مارکسیست ها و مساله ی رفراندوم در کردستان عراق در نقد مواضع حزب کمونیست کارگرى ایران -حکمتیست و احزاب موسوم به چپ

مارکسیست ها و مساله ی رفراندوم در کردستان عراق

در نقد مواضع حزب کمونیست کارگرى ایران -حکمتیست و احزاب موسوم به چپ

 

رخدادهاى اخیر در خاورمیانه و حضور نیروهاى تروریستى ناتو و غرب در یک طرف و حضور نیروهاى تروریستى از جانب دول فاشیستى ایران،روسیه ،سوریه و غیره از طرف دیگر خاورمیانه را به جهنمى مطلق تبدیل کرده است که هیچ الترناتیو و برنامه اى غیر از مارکسیسم انقلابى قادر نخواهد بود منطقه را از این منجلاب نجات دهد. انچه در این زد و بندهاى قدرتهاى امپریالیستى قابل لمس است ،جاده را هموار کردن جهت روى کارامدن نیروها و دول بمراتب مرتجعتر از دول حاکم در عرصه ى کنونى است.شرایطى که بنوعى میتوان گفت به زایش چنین دولتهایى ختم و منتهى میشود و منطقه را به مسیر ناکجاابادى سوق خواهد داد. پروژه ی الترناتیو سازی دول غربى با پشتوانه ى میلیشیاى تروریستى ناتو ،لانه ى تروریسم اسلامى و دولتى را ابادتر از همیشه کرده، که در تقابل با ان شاهد عروج جنبش هاى اعتراضى مردمى در منطقه نیز هستیم. براى نمونه میتوان به اعتراضات اخیر در عراق منجمله در شهر بغداد اشاره کرد. جنبش هایى که تاکنون نیز از عدم یک برنامه اى رادیکال و انقلابى رنج میبرند و همین  دلیل منجر به این مساله شده که به بازیچه اى جریانات اسلامى و ناسیونالیستى در منطقه تبدیل شوند.

انچه در این بین به چشم میخورد تحرک ،تقلا و جنب و جوش ناسیونالیسم مرتجع کرد در منطقه است. جریانات و احزاب فوق ارتجاعى ،سیاستمداران و شخصیت هاى ناسیونالیست کرد بیش از هر مقطع دیگرى در رکاب قرار گرفته اند جهت اینکه سهم خود را در این کشمکش ها بدست اوردند و در فردا و پس فرداى قدرتشان، طبقه ى پرولتاریاى کردستان را تخطئه و جهنمى جدید با ورژن جدید تحت عنوان ” دولت پوسیده اى کردى” به ارمغان بیاورند. در این بین همانند دوره هاى مختلف تاریخى، احزاب خرده بورژوایى و کمونیسم بورژوایى موسوم به ” احزاب کمونیست”نیز در کنار این جریانات پوسیده و ضد کارگرى قرار گرفته و نقش سیاهى لشکرى غرب را بخوبى اجرا میکنند. جریانات خرده بورژوایى که با هلهله و سراسیمگى ماهیت ابژکتیو خود را نمایان تر از قبل کرده و پرده از واقعیات خود برمیدارند، سعى بر این دارند تحت شعارها ى ضد مارکسیستى منجمله ” دفاع از جنبش ملى” در بلوک بندى منطقه در صفوف جریانات غربى،عربستان سعودى و دول تروریست بورژوایى قرار بگیرند.

گوشه اى از این سیاستها را به سادگى میتوان در نمایش مضحکه ى انتخابات اخیر جمهورى جنایتکار اسلامى ایران مشاهده کرد . براى نمونه به موضع اپورتنیستى جریان علیزاده و همسویى حزبش با پنج حزب مرتجع ناسیونالیستى و مذهبى کردستان ایران میتوان اشاره کرد که چگونه سعى بر این دارند در فرداى جامعه ى کردستان براى خود سهمى از قدرت جهت مدیریت استثمار طبقه ى پرولتاریاى کردستان توسط بورژوازى کرد بدست اورند. ابراهیم علیزاده تحت شعار پوپولیستى و عوامفریبانه ” دفاع از جنبش خلق کرد” بیش از پیش به دامان ناسیونالیسم کرد خزیده و به بلندگوى این جریان مبدل شده است. جریانى که به حدى از استیصال و درماندگى رسیده است که براى سهمى از قدرت گرفتن حاضر شده با جریان اسلامى ” خه بات” که چیزى جزء ویروسى خطرناک همچون داعش براى جامعه و طبقه کارگر بیش نیست بیانیه اى مشترک صادر کند. جریانى که تا دیروز در جامعه کردستان از کمترین مشروعیتى برخوردار نبود و جمعیت  کثیرى از جامعه ى کردستان حتى اسم این جریان پوسیده را نمیدانستند یا به باد فراموشى  سپرده بودند.

در این بین ناسیونالیسم کرد شرایط را براى رسمى تر کردن سرکوب و به قهقهرا کشیدن طبقه کارگر مناسب دیده و تحت عنوان ” تشکیل دولت کردى در کردستان عراق” سعى در پراکتیزه کردن این هدف و نایل شدن به ان دارد. درک کهنه و غیر مارکسیستى از اوضاع منطقه و تفسیرهاى ابکى جریان موسم به ” حزب کمونیست کارگرى ایران-حکمتیست” نیز یکى از مشخصات بى ربط بودن این قبیل جریانات نسبت به طبقه ى کارگر است. موضع گیرى که بیگانه از منافع طبقه کارگر و تحلیل مارکسیستى است و عدم مباحث تئوریک را در ذهن هر  شخص سیاسى تداعى میکند. از اظهارات و مولفه هاى عوامفریبانه ى رحمان حسین زاده لیدر حزب ” حکمتیست” چهره اى رنگ پریده ى این حزب بوضوح اشکار و در شیپور بارزانى دمیدن به گوش ها بوضوح طنین انداز میشود. رحمان حسین زاده و جریانش یا نسبت به فلسفه ى مارکسیسم بى اطلاع هستند یا اگاهانه در راه منافع دول بورژوایى و امپریالیستى منطقه با سرکردگى امریکا گام برمیدارند و اب در اسیاب ناسیونالیسم میریزند. ایشان با نقل قول از منصور حکمت سعى بر این دارد که سیاست درمانده جریانش را توجیه کند و انرا از دید طبقه ى کارگر و جامعه پنهان کند. رحمان حسین زاده هنوز در خواب سیاسى زمستانى دوران جنگ خلیج و دهه ى نود میلادى  فرو رفته و جامعه ى امروزى کردستان عراق و موقعیت جغرافیاى سیاسى این جامعه را از منظر ان دوران تجزیه و تحلیل میکند. ایشان اذعان میکند که موضع گیرى حزب حکمتیست سالها پیش توسط منصور حکمت مطرح شده است و ما همچنان بر این موضع پا میفشاریم.انگار نوشته هاى منصور حکمت به ایات مقدسى تبدیل شده است که در هر شرایطى و بدون در نظر گرفتن واقعیات موجود و ذره اى  تامل و اندیشیدن میتوان نسخه اش را پیچید و رو به جامعه ارائه داد .

منصور حکمت در برهه اى از تاریخ از مساله ى رفراندوم دفاع میکرد که احتمال ان میرفت،کمونیسم کارگرى به یکی از نیروهای اصلی دخالتگر در عرصه ی سیاسى در کردستان عراق تبدیل شود،اما امروز رهبری این حرکت در دست غرب و ایل مسعود بارزانى است  و هر گونه همسویی با رفراندوم در شرایط فعلی، ان هم در شرایطی که ایل بارزانی رهبری این رفراندوم را عهده گرفته است،  به تقویت بیش از پیش بورژوازى کرد منجر خواهد شد. با توجه به وضعیت فعلی و حاکم بودن هژمونی ناسیونالیستی و گفتمان ناسیونالیستی اسلامی در کردستان عراق علیرغم اعتراضات پیویسته ی معلمین و کارمندان و هر از چند گاهى اعتراضات پیشمرگان کرد در سال اخیر، متاسفانه استقلال کردستان در صورتی که این رفراندوم کارتونی به سرانجام برسد، می تواند در وهله ی اول ناسیونالیسم و مذهب را بیش  از پیش تقویت کند و در سوى  دیگر به انزواى طبقه ى کارگر و خط کمونیسم کارگرى در کردستان عراق و عراق کشیده شود. انگار رحمان حسین زاده فراموش کرده است که این حرکت و اقدام از جانب امریکا و غرب سازماندهى و برنامه ریزى شده است و بارزانى مرتجع نقش عملى کردن این پروژه را با چراغ سبز جناب ترامپ فاشیست و پادشاه سعودی در تحولات فعلی جامعه ى کردستان عراق  بر عهده دارد. رسمیت دادن به استقلال کردستان در شرایط کنونى رسمیت دادن به جریانات ضد کارگرى و تروریست پرور “بارزانى، جریان طالبانى،جریانات اسلامى منجمله جمعیت اسلامى و جماعت ملا کریکار و…” است. جریان بارزانى با استقلال کردستان بیش از بیش دستش بازتر میشود که با دولت تروریست و فاشیست اردوغان همکارى جدى تر و پیگیرتر داشته باشد. از سوى دیگر همچنین جریان تغییر”گوران” و اتحاد میهنى کردستان با همکارى جمهورى اسلامى ایران، به راحتى هر چه تمامتر میتوانند کردستان را به میدانى براى قدرت نمایى جمهورى اسلامى تبدیل کنند ،که در این بین جمهورى اسلامى راحتتر نیز میتواند در منطقه نفوذ و نقش خود را به عنوان یکى از حامیان اصلى گروهها و جریانات تروریستى در منطقه ایفا کند و از سوى دیگر با دقت و قدرت بیشترى  به  فعالین سیاسى احزاب موجود در کردستان عراق دسترسى پیدا کرده  و انانرا در نطفه خفه و قتل عام  کند. ارتباط جریانات اسلامى با دول منطقه هم جاى خود را دارد.

ایا شکل گیرى استقلال کردستان (استقلالی که منجر به تقویت بورژوازی ناسیونالیست کرد و تثبیت قدرت این نیروها می شود)، می تواند تغییری به نفع بهبود وضعیت طبقه ی کارگر و زحمتکشان کردستان ایجاد کند و یا لقمه نان بیشترى به سفره ى کارگر کرد اضافه کند! ایا با استقلال کردستان ،بحران اقتصادی ایی که دامنگیر کارگران و زحمتکشان شده است و جامعه ی کردستان را با نابودی روبرو کرده است، می تواند حل شود؟ ایا قهرمان واقعى  میدان استقلال، طبقه کارگر خواهد بود یا طبقه ى بورژوایى کرد؟!

جواب تمام این سوالات مشخص و واضح است. بدون شک با شکل گیرى دولت مستقل کردى ،بورژوازى کرد از طریق دام و دستگاه  و  بقول لنین خوکدانیشان”پارلمان” قویتر از همیشه خواهد شد و انچه براى پرولتاریاى کردستان قرار است به ارمغان اورده شود سیه روزى و تحمیق و تحقیر بیشتر است و آوار این خرابه بیشتر بر سر طبقه ى کارگر کردستان فرود خواهد ریخت.

در نبود یک برنامه و پلاتفرم رادیکال و مارکسیستى و جنبش کارگرى رادیکال در چنین شرایطى ، بدون شک منطقه به بستر مناسبى براى جریانات ناسیونالیست و مذهبى مبدل خواهد شد که ثمره اش خاک پاشیدن بیشتر به چشم طبقه ى کارگر و مردم زحمتکش کردستان است. بى گمان باید فعالین کمونیست و برابرى طلبان تحت یک برنامه و اقدام مشترک موضع گیرى پاسیفیستى و بیگانه با منافع پرولتاریایى جریانات موسوم به کمونیسم را افشا کنند و میخى بر تابوتشان بزنند.نیازمندیهاى طبقه ى کارگر میطلبد که بدون اتحاد و یکپارچگى بین فعالین کمونیست و انسانهاى ازادیخواه و برابرى طلب ،مشروعیت این جریانات مرتجع مذهبى و ناسیونالیستى بیشتر از هر دوره اى دیگرى تضمین خواهد شد.

ژوبین خضری ۱۷٫۰۶٫۱۷

زنده باد کمونیسم

زنده باد همبستگى جهانى طبقه ى کارگر