سخنرانی محسن ابراهیمی در مراسم بزرگداشت محمد جراحی در تورنتو

مشخصات کمونیسم محمد جراحی!

سخنرانی محسن ابراهیمی در مراسم بزرگداشت محمد جراحی در تورنتو

من هم سلام عرض میکنم به همه شما عزیزان. خیلی خوش آمدید. جانباختن محمد جراحی کارگر کمونیست، کارگر سوسیالیست را به همه شما، به همه انسانهای شریف و به طبقه کارگر صمیمانه تسلیت میگویم.

میخواهم در این فرصت کوتاهی که هست تصویری از شخصیت سیاسی و کمونیسم محمد جراحی بدهم.

اگر بخواهم در چند کلمه این تصویر را خلاصه کنم، محمد جراحی انسانی بود که کمونیسمش برخلاف تصویر سکتاریستی، تصویر غیر واقعی از کمونیسم، عمیقا انساندوستانه و زمینی بود. کمونیسم محمد جراحی جنبشی برای تغییر زندگی انسانها همین امروز بود. کمونیسم محمد جراحی عمیقا از فرقه گرایی و سکتاریسم اجتناب میکند و جایگاه و اهمیت متشکل شدن کارگران و متحد شدن کارگران در اشکال مختلف را تاکید میکند. کمونیسم محمد جراحی بر اتحاد کارگری عمیقا تاکید میکند.

فراتر از این، کمونیسمی که محمد جراحی – در تصویری که میشود از صحبتهایش گرفت – نمایندگی میکند؛ و به نظر من در این مسیر تنها نیست (تعداد زیادی از فعالین و رهبران کارگری همین امروز در ایران در چنین مسیری هستند)، سخنگوی فقط کارگر و “صنف” کارگر نیست و به عنوان طبقه کارگر سخنگو و نماینده جامعه و همه انسانهاست. و بالاخره در تصویر محمد جراحی از کمونیسم، تحزب کمونیستی، تحزب کارگران در حزب کمونیستی جایگاه مهمی دارد واین را در صحبتهای آخرش کاملا نشان داد و این به نظر من مهم است.

این مهم است.مخصوصا در دنیایی که تمام جهان سرمایه داری سالها و سالهاتلاش کرده است، نیرو گذاشته است، وقت گذاشته است، بودجه گذاشته است وعمیقترین و وسیعترین تبلیغات را علیه تحزب کمونیستی کارگران پیش برده است، برای اینکه از این میترسد، برای اینکه میداند اگر طبقه کارگر در حزب سیاسی خودش متشکل شود، مسیر نزدیکیش به رهایی جامعه، مسیر دخالتش در مبارزه سیاسی به عنوان یک جنبش تغییر دهنده و مسیر رهایی جامعه از نکبت سرمایه داری روانتر میشود و به هدف نزدیکر میشود. به این معنا،فعالین و رهبران کارگری که برایشان مهم است که به تلاش در مقابل این هجوم عظیم جهان سرمایه داری به تحزب کمونیستیاهمیت بدهند، جایگاه ویژه ای دارند.

این چند کلمه را در اول خواستم بگویم تا تصویر کلی بدهم از محمد جراحی و شخصیتهایی شبیه محمد جراحیکه در باره کمونیسم چه جوری فکر میکنند؛ در مورد سوسیالیسم چه جوری فکر میکنند؛ در مورد جنبش خودشان چه جوری فکر میکنند.

در دهه ۴٠، وقتی به اصطلاح انقلاب “شاه و ملت”، اصلاحات ارضی توسط شاه انجام شد و تعداد وسیعی از روستائیان را از زمین و از روستا کند تا در اختیار طبقه سرمایه دار در حال رشد قرار دهد؛ در آن مقطع محمد جراحی یک کودک سه ساله و خردسال بود. او به قول خودش با خانواده اش به شهر میاید و از سه چهار سالگی به مدار استثمار سرمایه داری پرتاب میشود. محمد جراحی در دهه چهل کودک کار بود. ولی کودک کار دهه چهل، در دهه پنجاه – هنگامی که انقلاب میشود؛ انقلابی که طبقه کارگر را به میدان می آورد؛ انقلابی که قدرت عظیم طبقه کارگر را در مقابل نظام سلطنتی نشان میدهد؛ انقلابی که در متنش کارگران شوراها را تشکیل میدهند و کمیته های کارخانه را تشکیل میدهند و در سیاست دخالت مستقیم میکنند، {انقلابی که در آن} کارگران رو می آیند- جوانی١٩–٢٠ ساله در مقطع انقلاب ۵٧بود و متعلق به این نسل است.

اومیگوید که که در این مقطع بود که با چپها آشنا میشود و وقتی با چپها آشنا میشود، میگوید که من متوجه شدم که اینها درد من را میگویند، حرف دل من را میگویند. محمد جراحی در حقیقت نفرتش از سرمایه داری و تلاشش برای تغییر سرمایه داری را از همان موقعی که کودک کار بود احساس میکند؛ و این احساس که باید با این سیستم مبارزه کرد در همان دوره شکل میگیرد ولی با نزدیک شدن به چپ و چپها و آدمهای چپ متوجه میشود که به قول خودش اینها حرف من را دارند میگویند، حرف دل من را دارند میگویند ولی علمی تر و به این طریق است که جذب میشود به چپ عموما، چپ دوره ۵٧. همه ماها در آن دوره به چپ نزدیک شدیم، به گوشه های مختلف چپ، ولی خوب ذهنیت عمومی چپ ما میدانیم در آن موقع چه جوری بود و محمد جراحی هم در آن موقع در قالب همانچپ فکر میکرد.

گفتم تصویر محمد جراحی از کمونیسم، از سوسیالیسم، از مبارزه عمیقا انساندوستانه است و این را در زندگی شخصی اش هم میشود دید. کمونیسم قبل از هر چیز، قبل از اینکه تئوری باشد، ایدئولوژی باشد، تلاشی برای تغییر زندگی آدمهاست. این را به نظر من وقتی صحبتهایش را در ویدیوها آدم میشنود، قشنگ نشان میدهد که چه جوری حتی در سطح فردی به عنوان یک انسان هم میخواهد به آدمها کمک کند و آدمها را نجات بدهد. بعدها به خاطر میاورد که وقتی کودک خردسال بود و کفش درست حسابی نداشت و پاهایش تاول میزد و یکبار میاید به خانه شان و پاهای تاول زده اش را به مادرش نشان میدهد و مادرش غش میکند، هرگز از آن به بعد دیگر نمیخواهد به مادرش هم نشان بدهد پاهایش را {و دردش را به مادرش هم بگوید}. بعدااین را به خاطر میاورد و میگوید که وقتی بالاخره توانستم یک ژیان دست و پا کنم، میرفتم جلوی مدرسه ها و سعی میکردم کودکان خردسالی – از طبقه خودش – که کفش درست حسابی نداشتند در زمستان آذربایجان، در سرمای آذربایجان، نزدیک خانه شان برسانم. این عمق انساندوستی رهبران و فعالین کارگری مثل محمد جراحی است که تعدادشان خیلی زیاد است. ولی این برایش کافی نیست. همان مقطع تلاشی فراتر از این دارد میکند. متشکل میکند خودش را. به قول خودش با زنده یاد شاهرخ زمانی، انجمنی به نام انجمن سلامت تشکیل میدهند،؛ میروند دنبال دکترها که تلاش کنند ببینند دکترهایی هستند که بیایند خانواده های فقیر را ویزیت کنند؟ به جوانان معتادی که قربانی آن جامعه هستند، میرود و تلاش میکند کمکشان کند و کارهای اینجوری. هم متشکل میکند خودش را به هر شکلی، مثلا در انجمن کوهنوردی و جاهای مختلف که هم تشکل و دور هم جمع شدن است و هم کمک به هر طریقی به هر تعدادی از انسانها که زندگی آنها را عوض کند. او این کارها را انجام میدهد.

خیلی روشن است. برای کارگری که چپ شده است؛ برای کارگری که در زندگی شخصی خودش درد و رنج تحت نظام سرمایه داری را با پوست و گوشت خود احساس کرده است و نفرت دارد و میخواهد مبارزه کند،اینها کافی نیستند. این انساندوستی فردی کافی نیست. محمد جراحی تلاش میکند در سطوح مختلف خودش را و دور و بریهای خودش را متشکل کند. میدانیم که او عضو کمیته پیگیری برای ایجاد تشکلهای کارگری میشود و فعالیت طولانی در این کمیته انجام میدهد و زندگیش اینجوری پیش میرود.

محمد جراحی آنقدر برایش تشکلیابی کارگر و اتحاد کارگری مهم است که در زندان هم میدانیم آن نامه مشهورش را به بیرون میدهد که در آن نامه خیلی صریح گفت که من برای ایجاد سندیکا و دیگر تشکلهای کارگری تلاش کرده ام و تا آخرین لحظه هم تلاش خواهم کرد و تا آخرین لحظه هم واقعا تلاش کرد. اتحاد کارگری برای محمد جراحی فوق العاده مهم است چون میداند بدون اتحاد کارگری هیچ کاری این جنبش نمیتواند بکند.

همزمان، به موازات اتحاد طبقه کارگر، بیزاری از تفرقه و سکتاریسم هم برایش اهمیت زیادی دارد. یک جایی حرفهایی میزند در همین ویدیوهایی که در دسترس هستند که من میخواهم همانها را عینا بخوانم. میگوید که “بایستی وحدت و همدلی را حفظ کنیم”. در رابطه با سکتاریسم، وقتی می بیند که دور و برش کسانی هستند که شب و روز دارند تلاش میکنند، شب و روز دارند مبارزه میکنند، ولی در عین حال همدیگر را گاها تحمل نمیکنند، از هم دور میشوند، و این ضربه میزند به اتحاد کارگری، میگوید:

“بایستی وحدت و همدلی را حفظ کنیم. اگر انتقادی داشته باشیم از همدیگر انتقاد سازنده داشته باشیم. ما به غیر از وحدت چاره دیگری نداریم. حتما بایستی بچه های چپ، بچه هایی که در راه سوسیالیسم قدم پیش گذاشته اند، به خاطر آرمانهای انسانی بعضی اختلاف نظرها و اختلافات شخصی را حتما کنار بگذارند، چونکه مساله انسان مطرح است، چونکه حقوق انسان مطرح است.”

محمد جراحی در یکی از بحثهایی که در این ویدیوها مطرح میکند و من استنتاج کردم، برایش جنبشها مهم هستند. او وحدت جنبشها را میخواهد. اتحاد جنبشها را میخواهد. فورا ممکن است اینطور به نظر بیاید که منظور از جنبشها، جنبش ناسیونالیستی است، جنبش رفرمیستی است، جنبشهای ارتجاعی هستند، جنبشهای زیادی که در جامعه ایران هستند. روشن است که این نیست. در همان صحبتهایش وقتی از جنبشها حرف میزند از جنبش معلمان، از جنبش کارگران حرف میزند. منظورمحمد جراحی از جنبشها، جبنشهایی برای عدالت، جنبشهایی برای آزادی هستند که در ایران پر هستند. مثلا، جنبش برای لغو اعدام، جنبش برای رهایی فرهنگی، جنبشهای مختلف، تحرکات اعتراضی مختلف. محمد جراحی، حواسش، توجهش به طور جدی جلب میشود به این که این جنبشها، این تلاشها، این تحرکها بایستی به همدیگر نزدیک شوند تا قدرتمند بشوند. میخواهم بگویم که در تصویر محمد جراحی از کمونیسم، {مساله} فقط کارگران در شوراها و در سندیکاها باید متحد بشوند نیست. {او از این} فراتر میرود. میگوید جامعه سرشار از اعتراضات عدالت طلبانه هست و اینها باید به هم نزدیک بشوند. خودش را در قبال نزدیکی این اعتراضات و این جنبشها مسئول میداند.

و فراتر از این برای کارگر سوسیالیست، کارگری که مبارزه کارگری درتصویرش از سیاست جایگاه جدی دارد این کافی نیست.خودش را سوسیالیست میداند و در بحثهایش این را علنا اعلام میکند. جالب است که از خاطرات زندانش وقتی حرف میزند، لحظات فوق العاده مهمی را آدم احساس میکند که در زندان چقدر این انسان عمیقا به سوسیالیسم، عمیقا به کمونیسم اعتقاد داشته است که لحظه به لحظه در مقابل جلادان و قاتلین و بازجویان و قضات حکومت اسلامی، قضات سرمایه از سوسیالیسم علنا دفاع میکند. خطاب به قاضی میگوید که “من چپ هستم و در راه حق و حقوق انسانها دارم مبارزه میکنم. هر جای دنیا این چپها هستند که از حقوق مردم دفاع میکنند. من و همرزمانم از چپها در همه دنیا جدا نیستیم” و قاضی را دست میاندازد که شما نه مارکسیسیم را میفهمید و نه سوسیالیسم را میفهمید. و به طور ساده میگوید مارکسیسم و سوسیالیسم یعنی رانت خواری نشود، یعنی دزدی نشود مثل شما. او اینجا بزبان خیلی ساده مغز و روح آن مبارزه ای را که انجام میدهد و برایش تلاش میکند یعنی سوسیالیسمرا بیان میکند. دفاع جانانه محمد جراحی در زندان از سوسیالیسم با جرئت میشود گفت که یک کیفرخواست جدی علیه نظام سرمایه داری است که در زندان پیش میبرد.

یکی از مهمترین چیزهایی که من در قسمت اول صحبتم گفتم، تحزب کمونیستی کارگران است. ما میدانیم که در جامعه ای که ما داریم زندگی میکنیم آنقدر این فشار و این تلاش سرمایه داری برای اینکه کارگران را از احزاب کمونیستی دور کند بالاست که حتی در میان بخشی از کارگران تاثیر گذاشته است. در بخشی از چپها، بخشی از فعالینی که واقعا تلاش میکنند این جامعه را نجات بدهند تاثیر گذاشته است. محمد جراحی در این رابطه تصویر انساندوستانه، عمیق و زمینی اش از کمونیسم را به نظر من به درجات زیادی فراتر میبرد.

وقتی در این ویدیوها که شهلا دانشفر با او مصاحبه میکند، در ویدیوهای دیگری هم که پخش شده است و در مصاحبه ها دقت میکنید، خیلی روشن تصویرش از حزب را دارد میگوید. {تصویرش از} حزب کمونیستی را دارد میگوید که به نظر من این تصویر متفاوت است از آن تصاویر آنکادر و کلیشه ای که چپها تاریخا داشتند.عمیقا متفاوت است. در این تصویر محمد جراحی از حزبیت کمونیستی که خودش دارد سخن میگوید. میگوید حزب دیدگاهش وسیع است. حزب مثل جنبش نیست. منظورش همان جنبشهای تک موضوعی است. میگوید حزب در یک چهارچوب فقط حرکت نمیکند. حزب خیلی وسیعتر است. حزب در کارخانجات، در تحرکات مدنی، در محیطهای فرهنگی فعال است. در تمام کارها دخالت میکند. اگر ما حزب نداشته باشیم نمیتوانیم کارها را پیش ببریم. با این تصویر از حزبیت هست، با این تصویر از نیاز طبقه کارگر به تحزب کمونیستی است که نظر مثبتش را در آن ویدیو در باره حزب کمونیست کارگری هم اعلام میکند و میگوید تنها حزبی است که میتواند راهکار داشته باشد.

تاکیدم اساسا این است که کارگری که، فعالین کارگری ای که در مقابل هجوم نظام سرمایه داری برای دور کردن کارگران از تحزب کمونیستی اینچنین وسیع به حزبیت نگاه میکنند؛ حزب به عنوان نهاد، حزب به عنوان نیرویی که بسیار فراتر از یک بخش کارگرانیا رهایی فقط کارگران نگاه میکند؛ به جامعه نگاه میکند؛ به جامعه مدنی نگاه میکند؛ در مورد همه چیز دخالت میکند؛ به نظر من این {نگاه وسیع} بسیار بسیار این رهبران کارگری را، و تمام رهبران و فعالین کارگری که در این طیف هستند را فراتر میبرد.

آخرین نکته ام. فاصله جانباختن محمد جراحی تا تشییع جنازه اش خیلی کم بود. فاصله بسیار کوتاهی بود ولی ما دیدیم که تعداد زیادی آنجا شرکت کردند. تعداد زیادی از فعالین کارگری، فعالین حقوق انسانها آنجا شرکت کردند و سخنرانیهای خیلی زیبایی کردند که من دو جمله از آن سخنرانیها را میگویم که به نظر من به خوبی نشان میدهد که حکومت اسلامی با کشتن محمد جراحی زیر پای خودش را خالی کرد. {در این سخنرانیها مطرح شد که} با مرگ محمد جراحی و شاهرخ زمانی عزم ما برای مبارزه، برای رهایی طبقه کارگر و جامعه جزمتر خواهد شد! غم از دست رفتن محمد جراحی را به نیرویی علیه آنهایی که مسبب این وضعیت هستند تبدیل خواهیم کرد!

{اینها به خوبی گواه این هستند که} جمهوری اسلامی با قتل رهبران کارگری بیش از پیش زیر پای خودش را و طبقه مورد حمایت خودش را خالی میکند.

محمد جراحی همانطور به خاک سپرده شد {که شایسته اش بود}. میدانیم در میان طنین سرود انترناسیونال به خاک سپرده شد.محمد جراحی براستی شایسته این بود که در میان طنین این سرود جهانی طبقه کارگر و کمونیسم به خاک سپرده شود. با این سرود در مراسم خاکسپاری محمد جراحی، او در کنار کموناردهای پاریس، در کنار بلشویکهای انقلاب ١٩١٧، در کنار تمام انسانهایی که برای آزادی، برای برابری، برای رهایی انسانها مبارزه کرده اند جای گرفت.

یادش گرامی باد.

***

توضیح نویسنده: مراسم بزرگداشت محمد جراحی توسط “کمیته همکاری نیروهای چپ و کمونیست – تورنتو” در تاریخ ٢١ اکتبر ٢٠١٧ برگزار شد.

نسخه صوتی و تصویری این سخنرانی در صفحه فیسبوک حزب کمونیست کارگری، صفحه فیسبوک کمیته آذربایجان حزب کمونیست کارگریو در یوتیوب و اینترنت در دسترس است. در متن کتبی پیاده شده اولا، فقط در بعضی جاها لحن محاوره ای و شفاهی به صورت کتبی در آمده است. ثانیا، چندین جا کلماتی برای روان خواندن مطلب اضافه شده اند که در میان علامت آکولاد {} جای گرفته اند.