پاسخی به اهانت و گستاخی جلال جلالی زاده نسبت به مردم کردستان

جلال جلالی زاده یکی از با سابقه ترین سرسپردگان جمهوری اسلامی در کردستان و اینبار با عنوان و موقعیت “رئیس ستاد مضحکه انتخاباتی حسن روحانی” در کردستان، روز یکشنبه ۳۱ اردیبهشت در جریان نمایش دیگری تحت عنوان “جشن پیروزی روحانی” که، در ورزشگاه آزادی سنندج به روی صحنه رفت، مردم کردستان و تحریم کنندگان مضحکه انتخابات را مورد اهانت قرار داد.
او در بخشی از این سخنان آلوده به دشمنی دیرینه خانوادگی اش با مردم مبارز کردستان چنین گفت : “رای ۷۳ درصدی مردم کردستان به روحانی در مقابل تبلیغات منفی، سمپاشی افراد مخرب و نفهم که مردم را به تحریم انتخابات و بی تفاوتی وادر می کردند، مایه خوشحالی است. و اضافه کرد رای ما پیام به مخالفین صندوق رای بود. ”
با جلال جلالی زاده بر سر وعده های دولت حسن روحانی در آغاز تشکیل “دولت کلید” و مصائبی که در نتیجه این حاکمیت سیاه دامنگیر مردم کردستان شده است، نباید وارد بحث و دیالوگ شد، چراکه نه زندگی مردم کردستان و نه وعده های این حاکمیت دشمن با مردم کردستان برای جلالی زاده ابدا” اهمیت ندارد. آینده کارگران، جوانان، زنان و مردم زحمکتشی که توسط نهادهای دولتی، سپاه و نهادهای اقتصادی وابسته با سپاه و بسیج بیرحمانه سرکوب و استثمار می شوند، دغدغه جلالی زاده نیست. بنابراین جلالی زاده ارزش چنین دیالوگی را ندارد. جلالی زاده شریک و سهیم در ۳۷ سال جنایت جمهوری اسلامی علیه مردم کردستان است. با او همانند دشمن مردم کردستان و سهیم در جنایتهای جمهوری اسلامی علیه مردم کردستان باید سخن گفت. بنابراین در نظر دارم با مروری بر بیوگرافی جلالی زاده نشان بدهم که، خشم و کف بردهانی این مزدور و مزدبگیر جمهوری اسلامی علیه مردم کردستان و تحریم کننده گان این نمایش ناشی از چیست ؟
جلال جلالی زاده کیست ؟
جلالی زاده یکی از باسابقه ترین همکاران و همدستان جمهوری اسلامی در کردستان است. او فرزند “ملاعلی جلالی زاده” از سرسپردگان جمهوری اسلامی و از اولین کسانی بود که به خمینی نامه سرسپردگی و بیعت نوشت*. همدستی جلالی زاده با جنایتهای جمهوری اسلامی در کردستان را به دو دوره می توان تقسیم کرد. دوره جنگ مقاومت مردم کردستان در مقابل یورش جنایتکارانه جمهوری اسلامی به کردستان و دوره بعداز پایان جنگ ایران و عراق آغاز “به اصطلاح” دوره سازندگی رفسنجانی تاکنون.
در دوره مقاومت، جلالی زاده، پدر و برادرش مسلم از همکاران “سازمان پیشمرگان مسلمان کرد” و دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی رژیم بودند. جلالی زاده همدوش خلخالی در بنام دادگاههای کشتار حضور داشت و بنا به گفته سپاه پاسداران ملاعلی جلالی زاده در حالیکه سرسپردگی اش به رژیم او را ناچار کرد که از روستای گلین به سنندج کوچ کند، “در پاک سازی شهر سنندج از لوث منافقین تلاش بسیاری کرد.” هر دو علی جلالی زاده و فرزندش مسلم در این راه در ۱۹ تیرماه سال ۱۳۶۰ توسط مخالفین جمهوری اسلامی کشته شدند.
در دوره دوم ،جلالی زاده بعنوان فرزند شاهد و به پاس همکاریهایش با رژیم از امتیازات و رانت های ویژه، از جمله امتیازات تحصیلی، امکانات مالی و موقعیت های اداری و دولتی چه در سطح محلی و چه کشوری برخوردار شد. کارگزار در استانداری، کارگزار در مجلس، کارگزار در شوراهای اسلامی شهر و روستا و پست استادی دانشگاه تنها بخشی از آن امتیازاتی است که جلالی زاده در ازای دشمنی خود، پدر و برادرش با مردم کردستان از آن بهره مند شد.
تاکید می کنم، جلالی زاده در موقعیتی نیست که در باره رنجهای ۳۷ ساله مردم کردستان و وعده بی پایه و اساس دولتها و منصوبین این رژیم در کردستان و جنایتهای سپاه پاسداران و دستگاههای امنیتی علیه مردم کردستان با او وارد دیالوگ شد. از جلالی زاده و تیم طفیلی همکار جمهوری اسلامی که تک به تک آنان را سالهاست به مردم کردستان شناسانده ایم نیز جز اهانت و اثائه ادب نسبت به مردم کردستان انتظاری دیگر نمی توان داشت. اما، جلالی زاده و سایر همکاران جمهوری اسلامی باید بدانند که نفهم خواندن مردم کردستان اهانتی نیست که بی پاسخ بماند.
* متن نامه ملا علی جلالی زاده پدر جلال جلالی زاده به خمینی
حضور رهبر عالیقدر امام اعظم حضرت خمینی دامت برکاته
اینجانب علی جلالی زاده پیش نماز مسجد گلین ژاورود پشتیبانی خود و از طرف سه هزار نفر مستضعف آبادی اعلام نموده و در ضمن اهالی این آبادی و هشتاد آبادی دیگر ژاورود که بالغ بر صد هزار نفر کرد شافعی مذهب که جانا” و روحا” برای پشتیبانی امام اعظم خود و جمهوری اسلامی و برای هرگونه اوامر حاضر است. خواهان بذل توجه پدرانه قائد اظم هستیم و چون در زمان طاغوت از هرگونه مزایا محروم و تحت شکنجه قرار گرفته، تقاشای خوشنودی و عطوفت اهالی را به پاسخ نامه به وسیله رادیو نموده. “ان الله لایضییع اجر المحسنین”