ولیعهدی برای تمام فصول!

رضا پهلوی اخیرا در مصاحبه ای با اسوشیتد پرس از انقلاب کارگری علیه جمهوری اسلامی سخن گفته است. البته به شرطی که “مسالمت آمیز” باشد. او از نظام پادشاهی نیز دفاع میکند اما پادشاهی ای که پارلمانی باشد. یعنی شبیه همان نظام پادشاهی قبلی در ایران و جاهای دیگر. او میگوید “هر کسی که “مایل به دست دادن با ماست”، چه آمریکا باشد یا عربستان سعودی، اسرائیل و دیگران را مد نظر قرار خواهیم داد”. او از “میراث پدر و پدر بزرگش” با حرارت دفاع میکند.
روی کار آمدن دونالد ترامپ در آمریکا یک نتیجه اش فعالتر شدن کسانی امثال رضا پهلوی بوده است. او امیدی پیدا کرده است که در سیاست آمریکا در قبال ایران به بازی گرفته شود. رسانه های فارسی زبان غربی مثل بی بی سی و صدای آمریکا و دویچه وله هم پشت سر هم تریبون مقابل او میگذارند.
روشن است که انقلاب و کارگر و حتی حقوق بشر با پادشاهی و توسل به ترامپ و توطئه عربستان و اسرائیل جور در نمی آید. این را هر کس که ذره ای از سیاست چیزی فهمیده باشد میداند. این مشکل جدی و پایه ای رضا پهلوی و کلا طیف راست و سلطنت طلب است. رضا پهلوی تلاش دارد با این طرف و آن طرف زدن سیاسی این معضل را حل کند. او کلا کم چرخش و نوسان نکرده است و برای هر اوضاعی “سیاستی” در چنته دارد. فراموش نکرده ایم که وقتی خاتمی سرکار آمد رضا پهلوی به او پیام داد و به همراه داریوش همایون “موفقیت حجت الاسلام خاتمی را در انتخابات” تبریک گفتند. زیاد طول نکشید که متوجه شد که فضا علیه دو خردادیها چرخیده او هم چرخید و شروع به انتقاد از خاتمی کرد. مدتی برای خود چرخید و خبری از او نبود بعدا یک مرتبه سکولار از آب در آمد و بر عدم دخالت دین در سیاست تاکید کرد. اما بعد که دید جنبش ضد اسلامی و ضد مذهبی در ایران گسترش یافته و تند شده است احساس خطر کرد و شروع به تبلیغ علیه “فضای ضد مذهبی” کرد و گفت “اگر قرار باشد مشکل ما در ایران با جمهوری اسلامی، با اسلام‌ستیزی حل شود من ترجیح می‌دهم همین جمهوری اسلامی روی کار بماند”. او هیچگاه از دیکتاتوری پدرش انتقادی نکرده و همیشه از آن دفاع کرد است. اما در عین حال آب بندی هایی هم کرده است که به موقع بشود از انتقاد در برود. مثلا میگوید تند روی هایی صورت گرفت که شرایط تحمیل کرده بود. او از زندانهای سیاسی و حتی اعدام مخالفین در زمان محمد رضا شاه پدرش دفاع میکند و ادعا میکند “برخی انقلابیون” (که منظورش آشکارا وابستگان سابق حکومت اسلامی هستند) نزد من آمدند و گفتند ای کاش پدر شما ما را اعدام کرده بود و به این وضعیت نمیرسیدیم! او تاکنون وانمود میکرد که از نظام و سیستم مشخصی دفاع نمیکند و قابل انطباق با هر سیستمی است. و میگفت “این مردم هستند که تعیین میکنند من چه نقشی در آینده داشته باشم” او حتی در مصاحبه با کیهان لندن گفت “اگر بخواهم نقشی در مملکت داشته باشم، نمیتونه یک نقش سمبلیک باشه که بدرد هیچ کس نخواهد خورد” و گفته بود که هیچگاه قصد نداشته پادشاه شود. اما اخیرا گفته است از نظام پادشاهی آنهم از نوع پارلمانیش دفاع میکند. ایضا یک چیزی شبیه دوره پهلوی پدرش.
رضا پهلوی انقلاب ۵٧ را مثل همه سلطنت طلبان کودتا میخواند. تا الان یک بار هم از انقلاب دفاع نکرده بود. اما اکنون با مشاهده فضای رادیکال و چپ جامعه و نقش عظیم کارگران و جنبش کارگری و حاشیه ای شدن گفتمانهای مضحکی مثل “انتخابات آزاد” و امثال اینها که رضاه پهلوی قبلا از آن دفاع میکرد، جناب ولیعهد هم از انقلاب کارگری “مسالمت آمیز ” سخن میگوید.
این زنجیره پی در پی در پی نوسانات باعث شده است که سلطنت طلبان خیلی هایشان از ولیعهدشان قطع امید کنند و شدیدا به او حمله نمایند. از جمله مدتی پیش چهره های شناخته شده سلطنت طلب و راست بیانیه و نامه ای شدید اللحن و علنی به او دادند و از او خواستند که از مواضع ضد ملی خود دست بردارد”. هنوز هم این کشاکشها و ناسزاگویی ها ادامه دارد ( بیچاره ها یک شاهزاده بیشتر ندارند و آنهم از نظر آنها خائن از کار در آمده است!)
رضا پهلوی از نظر خود ولیعهدی برای تمام فصول و گرایشات است. او سیاست را با بازی سیاسی اشتباه گرفته است. شاید هم همانها که تریبون به او میدهند به او اینچنین دیکته کرده اند. هرچه باشد جامعه ایران با این روندی که در پیش گرفته و سمتگیری آشکاری که جنبشهای اعتراضی به سمت انقلاب و کارگر و چپ و آزادیخواهی در پیش گرفته اند، جای زیادی برای توطئه های حاکمین عربستان و اسرائیل و آمریکا باقی نخواهد گذاشت. بویژه کسی که خودرا به یک دیکتاتوری سرنگون شده توسط انقلاب مردم وصل میکند و میخواهد “میراث پدر و پدر بزرگش را” پاس بدارد که صد و هشتاد درجه با تمام خواستهای انسانی کارگران و مردم و جوانان در تناقض است، شانسی برای رسیدن به قدرت آنهم بر شانه کارگران و مردم ندارد. نوسانات مضحک رضا پهلوی به این سو و آن سو بعید است که کمک چندانی به او بنماید. این نوسانات فقط بحران عمیق جنبش راست پروغرب و سلطنت طلبان را عمیق تر و شدیدتر خواهد کرد.