به جای نگرانی با پروژه ما همراه شوید! جواب به یک رفیق

به جای نگرانی با پروژه ما همراه شوید!

جواب به یک رفیق

 

رحمت فاتحی

با تشکر از رفیق دنیس به چند نکته قبل از جواب دادن به نقد شما به مصاحبه من اشاره کنم. قبل از هر چیز ممنون از نقد صمیمانه و مسئولانه شما در صفحه ایی کە رفیق شمی با نام “جنبش کمونیزم کارگری” باز کرده است،کە کلا با اظهار نظر کسان دیگری از احزاب کمونیسم کارگری  در رابطه با پروژه تشکیل حزب کاملا متفاوت و به معنای استثنا است. شخصا تمایلی ندارم در بحثی کە فضایآن پر از تحقیرو توهین است و ابدا کار ساز نیست شرکت کنم. جواب من فقط به احترام نقد صمیمانه شما و تلاش دلسوزانه رفیق شمی صلاواتی است. من بحثهایشما را دنبال میکنم و به غیر از شما، شمه حاکیمی و سهیلا روحانی،  بقیه و از جمله حمه اسنگران، عثمان رحمانی و غیره، اظهار نظر و نقدشان نه تنها  سیاسی و صمیمانه نیست بلکه تحقیر و توهین به مخالف سیاسی است. این نوع برخورد به مخالفین سیاسی از طرفی ، فرهنگ ، منش و رفتار شرقی در بحث سیاسی است و از طرف دیگر در رابطه با جامعه و حزب همانند دولتهای غربی شما انسانها را در مقابل انتخاب بد و بدتر قرار میدهند. اگر بر اساس تصورات این دوستان، انسانها عمل کنند، شما هیچ راهی ندارید باید از بین حزب کارگر انگلیس و محافظه کار، مودرات و سوسیال دمکرات، جمهوری خواه یا دمکرات یکی را انتخاب کنید. از نظر این دوستان نیز هیچ راهی نیست یا باید با حزب کمونیست کارگری و شاخه های منتسب از ان باشید یا باید منتظر تحقیر و توهین باشید. فرهنگ ناظر بر بحث این دوستان همان فرهنگ فصای “های و هوی” وجدل آنلاین است. جالبی این مسئله در این است کە این دوستان به دیگران مرتبا توصیه میکنند کە توهین نکنید!!. رفیق عثمان که تا قبل از این مسئله بیشترین احترام را برای هم داشتیم تا انجا پیش میرود کە من و رفقای من را با یکی از توابین حزب دمکرات کە خود را در مریوان تسلیم رژیم کرده است مقایسه میکند. یا  اتهامات و توهین کادرهای بالا حزب کمونیست کارگریاز جمله منصور ترکاشون مجید آذری در جریان نقد حمید تقوائی از طرف رفیق سلام و لایک گرفتن آنها از جانب اعضای دفتر سیاسی شان که آشکارا سلام را در کنار خامنه ای و روحانی قرار دادندببینید،یا در رابطه با نوشته کامران پایدار کە امیدوارم خودش با استدلال جواب توهینهای کسانی کە اینجا در این بحث شرکت کرده اند را بدهد، در رابطه با کلمه “سیاه”کە در رابطه با سابقه احزاب کمونیست کارگری بکار برده، بجای اینکە از او توضیح بخواهند و بحث او را نقد کنند چه بلای سرش اورده اند. در همچنین فضایی، بحث از متحد کردن شاخه های کمونیزم کارگری را نباید جدی گرفت.همه میدانند کە یکی از دلایل اصلی انشعاب در حزب کمونیست کارگری و حکمتیست همین فضای ناسالم سیاسی کە از طرف رهبری این احزاب به ان دامن زده میشود، بوده است. در نتیجه پیشرط اتحاد و با هم کار کردن فضای سالم سیاسی و احساس امنیت کامل کردن در بحث سیاسی است کە متاسفانه در اینجا غایب است.

اما در مورد نقد شما به پروژوه ما و مصاحبه من باید اذعان کنم کە کار ساخت و دشواری را شروع کرده ایم بخصوص با توجه به فضای سیاسی نازل بر احزاب چپ به طریق اولا کار ما را صد چندان سخت میکند، کە امیدوارم بقول صمد بهرنگی”راه کە افتادیم ترسمان بریزد”. در نقدتان مرتبا سئوال میکنید کە چرا این مسائل و اختلافات سیاسی خود کە شما در این مصاحبه به اشاره کردید قبلا و در کنگره ها و پلنوم های حزب حکمتیست مطرح نکردید؟ جهت اطلاع شما خیلی بیشتر ازان چیزی کە شما تصور میکنید سیاست و پراکتیک این حزب  را قبلا در سمینار، جلسات رسمی حزب و یا در نامه هایم به رهبری وقت، حزب حکمتیست را نقد کرده ایم. اختلافات مان را با سیاستهای این حزب، مناسبات تشکیلاتی، رهبری، محفلیسم و غیره را در مدت زمانی کە با این حزب بوده ایم مطرح کرده ایم. در رابطه با دانشجویان ازادیخواه و برابری طلب کە شما به آن اشاره کردید، دریکی از پلنومهای حزب، بعد از اینکە جمهوری اسلامی موفق شد بیشترین این رفقا را دستگیر کند و یا آنها را فراری دهد بیشترین نقد را به کمیته رهبری وقت را داشتم. رفقای کە در این پلنوم شرکت داشتند حتما نقدهای من در این رابطه بیاد دارند.  با شما موافقم و لازم بود کە نقد های خودمان را شفاف و علنی میکردیم. متاسفانه مرعوب و تسلیم این فضای ناسالم سیاسی شدن و رعایت مصلحتهای کوته بینانه ی حزبی مانع از ان شد کە ما  نقد هایمان را علنی کنیم. همچنانکە در فراخوان ما امده است ما متعهد شده ایم کە با تمامی ابزارهای تشکیلاتی در مقابل این فضای ناسالم و محفلیسم مقابله کنیم. در نتیجه وقتیکه ماها به این نتیجه رسیدیم کە ما با محفلیسم جان سخت و نهادینه شده در رهبری حزب حکمتیست روبرو هستیم و عبور از ان محال است تصمیم به ساختن حزب دیگری گرفتیم. کە علیرغم اینکە از طرف تعداد زیادی از انسانهای ازادیخواه و کمونیست در داخل و خارج با استقبال روبرو شده ولی متاسفانه با مخالفت و دشمنی غیره قابل تصوری از طرف اعضای احزاب کمونیست کارگری روبرو شده است کە کاملا قابل پیش بینی بود. چون از نظر انها ما تقدسات و از خط قرمزهایی عبور کردیم کە ممنونعه بوده است. از نظر انها ما هیچ راهی نداریم، باید بین این دو حزب یکی را انتخاب کنیم در غیر این صورت ما باید  نفرین و تحقیر شویم. منصور حکمت در کنگره ٣ حزب کمونیست ایران کە در سوئد و در سال ١٩٨٨ برگزار شد و من بعنوان نماینده از کردستان در ان کنگره شرکت کردم، نقدهای خود را به فعالیتهای حزب را مطرح کرد و اکثریت قریب به اتفاق کنگره را با خود همراه کرد و در پلنوم تاریخی ١۴ حزب ضمن تاکید مجدد بر نقدهایش اکثریت اعضا کمیته مرکزی وقت را  نه تنها با خود همراه کرد بلکه دیدیم اکثرانها به خاطر پراکتیکشان خود را سرزنش کردند. و بعدا هم نود درصد تشکیلات را با خود همراه کرد. با این وصف این مانع از ان نشد کە از حزب کمونیست با قلمش جدا شود و رفقایش هم هیچ کدام او را سرزنش نکردند کە شما چرا جدا میشوید وقتیکه تشکیلات با شماست. اگر در انزمان ناسیونالیستهای داخل حزب کمونیست و خارج از ان علیه منصور حکمت به خط شدند و هزاران اتهام را به سوی وی پرتاب کردند، ما کە تلاش میکنیم حزبی را کە مد نظر خودمان، کارگران و کمونیستها است را بسازیم، این بار نه از طرف ناسیونالیستها بلکه از طرف “کمونیستهای کارگری” نفرین و ترور شخصیت میشویم. سئوال این است دوستان عزیز چرا ما را ترور شخصیت و تحقیر میکنید؟ ما همان رفقای قدیمی شما هستیم کە قبلا به احتراممان کلاه را بر میداشتید و به وجودمان بار ها افتخار کردید. باور کنید ما همان رفقای سابقتان هستیم فقط راهمان را از شما جدا کردیم.  ما کە ضد انقلاب نشده ایم نقد خود را به این احزاب کردیم و گفتیم میرویم و سیاست و پراتیک دیگری را پیش میبریم به همین سادگی است. حداقل انتظار از این رفقا این بود کە برایمان ارزوی موفقیت میکردند. منصفانه به بحثهایی کە حول این اقدام ما شکل گرفته است توجه کنید و قضاوت کنید کە چه عاشورای حسینی راه انداخته شده است.

در این مصاحبه اشاره کرده ام کە ما قرار است از احزابی کە بنام کمونیسم کارگری فعالیت میکنند بلحاظ پراکتیکی متفاوت باشیم و در سطح کلی در بیانیه مان انرا توضیح داده ایم. اگر قرار است جامعه ما را قضاوت کند لازم است پراتیک روزانه ما را زیر زره بین خود قرار دهد. این حزب، حزب قدیسین، قائدها و لیدرهای خود ساخته نیست. حزب سیاسی و مسئول و متکی به تصمیمات جمعی است. حزب تک تک کسانی است کە سرنوشت خود و جامعه را به ان گره زده اند و  در پراتیک و سیاست گذاری در آن نقش جدی دارند. این حزب لیدرها و رهبران مادام العمر نیست. کادرها و اعضای ان مسئول و جوابگو به جامعه هستند. این توضیحات را دادم کە کسانی و از جمله خود شما کە به ما نقد دارند”چرا طرح خودتان را ننوشتید و رو به جامعهارائه ندادیم” علتش این است کە قرار نیست فردی از ما سیاست و برنامه ایی را بیاورد و بقیه هم بدون فکر کردن “متعهد و مرید” ان فرد شوند. متاسفانه روشی کە در احزاب کمونیست کارگری مرسوم است. در ضمن نشریه و فراخوان و بیان تفاوتهای ما و غیره اگر سیاست و طرح متفاوت و روشن  نیست چیست.؟ احزاب دیگر چه طرح روشنتر و بهتری دارند؟ میتوانید آدرس بدهید؟ علاوه بر آن ما در آستانه برگزاری کنفرانسمان هستیم طرح و نقشه هامان آنجا تصویب و بعضا اعلام می شود. در نتیجه لطفا تا ان زمان به ما وقت بدهید وسیاست و برنامهعمل خود رابعنوان تصمیم جمعی حزب به جامعه ارائه خواهیم داد. در این شکی نیست کە ما از هر نوع نقد صمیمانه  و یا پیشنهادی استقبال خواهیم کرد.

در این مصاحبه من تلاش کردم در سه سطح تفاوت خود را با احزاب دیگر را نشان دهم، کە متاسفانه شما فقط یک جمله از نقد من را برجسته کرده اید. با توجه به صمیمیت شما فرضم بر این است کە توضیحات من کافی نبوده کە شما نوشته اید” ازپراتیک و عمل انقلابی» متوجه شدم که دوباره با گروههای مسلح از طریق کوههای کردستان به شهرهای ایران میخواهید سرازیر شوید برای «سرنگونی»! نوستالژی و بازگشته به سالهای ۶۰ – ۷۰ برایم تداعی شد”و نتیجه گرفته اید کە تلاش ما بازگشت به سنتهای پیشمرگایه تی است و به ما توصیه کرده اید و ادرس داده اید کە برویم دوباره پیشمرگ بشویم. سنتی کە من به ان اشاره کرده ام مربوط به سنت انقلابی و دلسوزانه رهبری کردن حزب است و اگاهانه انرا در شیوه کار رهبری حزب اورده ام. اصل پاراگرف مصاحبه من این است و در نهایت قضاوت را میدهم به خواننده. ” برای تبدیل این حزب به حزبی کە بطور شبانه روز قابل دسترس باشد لازم است کە در داخل بیشترین تلاشش را بکند. لازم است سنتهای جسورانه مبارزاتی دهه های ۶٠ و ٧٠ را بار دیگر زنده کند. این حزب لازم است کە در رابطه با زندگی روزانه طبقه کارگر و مبارزه اش در کنار آنها و حامی و پشتیبان آنها باشد. سنتهایی کە سالهاست در میان رهبری این احزاب نقش و جایگاهی ندارد و سیاست و سیاست مداری به بخشی از تفنن و سرگرمی در حد رفتن به رستورانی و یا مسافرت کنار دریا تبدیل شده است”. رفیق عزیز این پارگراف چه ربطی دارد به سنت پیشمرگایه تی. تلاش من این بوده کە نشان دهم رهبری این احزاب بعنوان کارگزار و سیاستمدار، سیاست کردن برایشان تفنون و بخشی از تنوعات و تفریحات روزانه شان شده است. و در همین پارگراف ادامه داده ام کە به همین دلیل کارگر و انسانهایی کە در داخل در حال مبارزه روزانه با نظام سرمایه داری هستند اعتماد خود را به این احزاب از دست داده اند. در نتیجه بحث من مربوط است به سنت عملی و انقلابی رهبری است نه سنت تشکل یابی طبقه کارگر و یا جنگ مسلحانه.

در رابطه با نیروی مسلح و مبارزه مسلحانه من نظر خودم را در این رابطه و در جواب به این سئوال  داده ام. منتها برای اینکه در رابطه با اسلحه و مبارزه مسلحانه خیال شما و یا نگرانی شما و کسان دیگری کە مرتب این مسئله را تکرار میکنند را برطرف کنم بر روی این مسئله تاکید کنم کە اسلحه و مبارزه مسلحانه در سیاست ما و این حزب نقش تعیین کننده ای را دارد. میدانم الان برای تعدادی و متاسفانه بخشی از کمونیستها تحت عنوان  اوانتاریسم و انارشیسم، بد و بیراه به ما شروع میشود و کارگر و کمونیستها را از ان محروم و به بره ایی تبدیل میکنند کە هر جوجه فاشیستی بتوانند انرا بخورد. حزبیکه حزب کارگران و کمونیستها باشد و اسلحه در سیاست ان نباشد را نباید جدی گرفت. کسانی کە  حزب کمونیستی را از دست بردن به اسلحه محروم میکنند،یا ساده لوح هستند و یا شیاد و فریب کار. رفیق گرامی اگر شما با  جنگ مسلحانه مشکلی ندارید، این را از کجا اوردید کە ما قرار است مرزها را ناامن کنیم(هر چند  اگر لازم باشد حتما مرز را هم ناامن میکنیم)؟ میخواهیم از کوه ها سرازیر شویم؟. این ها را ازکدام سیاست ما در اورده اید. ما اعتقاد داریم به همان میزان کە متشکل شدن کارگر در سازمانها و ارگانهای حزب و صنفی خود مهم است و لازم است صبورانه برای ان تلاش کند به همان میزان در شرایطی کە توازن قوا اجازه دهد لازم است کە بدونه تاخیر و توهمی به اسلحه دست ببرد. رفیق عزیز من در جواب به این سئوال گفته ام کە  ” این حزب قرار است کە در محل کار و زندگی طبقه کارگر و مردم آزادیخواه شکل بگیرد به طبع آن  این حزب سازماندهی  طبقه کارگر در ارگانها و سازمانهای صنفی و سیاسی خود و پیشبرد مبارزه  طبقه کارگر علیه نظام و سیستم سرمایه داری را در اولویت قرار میدهد” آیا منظور از این ناامن کردن مرزهاست؟، از کوه سرازیر شدن است.؟ لطفا نقدتان را در این رابطه بنویسید و بر اساس تصورات و پچ پچ کردن انسانهای نامسئول لطفا قضاوت نکنید. در همین رابطه ادامه داده ام کە طبقه کارگر برای بزیر کشیدن نظام سفاک و ظالم سرمایه داری، هیچ راهی ندارد به غیر از اینکه دست به اسلحه ببرد و باید این کار را بکند و این حزب مصمم و متعهد به مسلح کردن خود و طبقه کارگر است. در مورد کردستان نوشته ام کە این قضیه متفاوت است و لازم است کە سیاست دیگری را در پیش بگیرد ” این حزب اگر بخواهد به نیروی جدی و مورد اعتماد کارگر و زحمتکش در جامعه تبدیل شود از همین امروز لازم است کە اسلحه در سیاستش نقش تعیین کننده داشته باشد و در صورت نیاز همین امروز دست به اسلحه ببرد و ملزومات آن را فراهم کند” و در این رابطه  اگر امکانش را داشته باشد همین امروز ” مرزها را ناامن کند و یا از کوه ها سرازیر شود” وامیدوارم بتوانیم در مسلح کردن جوانان و انسانهای ازادیخواه این حزب در کردستان بیشترین تلاش خود را بکند.

در حاشیه مسائل دیگری را مطرح کرده اید کە تلاش کردم به نکات مهم ان جواب دهم و بقیه انرا هم حاشیه دانستم .

امیدوارم به نکات اصلی کە مطرح شده است جواب داده باشم . پیشنهاد رفیقانه من شما و رفقای دیگر کە خواهان تغییر بنیادی و رادیکال در جامعه و به نفع کارگرهستند در تقویت و به سرانجام رساندن این پروژه همراه ما باشند. در غیر این صورت نگران نباشید و به شما اطمینان میدهم کە تمام تلاش مان را میکنیم کە با اتکا به کارگر و انسانهای به تنگ اماده از دست سیستم ظالمانه سرمایه داری و برای برقراری سوسیالیسم تمام توان خود را بکار ببریم.