فرهنگ دیالوگ ؟

برای تبدیل و نهادینه شدن موضوعی به فرهنگ ، سالها و بلکه قرنها زمان نیاز دارد . اما این گذر زمان باید در بستر نیاز خودش باشد . یعنی عوام و جامعه احساس نیاز میکند و سیستم حاکم سیاسی تحت فشار جامعه ناچارا تمکین میکند و به این شکل مثلا “فرهنگ دیالوگ” نهادینه میشود !

فرهنگ دیالوگ یعنی هر اختلافی یا مشکلی را با دیالوگ حل میکنند . جامعه ای که تاریخا و حداقل از زمان مشروطه زیر خفقان و فشار سیاسی زندگی کرده است ، یک قرن است فقط انواع سرکوب را تجربه میکند و ژنی معیوب فرهنگی را در خودش رشد داده باشد ، جامعه ای که با “انواع تعصب” ، تولد و رشد و زندگی میکند ، اساسا دیالوگ بلد نیست . در مقطع تعویض نظام سیاسی سلطنت و شیخ ۱۳۵۷ ، انرژی متکاسف و متراکم جامعه ناگهان آزاد میشود ، ولی جامعه و کسی درهیچ مقامی دیالوگ بلد نیست ، فرهنگش را ندارد پس آن انرژی را با خون تخلیه کردند ، اعدام و زندان و ترور و جنگ….

حدود ۴۰ سال گذشته است…هنوز در فرهنگ سیاسی ایران دیالوگ نهادینه نشده است . فرهنگ دیالوگ با انواع تعصب در تضاد است . آنجا که انواع تعصبِ زمینی و هوایی پایان بگیرد اخلاق آغاز میشود و دیالوگ شکل میگیرد .

فرهنگ دیالوگ چه شکلی است ؟ در فرهنگ دیالوگ ، پیشرفت پدیده ای در مرگ پدیده های دیگر ( هر چقدر بد و زشت ) گره نمیخورد . شدیدا نقد میکنم ولی مرگ فرهنگ غلط ، ربطی به آرزوهای من ندارد . مرگ فرهنگ غلط زمانی اتوماتیک اتفاق میافتد که سوالات جدید را جوابهای قدیمی و کهنه بدهید . من شخصا با حرکت و تلاش همه پدیده ها موافقم و تحسین میکنم . رفتن مسیری به اشتباه اصل حرکت را زیر سوال نمیبرد . مثل این است که کسی به دارو نیاز دارد و برای تهیه دارو تلاش میکند ، ولی به جای مراجعه به داروخانه ، وارد نانوایی شده باشد..

سالها پیش که در کراچی پاکستان زندگی میکردم ، تابلویی پزشکی دیدم که انواع تخصص رویش نوشته شده بود ، مثلا با این مضمون : متخصص در امور زنان ، مردان ، کودکان ، نازایی ، عقیمی ، انواع سرطان ، انواع بیماری های داخلی ، درمان انواع کچلی ، درمان انواع بواسیر ، درمان افسردگی بهار ، درمان انواع بیماری های موجوددر دنیا…. ودر انتهای تابلو هم نوشته بود و موارد دیگر..

حدود نیم قرن بعد و در زمین سیاست ، مصاحبه ونوشته های یک راس فلانی سیاستمدار ، پژوهشگر ، در مورد معامله ترامپ و سپاه ،گزارش اطلاعاتی به کنگره ، کنسرت در اسرائیل ، تخریب شهرنو، فرهادی و اسکار ، کاندیداتوری بقایی ، رقابت اطلاعاتی،آمدنیوز و ، خطرات عشق‌بازی خامنه‌ای، دستگیری و آزادی منتظری و خزعلی ، آشتی ملی چطور و چگونه؛ رفع حصر، استفعای فلین، جشنواره فجر ، فوتبال ، اقتصاد ، تاریخ دیروز ، وقایع امروز ، پیش بینی فردا ، نحوه پوشک کردن کودک ، نحوه به هم زدن حلیم ، نحوه پختن اپوزسیون مستقل ، سیاهچاله های کهکشان راه شیری…..و موارد دیگر دنیا !

۱۳٫۰۳٫۲۰۱۷
اسماعیل هوشیار

………………………………………………………………………………………..

بعد از تو

خانم اصفهانی ضمن احترام
به نظر من ( تاکید میکنم به نظر من ) مطلب گلایه آمیز شما حاوی چند نکته است که ۲ مورد آن از نظر من پررنگ است .

اول سیاست : در موشکافی بازیهای سیاسی روز ، شما یا نمیخواهید به عمق بروید و لایه های نازک پیاز را کنار بزنید و ریشه را آنالیز کنید و یا علاقه و باور ندارید که هر اتفاقی در شرایط امروز زمین سیاسی ، یا معلول است و یا علت . ربط تمامی پدیده ها کمی راحت نیست . من نظرم راجع به حکایت اصغر و ناسا و اینا….را نوشتم چیزی برایم تغییر نکرده است . یک دانشمند ناسا که به قول خودش سیاست هم نمیداند یا نمیکند با رضا پهلوی که او هم سیاسی نیست ملاقات میکند و برای یک اصغرهنری که ایشان هم مدعی است سیاست نمیداند میرود یک جایزه میگیرد از ارگانی که کارش کشف هنر خلاق است و نمیداند سیاست چیست….؟ این اصغر یک هنرپیشه ثابت هم دارد به نام شهاب حسینی …. که جوایزش را میدهد فقط به پروستات آقاهای حاضر و غایب…..

پروژه برجام هم که قرار ترامپ پاره کند ، چون ربطی به سیاست ندارد ، پاره نشد و ترامپ هم عملا نشان داد که سیاست نمیداند … نهایتا اینکه سند منگوله دار برای لابی گری دانشمند ناسا معنی ندارد . وزیر خارجه حکومت اسلامی و وزیر خارجه وقت آمریکا ماهها با هم نشست و برخاست داشتند و دست دادند و باقی ماجرا…..ناسا زیر مجموعه همان سیستم است ….

آورده اند که روزی هنرمند یا دانشمندی به همراه یکی از شاگردانش برای تحقیقات علمی از شهر محل سکونتش بیرون شد و در بیابان کنار یک آسیاب بیتوته نمود تا اینکه غروب شد و کمی هم از شب گذشت که آسیابان بیرون آمد و خطاب به دانشمند و شاگردش گفت که میخواهد در آسیاب را ببندد اگر میخواهید درون بیایید همین اکنون با من به درون آیید، چون من گوشهایم نمیشنود و امشب هم باران می آید .

ناگهان شاگرد دانشمند سخنان آسیابان را قطع کرد و گفت: مردک چه میگوئی ؟ این که اینجا نشسته بزرگترین دانشمند و ریاضیدان و همچنین منجم جهان است و طبق برآورد ایشان امشب باران نمی آید! آسیابان گفت به هر روی من گفتم . من گوشهام نمیشنود و شب اگر شما در را بکوبید من متوجه نمیشوم. شب از نیمه گذشت باران شدیدی شروع به باریدن کرد و دانشمند و شاگردش هر چه بر در آسیاب کوفتند آسیابان بیدار نشد که نشد . تا اینکه صبح شد و آسیابان بیرون آمد و دید که شاگرد و استاد هر دو از شدت سرما به خود میلرزند و هر دو با هم به آسیابان گفتند که تو از کجا میدانستی که دیشب باران می آید؟

من مثل شما دانشمند نیستم ولی تجربه دارم ! هر شبی که قرار است باران بیاید سگ به درون آسیاب می آید تا خیس نشود”.

من دانشمند ناسا و ساواما نیستم . من هم کمی تجربه دارم از همان سالها پیش که چطور عطسه گوادلوپ تبدیل به سونامی مخرب حکومت اسلامی ایران شد ، کارتر یهویی توی خواب حقوق بشری شد ، امام خمینی با یه بشکن در حجره های نمناک نجف کشف شد ، ایران گیت…. و۴۰ سال حاکمییت اسلام ناب محمدی که چگونه ملتی را به خاک سیاه نشاند ، و حالا باز هم مهار بحران اقتصادی غرب با بهارعرب و برجام….

…………………………………….

نکته دوم : گلایه شما از کسانی است که هوادار مجاهدین هستند و با نظرات مخالف جز هتاکی و توهین کار دیگری بلد نیستند . به نظر من و تجربه ام….ساختار مجاهدین خلق ارگانیک عمل میکند. مثبت یا منفی از بالا مواد اصلی میآید و در پائین عمل میشود . ولی همین هم کمی تا حدود زیادی ساده نیست . مجاهدین تجربیات تشکیلاتی پیچیده ای دارند به تکنولوژی روز مسلط هستند ، اگر لازم باشد به سرعت این بساط را جمع میکنند و یا گوش عامل را میکشند . شاید دستور مستقیم برای توهین ندهند ولی میدان میدهند و کاملا آگاهند که کجا و چرا و چقدر….؟ برای خلاص شدن از دست حشرات مزاحم ، باید محل زندگی آنها مرداب را خشکاند . گسترش یا خشکاندن مرداب ازبالا شدنی است .

جریان موسوم به سلطنت هم همین روش را داشت حالا کمتر شده است . زمانی مطلبی خواندم که شاه سابق ایران به دلیل روابط جنسی متعدد مشکلاتی پیدا کرده بود و …. به نام مقدس سلطنت نوشته بود مگه شاه ننه تو رو هم کرده بود ؟ منم براش نوشتم خبر ندارم از ننم میپرسم !فقط اگه درست باشه پس منم شاهزاده محسوب میشم ، اونوقت سهم منو از اون ۴ میلیارد دلار چپو شده کی میده ؟ آنقدر آش شور شد که رضا پهلوی شخصا نکوهش کرد و گفت اگرکسی به اسم سلطنت توهین کرد از من نیست…

در نشستهای درونی تشکیلاتی ، هر اتفاقی میافتاد برای یک تازه وارد طبیعی بود . ولی بعد از مدتی کاملا مشخص بود که در فلان نشست مثلا ۳۰ نفره که فلانی سوژه میشود چه کسانی باید ریل تشر و توهین و فحش را بروند ، چه کسانی کار توضیحی کنند و معمولا هم یک یا ۲ نفر بی ضامن توی نشست حضور داشتنند جهت مشت و مال و ماساژ …. تعدادی از مسئولین بالا هم مراقب بودند که چیزی از کنترل خارج نشود . اما این تمام صحنه نبود . در کنار سالن برگزاری نشست قسمتی را جدا و با چادر میپوشاندند که اتاق فرمان اصلی آنجا بود با حضور حداقل ۳ نفر مجاهد خلق…

سالها گذشت . روزی که در تیرانا یک مجاهد خیلی منطقی مشغول توضیح بود که الان ملاقات نمیشود و باید هماهنگ شود….من یاد سالن نشست میله ای افتادم . مبادا فکر کنید که من همینطوری یه چیزی دیدم ، همزمان با توضیحات فرهنگ تعدادی خواهر مجاهد در اتاق بغلی مستقر شدند تا اگر شلوغ شد وارد شوند و اوضاع را کنترل کنند….صحنه و سناریو و بقیه مناسبات همان است که بود ! بعدها پیام داده بودند که ما نمیدانستیم اسماعیل برای چه آمده آلبانی ؟ فکر کردیم آمده بساط به هم بریزد و شلوغ کند و …. بنازم به این همه نبوغ !

من سالهاست با ادبیات به هم زدن بیگانه ام و تلاش میکنم فاصله ام را بیشتر کنم . نقد البته همیشه جای خودش را دارد . حدود ۴۰ سال فقط بساط هم را به هم زدیم نتیجه اش فقط برای ارباب بی مروت مثبت بود بقیه مولفه های داخلی بازنده شدند . اما در عالم خیال و فرض اگر هم قدرت و مرامش را داشتم ، برای به هم ریختن سری میزدم کاخ سفید با وال استریت ! این مجاهدین دیگه چی دارن واسه به هم زدن ؟

منظورم از بازگوکردن این مشاهدات این است که بدانی دورترین هوادار مجاهدین هم نمیتواند هر غلطی خودش دلش خواست بکند ، من در لایه هواداران مجاهدین هم سالها فعال بودم و گز نکرده پاره نمیکنم . لازم باشد به سرعت هر کامنت یا کلمه ای را جمعش میکنند ، اگر دستور مستقیمی نباشد ولی سکوت بالا بر این غلط کردنها به نوعی تائید کار آن بی ضامنها است که مثلا قیمت سیاسی برای تشکیلات ندارد . ولی از این واکس زدنهای فرهنگی راضی هم هستند . حداقل نتیجه اش هم این میشود که شما هم مشغول تشریح جنگ جهانی پنجم بشوید و کاری به چیزی نداشته باشید….

اسماعیل هوشیار
۱۲٫۰۳٫۲۰۱۷