صف بندی های متقابل در این دور از مسابقه قدرت، را هیچ کدام از این عناصر تعیین نمیکند.

از ترامپ تا نتانیاهو، از رهبران حماس تا حزب الله و خامنه ای و اردوغان، همه و همه پراگماتیستی تلاش میکنند که در این کیس وزنه قدرت در منطقه را به نفع خود تغییر دهند. اما این تلاش و این امیال آنها نیست که ظرفیت های تغییرات در خاورمیانه را معلوم میکند.

مستقل از اینکه این “تغییر” به وقوع بپیوندد یا نه، مستقل از اینکه پروسه زمانی که هئیت حاکمه آمریکا برای سوق دادن بیشتر راست افراطی در اسرائیل به جلو صحنه چقدر طول بکشد، اعلام این تصمیم درخود تیرخلاصی بر پروسه “صلح اعراب و اسرائیل”، مذاکرات و …، به “میانجیگری” بورژوازی غرب به رهبری آمریکا است.

حل مسئله فلسطین “از بالا” همچون حل مسئله کرد “از بالا” از این پس اگر غیرممکن نباشد، بسیار پیچیده و دور از دسترس است. با تحرک اخیر ترامپ، آمریکا بعنوان “رهبر جهان آزاد” مستقیما در مقابل حق خواهی مردم فلسطین و حامیان جهانی اش، بخصوص در چشم صف میلیونی بشردوست جهانی، قرار گرفته است.

مسئله فلسطین از این پس به کیس دیگری در سطح منطقه و در سطح جهان تبدیل شد. از فردای این روز، صف بندی ها، امید ها و ناامیدی ها، .. شکل دیگری به خود خواهد گرفت. حفظ وضع قبلی و حفظ وضع موجود، از واشنگتن تا تهران، از تل آویو تا قاهره، از ریاض تا بغداد و تهران، اگر غیرممکن نباشد بسیار دشوار است.

این تعرض سوپر دست راستی و تماما از بالا، که نه محصول پیشروی جنبش قوم پرست یهودی و نه حاصل شکست “ضدامپریالیستی” گری ارتجاع اسلامی یا شکست “ناسیونالیسم عرب” است، چیزی نیست جز “قیچی کردن” یک تاریخ و عملیات “انتحاری” دولت آمریکا، علیه هرنوع توافق و صف بندی “معلومی” در میان نیروهای درگیر! این عملیاتی است که بهمراه آن نیروهای اصلی درگیر، اسلامی و یهودی، “ضدامپریالیستی گری” اسلامی، “ضدامپریالیستی گری” ناسیونالیسم عرب، “قوم پرستی” افراطی یهودی، همه و همه پوچ و بی مصرف میشوند!

در جهان پس از داعش، فضا برای به میدان آمدن تنها آلترناتیو چپ و کمونیستی، در سراسر جهان، از اروپا تا آسیا، از اسرائیل تا ایران، از مصر تا ترکیه و … خالی مانده است. این فضا میتواند و باید توسط چپ و کمونیسم پر شود! در غیاب این الترناتیو، خاورمیانه محیط ارتزاق گانگسترهای جدید مذهبی، نظامی و قومی خواهد شد.

١٢ دسامبر ٢۰١٧