آیا پایەهای رژیم اسلامی ایران لرزان است؟!

آیا پایەهای رژیم اسلامی ایران لرزان است؟!

برای اولین بار، بحث «لرزان» را اوائل سال ۵٩ شنیدم. بر مبنایی تئوری فوق، فرض من و تقریبآ همەی فعالین پیشرو آن زمان، این بود کە مردم زورگویی و حقەبازی آخوندها را نمی‌پذیرند و بدین خاطر، چشم بە انتظار رخ دادن معجزەای بودیم. اما در جریان جنگ ٢۴ روزە سنندج و سکوت مرگ بار مردم ایران، نخست این تئوری نادرست برایم زیر سئوال رفت. سپس متوجە این واقعیت شدم کە مفهوم تئوری «لرزان» هیچ پایە و اساسی ندارد. متوجە شدم کە ما به جای بررسی ریشەهای ظهور آن سناریوی سیاە، به‌جای تجزیه و تحلیل عوامل و علل بەبیراهە رفتن قیام، به‌جای بهینە‌سازی پلاتفرمی تودەای، خود را بە مسائلی حاشیەای مشغول کردە و یا در حال تفسیر رویدادهای روز و گذشته بودیم. فرضآ اگر، بر مبنایی تئوری «لرزان» هم رژیم نوپای اسلامی بە زیر می‌کشید، باز ما نمی‌توانستیم گامی بە دروازە قدرت سیاسی نزدیک شویم. زیرا برنامە از قبل مدون شدەای برای ادارە جامعە را در دست نداشتیم. علاوە بر این، با گذشت این همە سال، کار چندانی جهت پر کردن خلاء مورد نظر نە تنها صورت نگرفتە، بلکە کماکان پاشنە تحلیل خیلی از نیروهای انقلابی، بر پایە تئوری «لرزان» آن زمان می‌چرخد!.

سئوال این است، اگر پایەهای رژیم واقعآ بحرانی و «لرزان» است، پس چرا این همە سال، توانستە بە حیات نگبت‌بار خود ادامە دهد؟ بە باور من، رژیم اسلامی از درون بحران‌های متعدد متولد شد و دقیقآ با تکیە بر بحران است کە بە طول عمرش می‌افزاید. از این رو، مشخص می‌شود کە ما آفرینش پدیدە بحران نیستیم، بلکە این سیستم نظام سرمایەداری است کە بحران را تولید و باز تولید می‌کند. برای مثال، امپریالیسم آمریکا برای استحکام بخشیدن بە بنیە نظامی و اقتصادی خود، دائمآ زمینەهای جنگ ملی و مذهبی را در اقصی نقاط دنیا فراهم می‌کند. با این کار، از طرفی منابع طبیعی کشورهای جنگ‌زدە را غارت می‌کند و از سوی دیگر، تسلیحات ردە خارجش را بەفروش می‌رساند.

اما حکومت سرمایەداری اسلامی ایران، برای حفظ بقای خود، ثروت جامعە را بلاعوض بە مناطق جنگ‌زدە دنیا اختصاص می‌دهد. با این کار، از طرفی رقبای جهانی و منطقە‌ای خود را سرگرم عوامل برون مرزیش می‌کند و از سوی دیگر بە بهانە خطر جنگ، مسئلە «امنیت ملی» را در محور برنامه‌‌ها و سیاست‌هایش قرار می‌دهد. با این ترفندهای زیرکانە، ریاضت‌کشی اقتصادی را بە جامعە ایران تحمیل می‌کند و هر کسی از مطالباتش حرف بزند، بە بهانەهای واهی بازداشت و مورد وحشیانەترین شکنجەها، قرار می‌دهد و یا اعدام می‌کند. برخلاف خیلی ها، رژیم اسلامی از جامعە مرفە و بدون بحران می‌ترسد. بدین خاطر، سیاست‌های برون مرزی خود را در منطقە بحرانی خاورمیانه گسترش دادە و از درون هم آگاهانە پدیدە شوم بیکاری، فقر اقتصادی و اعتیاد بە موادمخدر و غیره را رواج می‌دهد تا شهروندان جامعە در موقعیتی نامطلوب قرار بگیرند. این سیاست را تا حدی پیش می برد کە ساکنان جامعە از روی ناچاری، بە هر رذالتی تن دهند. کارفرمایان و پیمان‌کاران حکومتی و غیرحکومتی را مورد حمایت همەجانبە قرار می دهند کە حقوق ناچیز کارگران، سر وقت پرداخت نشود، سیاست‌شان این است که کارگران به‌جای فکر کردن به تعیین دستمزد سال آتی و متناسب با تورم و گرانی واقعی در بازار، به فکر دریافت دستمزدهای معوقە سال قبل خود باشند!

١٣ دسامبر ٢٠١٧

ادامە دارد