تعرض به طبقه‌ی کارگر ممنوع! “در حاشیه‌ی نارضایتی اصلاح طلبانِ جا مانده از دولت دوازدهم”

تعرض به طبقه‌ی کارگر ممنوع!

“در حاشیه‌ی نارضایتی اصلاح طلبانِ جا مانده از دولت دوازدهم”

ساناز اله یاری

در خبرگزاری‌های رسمی اصلاح طلبان تحلیل‌های اقتصادی و سیاسی ارائه می‌شود؛ که نارضایتی آنان را از دولت دوازدهم نشان می‌دهد. بعد از گذشت ۴ سال که این جناح از حاکمیت در ستایش عمل‌کرد دولت یازدهم سخن می‌گفت حالا طیفی از آنان مانند عارف و بهزاد نبوی و ابراهیم اصغرزاده و سعید حجاریان ژست اپوزسیون بخود گرفته‌اند و سعی می‌کنند از طریق تشریح  وضعیت  بد اقتصادی و معیشتی  جامعه رو به طبقه‌ی کارگر خود را مردمی تر نشان بدهند. اما چرا؟

 

نارضایتی اصلاح طلبان جا مانده از دولت دوازدهم

سال ۱۳۹۲ دولت یازدهم با ریاست حسن روحانی تشکیل شد. در آن زمان روحانی شعار می‌داد که کلید مشکلات اقتصادی و اجتماعی را در دست دارد و درهای بازارهای سرمایه‌داری جهانی را با آن می‌تواند بر روی ایران بگشاید، و دولت معروف به دولت ائتلافی بین اصول‌گرایان معتدل و اصلاح طلبان را تشکیل داد. کلید دولت یازدهم برجام بود؛ برجامی که با آن به مردم معیشت و کار و امنیت وعده داده شده بود.

قبل از مذاکرات بر سر برجام، روحانی برای اینکه بتواند دولت خود را دولتی متمایل به سازش با غرب نشان دهد از حضور اصلاح طلبان در کابینه خود استقبال کرد. روحانی در مسیر توافق برجام با دولت ائتلافی‌اش ، با حضور اصلاح طلبان و اصول‌گرایان معتدل در کابینه‌ی خود، توانست اصول‌گرایان تند رو ، که هرگونه سازش با غرب را ضد آرمان‌های انقلاب می‌دانستند را شکست بدهد. از طرفی حمایت همه جانبه‌ی راس حاکمیت از مذاکرات برجام قدرت دولت روحانی را دو چندان کرد. پس از برگزاری مذاکرات پی در پی ۱+۵ و ایران برجام به توافق رسید و جشن توافق هسته ای، با دادن این امید به مردم که تحریم‌ها برداشته می‌شود، در خیابان‌های شهرهای بزرگ ایران برگزار شد. اکثریت جناح‌های حاکمیت خرسند از این توافق و سرمست از این ائتلاف رو به مردم وعده‌های متوهم تر دیگری را نیز دادند و گفتند که انتظار به سر آماده و هر لحظه اقتصاد ایران “گشایش” خواهد یافت.

چهار سال از برجام گذشت بدون اینکه وعده‌هایی که به مردم داده شده بود! عملی شود و بالاخره زمان انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۹۶ رسید. زمانی‌که جمهوری اسلامی بار دیگر با حضور مردم در پای صندوق‌های رای باید مشروعیت‌اش را اعلام می‌کرد. حاکمیت در مناظره‌های بین کاندیداهای ریاست جمهوری و در کش و قوس‌هایی که بین رئیسی- قالیباف با روحانی- جهانگیری بود، با ایجاد فضای دوقطبیِ کاذب بین انتخاب بد و بدتر، توانست این دور از انتخابات را از سر بگذراند. دست آخر بعد از این همه سر و صدای انتخاباتی، حسن روحانی پیروز این انتخابات شد و توانست رئیسی را کنار بزند.

 روحانی بعد از پیروزی در انتخابات، باید چیدمان کابینه‌ی دولت دوازدهم‌اش را در شرایط پسا برجام معرفی می‌کرد و این بار نه دولت ائتلافی بلکه دولت یک‌دست سازندگی را تشکیل می‌دهد، تا سیاست‌های داخلی و خارجی‌اش را با کمترین تنشِ سیاسی در بالا، به پیش ببرد. تا وضعیت سیاسی داخلی، برای سرمایه گذاری‌های خارجی را، رو به جامعه‌ی جهانی آرام نشان بدهد تا شاید بتواند وضعیت اقتصادی را بهبود ببخشد. این‌جاست که اصلاح طلبان جا مانده از دولت جدید، نارضایتی خود را ابراز می‌کنند، تا جایی که در روزنامه‌ی شرق(۱) بهزاد نبوی ائتلاف‌شان با دولت روحانی در دولت یازدهم را هم منکر می‌شود و حمایت‌شان از دولت روحانی را فقط به‌خاطر حفظ نظام عنوان می‌کند. و یا ابراهیم اصغر زاده در سایت خبر فارسی (۲) از این فرصت استفاده کرده و به سران جناح‌های حاکمیت چه اصلاح طلب چه اصول‌گرا هشدار می‌دهد که این‌بار مردم ناراضی و سرخورده از سیاست‌های حاکمیت به هیچ یک از جناح‌ها رحم نخواهند کرد و باید ” آلترناتیو” برای مردم داشته باشیم و نباید اصلاح طلبی را از بین ببریم چراکه مردم این بار رادیکالسم را در پیش خواهند گرفت.

طبقه ی کارگر و ضرورت اتحاد

جمهوری اسلامی در دوران پسا برجام قرار دارد و در شرایط سیاسی‌ای است که حضورش در منطقه به عنوان یک کشور قدرت‌مند در عرصه‌ی سیاسی و نظامی به رسمیت شناخته شده است، توانسته است با سیاستِ عظمت طلبیِ ناسیونالیستی، نفوذش را در منطقه‌ی خاورمیانه گسترش دهد و در این عرصه یک‌صدا و هماهنگ باشد. اما چالش مهمی که جمهوری اسلامی با تمامی جناح‌های حاکمیتی‌اش با آن روبروست بحران اقتصادی، مالی و بیکاری است . این بحران برای حاکمیت مثل گره‌ی کوری شده است که با چنگ و دندان هم نمی تواند باز کند؛ فرصت و آلترناتیو  آن را هم ندارد که دوباره با وعده وعیدِ رویای گشایش اقتصادی، مردم را به آرامش دعوت کند. چرا که قبل‌ترها بسیار به بهانه‌ی ما تحریم هستیم و بعد از آن به بهانه‌ی توافق برجام و حالا به بهانه‌ی مسائل امنیتی خاورمیانه به طبقه‌ی کارگر تعرض کرده است و می‌کند. جمهوری اسلامی در قالب اصول‌گرا ، اصلاح طلب و اعتدال می‌داند که مردم دیگر توهم کارت‌های بازی آنان را ندارند و باید اندیشه‌ی جدیدی داشته باشند . شرایط پیش رو نشان می‌دهد، که حاکمیت نظام سرمایه برای خلاصی از این وضعیت، بحران‌های جدید و معضلات متعدد، سیاستی بر می‌گزیند که نه تنها به ضرر منافع پرولتاریا خواهد بود بلکه مطمئنا تعرضی‌تر است. این‌جاست که در این عرصه‌ی اقتصادی و سیاسی ضرورت متشکل شدنِ طبقه‌ی کارگر از هر دوره‌ای آشکارتر می‌شود و طبقه‌ی کارگر باید حاکمیت را از قدرت نهفته در درونِ خود بیمناک کند. طبقه‌ی کارگر طی این چندین سال، دولت‌های رنگارنگی از جناح‌های سیاسی حاکمیت را تجربه کرده است و وعده‌های بسیاری شنیده است، از اصول گرا اعتدال و اصلاح طلبش؛ ولی هر بار با سرکوب مطالباتش از طرف دولت حاکم روبرو شده است. در هر دوره بخشی از جناح‌ها می‌خواهند خود را از این وضعیت معیشتی و سرکوب طبقه‌ی کارگر تبرئه کنند و به این واسطه خود را جریان‌ساز معرفی کنند؛ این نهایت نگاه تنگ نظرانه ای است که جناح ها به حافظه ی مردم دارند .

برجام نتوانست آن وعده‌ای که به مردم نوید داده شده بود، ” گشایش اقتصادی”  را به ارمغان بیاورد. وضعیت معیشت و کار مردم هر روز بحرانی‌تر می‌شود. طبقه‌ی کارگر در این شرایط نباید بگذارد سر خورده شود؛ چرا که هر نا امیدی از قدرت درونیِ خود باعث می‌شود که حاکمیت برای رهایی از بحران اقتصادی‌اش به آن بیشتر تعرض کند کما اینکه این کار را به کرات انجام داده است. طبقه‌ی کارگر نباید فریب این تریبون‌های مثلا کارگریِ مسلمانِ اصول‌گرایان و یا روشنفکرانِ اصلاح طلب درون حاکمیتی را بخورد؛ چرا که هر کدام از این جناح‌ها نماینده‌ی بخشی از بورژوازی ایران هستند و  تمامی سیاست‌هایشان در جهت منافع طبقه‌ی متبوعشان است . منافع اکثریت جامعه در گرو منافعِ هیچ یک از جناح‌ها نیست. قدرت طبقه‌ی کارگر درون خودش است؛ کافی است به درونِ خود با دید سازمان یابی بنگرد و تشکل‌های مستقل خود را ایجاد کند. طبقه‌ی کارگر در این دوران باید پرچم مستقل خود را داشته باشد و مطالبات خود را رهبری کند، بدون اینکه ذره ای به زیر پرچم جناحی از بورژوازی برود.

http://sharghdaily.ir/news/144342(1

http://khabarfarsi.com/u/46306962 (2

توضیح: این مقاله اولین بار د شماره‌ی چهاردهم نشریه‌ی گام منتشر شده است.