کمونیسم کارگری یا پوپولیسم ضد کارگری کارگر پناه

کمونیسم کارگری یا پوپولیسم ضد کارگری کارگر پناه
برای صدمین بار کمونیسم کارگری در جمع وحوش ناسیونالیست و پان ایرانیست فاشیست و لیبرال “دمکرات” سلطنت طلب و مشروطه خواه و دیگر قماش قومپرست و راسیست اریایی حضور پیدا کرد و لکه ی ننگ دیگر بر پیشانی جنبش خرده بورژوایی ایی که منصور حکمت پرچمدار ان بود، به جا گذاشت. شرکت شاخه های مختلف کمونیسم کارگر در کنگره ی “سکولار- دمکرات” های ایرانی مایه ی ننگ برای رهبری، اعضا و هواداران کمونیسم کارگری و حکمتیسم در ایران است.
کمونیسم کارگری با تمام شاخه هایش همواره کومه له _سازمان کردستان حزب کمونیست ایران که از نظر من یک جریان ناسیونالیست چپ کردستانی است، را به خاطر همکاری و نشست با احزاب ناسیونالیسم کرد، به ناسیونالیست بودن محکوم کرده و به درست هم محکوم کرده اند، اما خود این جریانات مشغول چکمه لیسی برای سرخوردگان از رضا پهلوی و سلطنت طلبان پان ایرانیست پان فاشیست اریایی هستند.
کمونیسم کارگری سال هاست که نماینده ی یک جنبش همه با هم خرده بورژوایی است و منصور حکمت زمانی که حوادث کوی دانشگاه را مشاهده کرد و بی افقی و همه با هم بودن جنبش های اجتماعی در ایران را مشاهده کرد، از کمونیسم به پوپولیسم چپ نمای خرده بورژوایی جهش پیدا کرد و طبقه ی کارگر و مفهوم اگاهی طبقاتی و تحزب کمونیستی کارگری را از موضوع برنامه ی حزبی خارج کرد و یا ان را تبدیل به کلیشه های بی ارزش همچون مارک های تجاری کرد.
به دنبال مرگ منصور حکمت کمونیسم کارگری بیش از هر زمانی به راست چرخید و هر روز بیشتر از بنیان های اصلی مارکسیسم انقلابی و کمونیسم کارگری اولیه که در اثار اولیه ی منصور حکمت و کمونیسم کارگری در اتحاد مبارزان کمونیست، حزب کمونیست ایران و اوایل سال های نود در دوران انشعاب و بعد از انشعاب دور شد.
کمونیسم کارگری امروز با تمام جناح هایش یک جریان خرده بورژوایی رفورمیستی صرفا سرنگونی طلب است که به هر طناب پوسیده یی برای سهیم شدن در قدرت در کنار اصلاح طلبان و سلطنت طلب های فاشیست و خونخوار اویزان شده و می شود.
جریان حمید تقوایی در دوران اعتراضات جنبش سبز از اپوزیسیون به پوزیسیون رژیم تبدیل شد و عملا نماینده ی بخشی از جناح های درون حکومتی یعنی اصلاح طلبان و جنبش سبز در خارج کشور را می کرد.
حکمتیست ها در این اواخر به سیاه لشکر مسعود بارزانی و جریانات ناسیونالیسم کرد در کردستان عراق تبدیل شدند و لکه ی ننگی بر پیشانی خود به جا گذاشتند.
حزب حکمتیست اکثریت قبلا اذر ماجدی را به تجمع این “سکولار-دمکرات” های فاشیست ایرانی فرستاد.
در کنگره ی فعلی “سکولار-دمکرات” های فاشیست پان ایرانیست، شمی صلواتی از حزب کمونیست کارگری ایران و ثریا شهابی از حزب حکمتیست اقلیت شرکت داشتند. دفعه ی قبل مینا احدی از حزب کمونیست کارگری شرکت داشت ولی حزب حکمتیست اقلیت ان را بایکوت کرده بود.
کمونیسم کارگری امروز بیش از هر زمانی از ارمان کمونیستی و کارگری فاصله گرفته است و نقد این جریانات خرده بورژوایی اپورتونیست و چپ نما، از نقد انارشیسم و سوسیال دمکراسی اروپایی ضروری تر است.
ما اجازه نخواهیم داد که کمونیسم کارگری یا هر جریان خرده بورژوایی دیگری بیش از این کمونیسم و مارکسیسم را در جنبش چپ ایران به لجن بکشد.
نقد رادیکال و کمونیستی از چپ خرده بورژوایی و اتوپیست اپورتونیست، در کنار نقد سیستم حاکم و بورژوایی توسط مارکس و انگلس در اثار مختلف با دقت کامل در ان دوران به پیش رفت و لنین هم بخشی زیادی از حیات مبارزاتی و سیاسی خود را به نقد نیروها و احزاب خرده بورژوایی و بورژوایی و رفورمیستی چپ نمای کارگر پناه اما در واقع شوینیست اختصاص داد.
سوسیالیسم تخیلی دوران مارکس و سوسیالیسم شوینیستی و رفورمیستی دوران لنین، امروز در اپوزیسیون چپ ایران به بهترین شکل ممکن خود را بازتولید کرده و می کند. برای هر کمونیستی که به سرنگونی انقلابی و رادیکال جمهوری اسلامی و استقرار نظام سوسیالیستی معتقد است، نقد این چپول های وطنی چپ نمای در واقع راست، از شام شب ضروری تر است.
حسن معارفی پور