گیلار / علی رسولی

«گیلار»

گیلار،گیلار است
حتی اگر دست‌هایش را در شالیزار
گم کرده باشد
حتی اگر پرده ها
آینه و پنجره، رنگ زغال بگیرند.

گیلار، گیلار است
حتی اگر همسرش، در سیاهی معدن
ماه،قلب و چشم‌هایش را فراموش کرده باشد.

گیلار،گیلار است
وقتی خسته‌ی خسته
پلک‌هایش را به خواب می‌سپارد
وقتی همسرش، با اندامی زغالی
کابوسِ آوار می‌بیند.

گیلار،گیلار است
وقتی کیک تولد کارفرما
برابر است با چند ماه حقوق او
چند ماه جان کندن همسرش
و چندماه مرگ در معدن.

گیلار ،گیلار است
گیلار، همیشه گیلار خواهد بود
همسرش با اندامی زغالی
همیشه میان اعماق،میان تاریکی گم خواهد بود
اگر ماه از شب انتقام نگیرد
و
اگر کارفرما، تا همیشه
کارفرما باشد.

گیلار…
گیلار است.

*گیلار: اسم زن.نوعی پرنده ی دریایی.گیلکی.

«علی رسولی»

www.alirasoli.com