پشت پرده اظهارات اخیر بوریس جانسون

اخیرا اظهارات بوریس جانسون، وزیر امور خارجه بریتانیا، در یکی از جلسات پارلمانی این کشور، در مورد پرونده نازنین زاغری، سرتیتر اخبار بوده است. اما، در واقع این اخبار، نه تنها به اهمیت این پرونده و جان و زندگی یک نفر مربوط نیست، بلکه نشانگر گروکشی در جدالی دیگر است.

ابتدا خواست دیدار حضورى با مقامات جمهورى اسلامى، و قصد جانسون به سفر به ایران ابراز شده بود. البته از چند هفته قبل، اخبار مربوط به این سفر به ایران، بدنبال خبر تصویب یک بسته پیشنهادى به جمهورى اسلامى، به میدیا راه پیدا کرد. گرچه مفاد این بسته اعلام نشده است، اما عواملی که تماس از نزدیک امروز را ضروری می کند، مسلما بی ربط به تحولات اخیر نمی تواند باشد.

از یک طرف، سخنرانی و اظهارات ترامپ و نمایندگان هیئت حاکمه در آمریکا، مشکلات موجود در خود آمریکا و تقابلاتش با اروپا و چین و دیگر رقبا، خود را در نمای “خواست تحت فشار گذاشتن ایران” به جلو صحنه دیپلماتیک کشانده است. از طرف دیگر، کردستان، حضور و توسعه نظامی جمهوری اسلامی، عربستان سعودی و مسائل درونی آن، اسرائیل و اتفاقات اخیر در لبنان و … بطور کلی اوضاع خاورمیانه، نیاز به بازبینی بر توافقات گذشته را بیشتر و بیشتر در میان سران قدرت های امپریالیستی مطرح کرده است. در نگاه کلی، گویا اتحادیه اروپا کماکان سیاست “نرم” در برخورد به جمهوری اسلامی را دنبال می کند و سعی بر گرفتن قراردادهای تجاری است، اما آمریکا خواهان برخورد “سختگیرانه ” و محدود شده جمهوری اسلامی می باشد. اینکه این تصویر تا چه اندازه واقعی است، از حوصله این نوشته کوتاه خارج است و به جایی دیگر باید موکول شود. ولی آنچه مسلم است این نکته است که سیر وقایع به شکلی است که توافقات و تصمیماتی که حتی چند ماه پیش در میان دولت های ۵ بعلاوه ۱ مفروض گرفته می شد، امروز دیگر حداقل به همان درجه گذشته، قابل اتکا نیست.

در این میان دولت بریتانیا، بنا به روابط “ویژه” خود با آمریکا، علاوه بر روابط “نزدیک” با اتحادیه اروپا، سعی دارد نقش پادرمیانی را این دوره بازی کند. اما، دولت ترزا می، خود در این میان دچار مشکلات عدیده ای است و با بحران کارکرد دولتی مواجه است. دولت ترزا مى، در حال حاضر، علاوه بر نامعلومى شرایط در پیش رو این کشور بدنبال برکزیت، انهم در بطن شرایط نامتعارف سیاسى و اقتصادى دنیاى امروز، دست و پنجه نرم می کند. دولت ترازا می سعی دارد چنین وانمود سازد که در فردای برکزیت و خروج قطعی از اتحادیه اروپا، امکان دستیابی این کشور به قراردادهای جدید تجاری را ممکن تر خواهد ساخت. اما چنین تدابیر “راهگشایى” دولت خود هرروزه با افشاگری های درونی و “دروغ است” های متعدد در پارلمان مواجه بوده است. فشارهای جناح هاى موافق و مخالف درون حزب محافظه کار، بیانگر همان فشارهایی که ناشی از همین آینده نا مطمئن است به جایی رسیده است که دولت مجبور به اتخاذ سیاست هاى پراگماتیستی و بعضا متناقض شده است. علاوه بر همه این مشکلات درونی حزب محافظه کار، اسکاندل های پی در پی و متعدد در بالاترین سطوح دمکراسی پارلمانی، حتی درون کابینه ترازا می، بر شدت و وسعت یافتن موج نارضایتى عمومى در این کشور افزوده است و به همین دلیل در یک کلام موقعیت و جایگاه و قدرت اراده این دولت را بمراتب شکننده کرده است.

بسته پیشنهادی که بوریس جانسون قرار است به جمهوری اسلامی ارائه دهد، خود به میزان زیادی، بیانگر چنین اوضاعی در خود است. بی جهت نیست که جانسون بین اروپا و امریکا، برای دستیابی به یک توافقی در طی این مدت اخیر در رفت و آمد بوده است تا بتواند حداقل توافقی را به ایران ارائه کند. و باز شکی نیست که جمهوری اسلامی هم به این شرایط به روشنی آگاه است و از هر فرصتی برای بهبود موقعیت خویش در این توافق نامه استفاده می کند. مسئله پرونده نازنین زاغری (راتکلیف) بخشی از این داستان است. برای دو طرف نه این فرد و نه این پرونده اصلا تعیین کننده و مهم نیست، بلکه تنها بهانه ای است که طی آن قرار است چه آزادی وی، و چه ادامه و تمدید حبس، بیانگر “پیروزی” یک طرف، بیانگر “حضور نیروهای معتدل” و یا حتی “عدم دخالت در مسایل درون کشوری” و… باشد. این پرونده تنها بهانه ای است که امکان مانورهای تبلیغاتی به هر دو طرف این کشمکش می دهد. دو طرفی که هرکدام با بن بست های واقعی دست بگریبانند. اظهارات ظریف در مورد جدایی کامل سه قوه در ایران، آنهم در کشوری که وکیل مدافع این پرونده، به جرم دفاع کردن، خود مورد محاکمه قرار می گیرد، بیش از اندازه کریه و مشمئز کننده است.

بهرحال، این بسته پیشنهادی و خط و نشان ها و یا توافقاتی که قرار است در پی داشته باشد، هر چه باشد فعلا مخفی است و دور از چشم مردم همه دنیا، و مشخصا مردم ایران است. اما تنها همین کافی است که بار دیگر نشان داد که کل چنین دیپلماسی سری و پشت پرده که قرار است در دیدار جانسون با مقامات جمهوری اسلامی انجام گیرد، خود به تنهایی صحه گذاشتن بر شامورتی بازی سیاسی مشخصه دنیای امروز است. به این نمایش کثیف که هر روزه توسط کل دولت های بورژوازی برای سانسور کردن حقایق نزد مردم درمعاهده ها و قراردادهای بین خوشان رد و بدل میشود، بایستی خاتمه داد.