نسل جوان ، نسل آزادیخواه نسلی در حرکت(قسمت سوم)

نسل جوان ، نسل آزادیخواه نسلی در حرکت
( قسمت سوم )

عزیز آجیکند

جوان و جوانی مسئله بسیار مهم و سرنوشت ساز در گذر زمان و همچنین سرگذشت و سرانجام یک جامعه , قشر , گروه و حتی یک حزب سیاسی فعال در جامعه با افقی روشن رو به نسل فردای خود بوده است. همه وهمه در تمام دنیا در شکار این نسلند و با تلاش خود می کوشند تا جوان را مجذوب خود سازند .چراکه موفقیت یک جامعه مدرن در گرو جوانان و استفاده مفید از این نسل است.جوان پر انرژی , قوی , جسور و محکم و آگاه است و می تواند و خواهد توانست اعتقادات خود را در راستای ترقی خواهی به پیش برد و برای آن مبارزه کند.
جوانان بیشترین قشر جامعه را تشکیل می دهند، مسائل ومشکلاتی که جوانان درعصر حاضر با آنها مواجه هستند متنوع ومتعدد هستند .هر گونه برخورد نادرست وعجولانه می تواند آثار ونتایج نا مطلوبی در بر داشته باشد ،یا اینکه منجر به بروز مسائل جدیدی برای آنها گردد.در جامعه به خصوص جوامعی که در آن ارتجاع حاکم است کمتر به بررسی مسائل ومشکلات جوانان پرداخته میشود. بی شک مسائل و مشکلات اجتماعی بطور ناگهانی وآنی بوجود نمی آیند بلکه بصورت تدریجی وطی فرآیند خاصی شکل می گیرند.مسائلی که جوانان با آن مواجه هستند بسیار پیچیده اندونیاز به بررسی های بیشتری دارد.
جامعه ما که در گذر یک دوره سرنوشت ساز تاریخی است تفاوت های اساسی با دیگر کشور ها ،اعم از اروپا وحتی برخی از کشور های همجوار دارد.به همین دلیل مسائلی که برای آنها مطرح است ممکن است با مسائل جوانان ما متفاوت باشد.

مسائل خانوادگی،تمایلات شدید جنسی به دلیل سرکوب آن از طرف ارتجاح حاکم، تحصیلی،فرهنگی،اقتصادی،اجتماعی،سیاسی ،مسکن،ازدواج، اعتیاد و نبود آینده ای روشن و……از مواردی هستند که جوانان از آنها سخن به میان میآورند و جزو گفتمان اصلیشان می باشد و در فکر حل این بحران و گذر از آن هستند . این مسائل هر کدام به تنهایی می توانند زمینه های متفاوتی را در جوانان بوجود آورند، علاوه بر آنکه همه این مسائل یا بهتر است گفته شود بحران موجود، باعث بوجود آمدن یک ایده یا یک راهکار و یک طرح نقشمند جدی برای تغییر وضع موجود در جوانان می گردد. و همین ایده و راهکار برای گذر از بحران موجود و تغییر آن کافیست تا فعالیت و تلاش بیشتری را برای شروع یک دوره گذار از بحران موجود در وجود جوانان طلب کند.و باعث شود که جوان در فکر خلاصی آن و مسائل مربوط را برسی و با شناخت بیشتر این موانع را کنار زند و به طرف ترقی خواهی قدم بر دارد.

امروز جوانان علاوه بر مشکلات اساسی فوق با مشکل بیکاری نیز مواجه هستند که تاحد زیادی می تواند ناشی از سوء مدیریتها وهمچنین ناهماهنگی میان دستگاههای اجرایی موجود در سیستم اداری جامعه باشد ،ناهماهنگی میان نظام آموزشی ونظام اقتصادی وهمچنین ناهماهنگی میان سیاستهای اقتصادی نمونه هایی از این موارد می باشد.مشکل بیکاری تبدیل به یک معضل جدی شده وآسیب های فراوانی برای جامعه و خانواده ها ایجاد کرده است.در بسیاری از مطالعاتی که پیرامون جوانان انجام شده بیکاری یکی از متغییر هایی بوده است که در گرایش جوانان به انحرافات اجتماعی نقشی مهم ایفا کرده است.حل مشکل بیکاری تاثیر بسیار زیادی در کاهش مشکلات و مانعهای سر راه جوانان دارد.

ازدواج وبالا تر رفتن سن ازدواج، دغدغه های تحصیلی جوانان،جایگاه جوانان در خانواده و جامعه و… از دیگر مسائلی است که جوانان از آنها رنج می برند.بسیاری از این مسائل را می توان با برنامه ریزیهای درست وبا مشارکت فعال خود جوانان بر طرف کرد.جوانان در دوران های سخت زندگیشان در زیر سلطه هارترین حکومتهای قرون وسطایی نشان داده اند که از توانائیها وقابلیتهای بالایی برخوردارند که با حمایت از آنها می توانیم به این مهم برسیم .

بر خلاف گفته ها و گفتمان سیاسی نخبه های ناسیونالیزم ایرانی ، جامعه ایران یک جامعه جوان نیست . بلکه جامعه ای دارای جوان است. در واقع جامعه جوان به جامعه ای گفته میشود که کارمندان دولتش و اداراتش جوان باشند که متاسفانه در ایران متوسط سنی در ادارات بالای ۳۵ سال است. جوانان ایران چالشهای بسیار زیادی را پشت سر گذاشته اند . نظیر سرکوب ساواک در دوران رژیم شاهنشاهی ، پدیده های مخرب از پیامدهای انقلاب سال ١٣۵٧ و شکست انقلاب و به بیراهه رفتن اهداف انقلاب و سر کار آمدن رژیم جمهوری اسلامی و سرکوب دوباره از طرف نیروی سرکوبگری چون سپاه ، زندان ، اعدام و مهاجرت اجباری و اپوزیسیون بودن در برابر حکومت مرکزی، تحمل کردن ٨ سال جنگ میان ایران و عراق و شرکت اجباری در آن و تحمیل هزاران فشار دیگر بر سرشان .خلاصه اینکه اینان جوان بوده اند و جوانی نکرده اند. اما جوانان نسل سومی، گفتمان دیگریست که می تواند مد نظر باشد . جوانانی که گویا چالشهای بزرگتر و سنگینتری نسبت به پدرانشان را بدوش می کشند و در راهند تا به مطالبات واقعی خود برسند.

گفتمان نسل سومی

در ایران برای جوانان نسل سومی هم نه تنها امکانات و برنامه ریزی خاصی در دستور کار نیست بلکه تعبیر و گفتمان غلطی نیز از جوان در بین حاکمان زالو صفت هم موجود است. مشکل جوان صرفا ازدواج یا شغل نیست. جوان آزادی می خواهد، جوان ارزش می خواهد و دخالت و اعتبار و شرکت در تصمیم گیری و در قدرت و اداره جامعه ای که در آن زندگی میکند و سرنوشتش به آن گره خورده است . در جامعه ایران و به لطف عالی جنابان زالو صفت بعضی مشاغل دائم العمری هستند ویا همیشه حداکثر مدت زمان آن شغل به یک نفر داده میشود . بیشک این باعث تک محوری و کهنگی و پوسیدگی می شود که مطابق خواست جوان نیست . وقتی به جوان بعنوان نتیجه تهاجم فرهنگی نگاه میشود افسرده میشود و عملا به حاشیه رانده میشود.
بسیار ساده وقتی جوانی از خواستهایش در جامعه محروم میشود و طبق قانون اساسی به عنوان یک قانون کاملا مذهبی و عقب افتاده از صحنه رانده میشود و ساده ترین حقوقش پایمال میشود ، ناراحت میشود. کاملا واضح است که جوان بدنبال تحول است به دنبال نو گرایی است و به دنبال زیباییهای زندگی. هر گروه و هر جریان و هر جامعه ای که بر خلاف جهت جریان پیشرو شنا کند رو به زوال و نابودی است و این باید عبرتی باشد برای گفتمان نسلی که می خواهد تغییر پذیر باشد . تک محوری و استبداد به روشهای دیگر نمی تواند جواب گو برای این جامعه باشد.

آمارها نشان می دهد در حال حاضر حدود ٣٨ درصد زندانیان را قشر جوان با میانگین سنی ٢١ تا ٢۵ سال تشکیل می دهد ، شاید یکی از دلایل این امر شبح فقری است که بر خانوادهای ایرانی و بخصوص جوانان سایه افکنده است . امروزه بسیاری از جوانان به دلیل قرار گرفتن در چرخه فقر و بضاعت مالی خانواده ها مجبور ند برای تامین نیازهای اساسی خود دست به اعمال خلاف بزنند و تا زمانی که با چنین معضلی مواجه باشیم همچنان با تشدید ناهنجاری های اجتماعی نیز مواجه خواهیم بود.
آمارها همچنین نشان می دهد ١۵میلیون نفر از جمعیت ایران زیر خط فقر زندگی می کنند و بیستر ازیک میلیون نفر نیز دچار فقر شدید غذایی هستند در حالی که درصد بالایی از جمعیت کشور را قشر جوان تشکیل می دهد. این در حالی است که ٧٠ درصد جوانان شاغل عنوان کردهاند از درآمد شغلی خود راضی نیستند و ٨٠ درصد جوانان نیز معتقدند در صورت تلاش جوانان برای تغییر وضع موجود، امکان پیشرفت شغلی برای آنها پیش خواهد آمد.

جهانی شدن با ابعاد و دامنه گسترده خود و با گذشت بیش از دو دهه، به مدد فناوریهای اطلاعاتی توانسته عرصه را برای ورود منابع جدید هویتساز فراهم آورد. جامعه ایران بعداز انقلاب سال ١٣۵٧ وارد مشکلات دیگری از تاریخ خود شد و تا امروز سه نسل را پشت سرگذاشته است و دارد عرصه دیگری از تاریخ خود را رقم میزند و تجربه میکند.در حال حاضر پدیده جهانی شدن هویت نسل جدید را با چالش مواجه نموده است و باید با تلاش و فداکاریهای مبارزین راستین جنبشهای انقلابی و به خصوص کمونیستها این چالش را پشت سر گذاشت و در راستای افقی روشن و تغییر جدی از پایین به بالا برای این نسل گام برداشت و آنها را با خواستهای واقعی خود آشنا کرد. تهدیدات مذاهب و ادیان مختلف و مکتب های ضد ترقی خواهی با به کار گیری قانون ضد انسانی خود می خواهند هویت این نسل را نیز از بین ببرند و آنرا دعوت به اعتقادات پوسیده خود کند ، آنها را شستشوی مغزی دهند و در گروههای افراطی سازمان دهند . که این وظیفه ای است در مقابل جوانهای آزادیخواه و برابری طلب و چپ و آشنا به مسائل سیاسی که نگذارند این نسل نیز طعمه خرافات مذهبی و زالو صفتان افراطی در هر دو جبهه اصلاح طلب و اصولگرا شود.

این نسل آزادیخواهان جامعه هستند که باید تواناییهای خود را به کار گیرند تا بتوانند جنبشی را رهبری کنند که در آن انسانها و نسل های بعدی بتوانند زندگی آرام و انسانی داشته باشند و گفتمان آزادی و سرنگونی خواهی را خواست اصلی این جنبش قرار دهند…..

به امید آنروز