اعتراف تلویزنی” احمد رضا جلالی

اعتراف تلویزنی” احمد رضا جلالی


این شگرد کثیف و شیوه کار حکومت اسلامی ایران در تقابل با زندانیان است.

روزی برای قدرت نمایی و سرکوب انقلاب روزی برای ارعاب جامعه، روزی برای معامله و حق سکوت و غیره.

همانگونه که آقای جلالی خود در تماس با همسرش گفته است که این بازار قرون وسطایی، دیکته شکنجه گران و بازجو هاست.

فرض کنیم که نه خود و نه همسرش، چیزی نمی گفتند ، کیست که نداد، که در شکنجه گاههای این هیولا ها چه بر سر زندانی می آورند ، بر چه کسی پوشیده است که پشت هر اعتراف تهوع آور تلویزیونی که این رژیم راه می اندازد ، پیکر له و لورده شده و قپان زده و آویزان شده و ساعتها کابل زده شده، خونین ، کبود و متورم ، و غرق در چرک و خون و شرایط مخوف خوابیده است.

او را هم شکنجه کرده اند . نه تنها این، بلکه برای شکستنش، جنایتکارانه

او را به دزدیدن و به قتل رساندن فرزند خردسال شان تهدید کرده اند.

حکومت های فاشیستی، تحقیر شده و بی اعتماد به نفسی چون رژیم ایران میتواند مثل دوره انگیزاسیون و به تهوع آورترین روشهایی از این دست کرامت و ارزش انسانی را به طعنه بگیرند .

این ها تا این حد حقیر و به خود بی اعتمادند که تایید شان را از زندانی میخواهند ، آن هم زندانی که با شکنجه جسم اش ( نه الزاما اراده اش ) را له و لورده کرده اند .

این اعترافات و مضحکه های تلویزیونی پیش از این که گویای تسلیم زندانی باشد گواه تحقیر و خردشدگی و بی شخصیتی شکنجه گران اوست. نشانه دروغ و حقه بازی چندش آور رژیمی است که اگر” مصلحت نظام “اقتضا کند همین شکنجه گرانش را هم واجبی خور میکند و میکشد ، کاری که با سعید امامی ها کرده و میکنند.

اعترافات تلویزیونی زندانیان هیچ ارزش سیاسی، حقوقی ، اجتماعی ندارد و هیچ مبنایی برای قضاوت شخصیتی ای در مورد زندانی و کسر شان او در نظر جامعه نباید باشد و نیست. چرا که پیغام این جانیان به جامعه با چنین رفتار متوحشانه ای که با زندانی می کنند این است که زندانی را بد نام کنند. که مردم را از حمایت از آنها دلسرد کنند.

دیگر ماهیت و کارکرد این شگردها افشا شده است. و همگان میدانند که درنده خویی است.

عین خود رژیم تبهکارانه است.

احمد جلالی هم مثل بقیه زندانیان باید بدون قید و شرط آزاد شود..

زنده باد نه به زندانی سیاسی

زنده باد نه به شکنجه