در سالروز مرگ شاعر، ترانه سرا و کارگر انقلابی، جو هیل؛ ۱۹ نوامبر

در سالروز مرگ شاعر، ترانه سرا و کارگر انقلابی، جو هیل؛ ۱۹ نوامبر

۱۹۱۵ میلادی ؛

نام و آوازه، چهره شناخته شده کارگری و هنرمند ترانه سرای انقلابی جو هیل نامی آشنا و محبوب در میان انقلابیون در سطح جهان است؛ این آژیتاتور مجرب و چهره خوشرو که در ایام جوانی در سال ۱۹۰۲ میلادی به آمریکا سفر کرد و در یکی از محله های فقیرنشین و کارگری محله ” بوری ” Bowery اسکان داشت و در رستورانهای این محله آواز و ترانه سرایی میکرد و با مردم فقیر منطقه روابط و مناسبات صمیمانه ای را برقرار کرده بود، که از خصوصیات برجسته این کارگر انقلابی و ترانه سرا این بود که هیچگاه خود را غریبه احساس نکرد، او انسانی آزاده بود که عشق ورزیدن به انسان و آرزوی زندگی درخور انسان رانه فقط شخصاً بلکه برای دیگران و اطرافیان خود را داشت، که شخصیتی ویژه به او بخشیده بود.

در صحبتهاش اظهار میداشت که: ” من از خود چیزی ندارم که بگویم” تنها میتوانم ادعا کنم که به سهم خود همیشه تلاش و مبارزه کرده ام که این جهان را برای طبقه عظیم تولید کننده کمی بهتر کنم”. این از نامه های جو هیل انتخاب شده که در زندان برای دوستانش نوشته که در خارج زندان بوده اند.

جو هیل در کمال صمیمیت و صداقت و پاکی، احساسش را با مخاطبانش در قالب شعر و ترانه هم پی میریخت و برایشان آواز میخواند و آهنگ مینواخت. او به صف اتحادیه ای هم پیوسته بود که در توضیح پرنسیپهایش چنین آمده: بجای شعار محافظه کارانه حقوق کامل در مقابل کار کامل باید روی پرچم ما این شعار انقلابی حک گردد: لغو سیستم کارمزدی!

در خلال خاطرات دوستان و رفقایش میتوان قدرت او در تبلیغ و ترویج و آژیتاسیون و مهارتش را در رهبری متوجه شد، اما آنچه که بیشتر با شنیدن نام جو هیل در اذهان متبلور میگردد هنر ترانه سرایی و سرودن اشعارش است. او از اعضای فعال اتحادیه  (اتحادیه کارگران صنعتی جهان) بود که در سال ۱۹۰۵ میلادی در شیکاگو تأسیس شده بود.

برقراری یک رابطه منطقی میان هنر ترانه سرایی با مبارزه روزمره کارگران تنها در شخص جو هیل میسر بود. در آن سالهای سخت و سیاه حوالی ۱۹۱۰ میلادی که ترور چهره های پیشرو کارگری و یا سر به نیست کردنشان از جانب سرمایه داری به یک امر معمولی تبدیل شده بود، در آن شرایط حساس بود که چهره جو هیل همچون کارگری انقلابی و ترانه سرایی که با نام مستعار ترانه هایش را در میان کارگران پخش مینمود که مورد استقبال قرار میگرفت و بقولی چون از دل برخواسته بود بر دل می نشست.

پس از مرگ جو هیل از جانب اتحادیه IWW ترانه هایش با نام واقعی اش جمع آوری و پخش گردید.

مرگ جو هیل، چهره کریه و سبعیت سرمایه داری را به نمایش گذاشت. در آخرین شعرش با نام “آخرین آرزوی من” مینویسد که جسدش را بسوزانند و خاکستر آن را به دست باد سپرده تا به پای گلها بریزد. جو هیل در یادداشتی برای دبیر اتحادیهIWW ویلیام دی های ود نوشت: من همچون یک انقلابی واقعی سرافرازانه میمیرم، وقت خود را در سوگواری برای من صرف نکنید، فرصت از دست ندهید برای سازمان دادن خود در مبارزه.

یاد جو هیل را با جوابیه مختصر  های ود گرامی میداریم:

سلام جو هیل عزیز :

تو در قلب طبقه کارگر همواره خواهی زیست. ترانه های تو هر جا که کارگران کار و مبارزه می کنند، در فضا طنین انداز خواهد بود و مشوق آنها در سازماندهی و مبارزه آتی شان.

یاد جوهیل همیشه در دل انقلابیون کمونیست و کارگران زنده خواهد ماند.

متن وصیت نامه جو هیل، ضمیمه خواهد بود؛ که در ۱۸ نوامبر ۱۹۱۵ یک شب قبل از اعدام در زندان نوشته است.

اجرای وصیت من آسان است ،

چون چیزی برای تقسیم ندارم ؛

بستگانم نیازی به گریه نخواهند داشت ؛

“خزه به سنگ غلطان نمی چسبد”

جسدم؟ آه   اگر  به اختیار من است ؛

بسوزانیدش و خاکسترش را به نسیمی سبک خیز بسپارید .

تا به آنجایش ببرد که روییدن گاه گلهاست ؛

شاید آنجا گل پژمرده ای ؛

به زندگی برگردد .

و دوباره باز بشکفد .

این است آخرین خواست من ؛

سعادت از آن همه شما باد!

گردآورنده ـ اردشیر نصراله بیگی