توسل جمهوری اسلامی به آثار «طاغوت»!

از اولین اقداماتی که جمهوری اسلامی اجرای شان را بلافاصله پس از تسلط بر ایران شروع کرد، طرح های نابودی میراث فرهنگی و تاریخی ایران بود. حرکت پر سر و صدای شخصیت نامتعادلی چون خلخالی، با بولدوزرهای ردیف شده اش، به سوی تخت جمشید و پاسارگاد را هیچ ایرانی فرهنگ دوستی فراموش نخواهد کرد. این حرکت، که به نمایندگی انقلابیون مسلمان و شخص آیت الله خمینی انجام می شد، «جنگ با نشانه های طاغوت» عنوان شده بود. این «جنگ» اولیه اگر چه به خاطر اعتراض گسترده ایرانیان به پیروزی نرسید، اما حکومت اسلامی همچنان آن را چون وظیفه ای اهریمنی بر دوش گرفته و تا همین امروز بارها و بارها و آن را در سراسر ایران به شکل های مختلف ادامه داده است و، تا آنجا که دست اش رسیده، به نابودی نشانه های فیزیکی و غیر فیزیکی تاریخ و تمدن و تجربه های بشری کهن ایران مشغول بوده است.
کاملا روشن است که از چند سال پیش، حضور گسترده و حیرت انگیز مردمان در اماکن تاریخی ـ فرهنگیِ سکولار، به ویژه در روزهای نوروزی و روزهایی چون روز کوروش و روز بابک و روزهای جشن و سرور، حکومت را به هراس انداخته است. سرکردگان این حکومت متوجه شده اند که با تهدید و زور و زندان نمی توانند بجای اماکن فرهنگی مردم را به زیارتگاه هایی بکشانند که تعدادشان هر روزه ،و از جیب مردمان رنج دیده ایران، زیادتر می شود. پس حیله ای تازه اندیشیدند: بهتر است زیارتگاه ها و سینه زنی ها و توی سر زدن ها را به مکان های غیر اسلامی بکشانند. با این کار هم به یمن حضور مردمان در این مکان ها، بازار ورشکسته شان را گرم خواهند کرد و هم فضاهای شاد، زیبا و سکولار این اماکن را تبدیل به فضاهایی غمزده، و پر از شعارهای خشونت آمیز و آلوده به دشمنی های خود خواهند کرد.
چنین شد که، از چند سال پیش، شروع کردند تا در کنار امکان تاریخی ـ ملی، نمازخانه و سقاخانه بسازند و از دو سال پیش هم جناب رهبر دستور داده که «شهدای جنگ تحمیلی را در محوطه های تاریخی ـ ملی دفن کنند».
اولین این طرح ها دفن هشت جسد به عنوان «شهدای گمنام» در سال ۲۰۱۴، و در محوطه ی تاریخی امیر چخماق یزد بود (۱). و این روزها نیز، در آستانه ی نوروز، زمانی که چون سال های اخیر، میلیون ها ایرانی از داخل و خارج، آماده اند تا برای شرکت در جشن آغاز سال نو، به دیدار اماکن تاریخی ـ ملی خودشان بروند، برنامه ریزهای جمهوری اسلامی قصد آن دارند که اجسادی را، به عنوان «شهدای گمنام»، در محوطه ی تاریخی پاسارگاد دفن کنند؛ یعنی در کنار آرامگاه و خانه ی مهمترین شخصیت تاریخی ایران، و مبتکر منشور حقوق بشر در دنیای کهن.
در روز چهارشنبه اول مارچ (یازدهم اسفند ماه) سایت «باشگاه خبرنگاران جوان» چنین گزارش داد: «در حالی که هنوز جزئیات طرح ساخت آرامگاه شهدای گمنام به تصویب نرسیده است، با اصرار مدیران شهری، خاکبرداری و ایجاد مقدمات ساخت این سازه آغاز شده است.»
بلافاصله، آقای محمد بهشتی، رئیس پژوهشگاه میراث فرهنگی، در گفت و گو با خبرگزاری ایلنا، ساخت آرامگاه شهدای گمنام در حریم پاسارگاد را در امر ثبت جهانی این محوطه تاریخی مشکل آفرین دانست. و، در نهایت، خانم زهرا احمدی پور رییس سازمان میراث فرهنگی و معاون آقای روحانی، ضمن این که به مخالفین و معترضین این اقدام قول پیگیری می داد اعلام کرد که: «شهدا در قلب ملت ایران جای دارد و محل دفن آن ها محل رجوع خیل گسترده ی مردم خواهد بود و انتخاب حریم پاسارگاد برای دفن شهدا در درجه ی اول بی احترامی به خود شهداست.»(۲)
به نظر می آید که خانم احمدی پور (احتمالا از ترس آیت الله ها) به خیال خود خواسته با این حرف از ارزش کوروش بکاهد، اما بلافاصله از این واقعیت می گوید که: «مگر قرار است شهدا به واسطه ی رجوع مردم به پاسارگاد محل زیارت مردم شوند؟»
به این پرسش باید چنین پاسخ داد که: بله، خانم معاون رییس جمهور! شما خوب متوجه شده اید که ممکن است با تبلیغات شبانه روزی، با توزیع ناهار و شام و یارانه و حتی وعده بهشت و گریز از جهنم مردمان را برای مدتی به اماکنی بکشانید که خواست حکومت است اما بالاخره و در دراز مدت مردمان به آنجایی خواهند رفت که عقل و منطق شان می گوید؛ جایی که برایشان، به جای ذلت و تحقیر و اندوه، سرافرازی و افتخار و شادمانی می آورد.
البته این احتمال وجود دارد که برنامه ریزان، برای دفن «شهدا» در اماکنی که جزو میراث جهانی مردمان ایران است، مصصم اند تا همان گونه که به حرف های رییس سابق میراث فرهنگی گوش ندادند و به خواست رهبرشان اجساد هشت «شهید» را در محوطه ی تاریخی امیرچخماق دفن کردند، به حرف این خانم هم گوش نداده و به کار خودشان ادامه دهند.
بگذریم که، بر اساس اسناد و مدارک، این اجساد هم هیچ ربطی به سربازانی ندارد که در جنگ ایران و عراق برای حفظ وطن شان جنگیدند(۳)…
بگذریم که محوطه ی پاسارگاد یک محوطه ی جهانی است و نمی شود به راحتی هر بلایی بر سرش آورد…
و بگذریم از این واقعیت که ما دوستداران میراث فرهنگی ایران همانطور که در گذشته بارها بمدد سازمان یونسکو و نهاد های دیگر جهانی از انجام اینگونه اقدامات جلوگیری کرده ایم، اکنون نیز می توانیم حداقل صدا به اعتراض و حق طلبی بلند کنیم…
… اما، خوشبختانه، همین عملیات به روشنی نشان می دهد که حکومت اسلامی دیگر نمی تواند، با تکیه بر تبلیغات و رشوه دادن ها، مردمان را به دنبال خود بکشاند و ناچار متوسل به ارزش های همان تاریخی شده که چهل سال است از آن به عنوان «طاغوت» نام می برد؛ تاریخی که با همه ی پست و بلندهایش، و با همه ی عیب هایش، هنوز و همچنان فرسنگ ها فراتر از حکومتی ایستاده که جز تباهی و بدبختی و فقر و رنج برای ایران به همراه نداشته است.
و اینگونه واقعیت ها است که نشان می دهد چگونه این عملیات دقیقاً تف سربالایی است که تنها بر صورت این حکومت خواهد افتاد و بس.
۳ مارچ ۲۰۱۷
______________________________________
۱ـ نوشته ای درباره ی دفن «شهدای گمنام» در محوطه امیرچخماق.
۲- سخنان رییس سازمان میراث فرهنگی و معاون رییس جمهور درباره دفن اجساد در محوطه ی پاسارگاد
۳- نوشته ای درباره اجسادی که هیچ ربطی به شهدای جنگ ایران و عراق ندارند.
دست توسل جمهوری حکومت اسلامی به سوی «طاغوت»
شکوه میرزادگی

دست توسل جمهوری حکومت اسلامی به سوی «طاغوت»
شکوه میرزادگی
یکی از جمله اولین اقداماتی که جمهوری حکومت اسلامی بلافاصله پس از تسلط بر ایران اجرای شان را شروع کرد، طرح های نابودی میراث فرهنگی و تاریخی ایران بود. حرکت پر سر و صدای شخصیت نامتعادلی چون خلخالی، با بولدوزرهایی ردیف شده اش، به سوی تخت جمشید و پاسارگاد را هیچ فرهنگ دوستی فراموش نخواهد کرد. این حرکت، که به نمایندگی انقلابیون مسلمان و شخص آیت الله خمینی انجام می شد، «جنگ با نشانه های طاغوت» عنوان می شده بود. این «جنگ» اولیه اگر چه به خاطر اعتراض گسترده ایرانیان به پیروزی نرسید، اما جمهوری حکومت اسلامی همچنان این جنگ آن را چون وظیفه ای اهریمنی بر دوش گرفته و تا همین امروز بارها و بارها و آن را در سراسر ایران به شکل های مختلف ادامه داده است و، تا آنجا که دست اش رسیده، به نابودی نشانه های فیزیکی و غیر فیزیکی تاریخ و تمدن و تجربه های بشری کهن که در ایران است مشغول بوده است.
کاملا روشن است که از چند سال پیش، که حضور گسترده و حیرت انگیز مردمان در اماکن تاریخی ـ ملی، به ویژه در روزهای نوروزی و روزهایی چون روز کوروش و روز بابک و روزهای جشن و سرور، گسترش حیرت انگیزی پیدا کرده، حکومت را به هراس انداخته افتاده است. آن ها سرکردگان این حکومت متوجه شده اند که با تهدید و زور و حتی زندان نمی توانند بجای این اماکن مردم را از به زیارتگاه هایی بکشانند که تعدادشان هر روزه و از جیب مردمان رنج دیده ایران زیادتر می شود. و پس حیله ای تازه اندیشیدند: «بهتر است زیارتگاه ها و سینه زنی ها و توی سر زدن ها را به این مکان های غیر اسلامی بکشانند و، از یمن حضور مردمان در این مکان ها، بازار ورشکسته شان را دوباره گرم کنند.
چنین شد که، از چند سال پیش، شروع کردند تا در کنار امکان تاریخی ـ ملی، نمازخانه و سقاخانه باز کنند کردن و از دو سال پیش هم جناب رهبر دستور داده که «شهدای جنگ تحمیلی را در محوطه های تاریخی ـ ملی دفن کنند».
اولین این طرح ها دفن هشت جسد به عنوان «شهدای گمنام» در محوطه ی تاریخی امیر چخماق یزد بود (۱). و این روزها نیز، در آستانه ی نوروز، زمانی که همه می دانند، چون سال های اخیر، میلیون ها ایرانی از داخل و خارج، برای شرکت در جشن آغاز سال نو، به دیدار اماکن تاریخی ـ ملی خودشان می روند، می خواهند قصد آن دارند که اجسادی را، به عنوان «شهدای گمنام»، در محوطه ی تاریخی پاسارگاد دفن کنند؛ یعنی در کنار آرامگاه و خانه ی مهمترین شخصیت تاریخی ایران، و مبتکر منشور حقوق بشر در دنیای کهن جهان.

در روز چهارشنبه اول مارچ (یازدهم اسفند ماه) سایت «باشگاه خبرنگاران جوان» چنین گزارش داد: که «در حالی که هنوز جزئیات طرح ساخت آرامگاه شهدای گمنام به تصویب نرسیده است، با اصرار مدیران شهری، خاکبرداری و ایجاد مقدمات ساخت این سازه آغاز شده است.»
بلافاصله، آقای محمد بهشتی، رئیس پژوهشگاه میراث فرهنگی، در گفت و گو با خبرگزاری ایلنا، ساخت آرامگاه شهدای گمنام در حریم پاسارگاد را در موضوع امر ثبت جهانی این محوطه تاریخی مشکل آفرین دانس. و، در نهایت، خانم زهرا ….، رییس سازمان میراث فرهنگی و معاون آقای روحانی، ضمن این که به مخالفین و معترضین این اقدام قول پیگیری می داد دادند اعلام کردد که: «شهدا در قلب ملت ایران جای دارد و محل دفن آن ها محل رجوع خیل گسترده ی مردم خواهد بود و انتخاب حریم پاسارگاد برای دفن شهدا در درجه ی اول بی احترامی به خود شهداست.» اگر بخواهیم که از این واقعیت که خانم مزبور (حتما از ترس آیت الله ها) با این حرف خود به کوروش بزرگ اهانت کرده بگذریم، است، اما بلافاصله هم با این واقعیت رو برو می شویم که را می گوید که: «مگر قرار است شهدا به واسطه ی رجوع مردم به پاسارگاد محل زیارت مردم شوند؟»
به این پرسش باید چنین پاسخ داد که: بله، خانم معاون رییس جمهور! شما خوب متوجه شده اید که ممکن است با تبلیغات شبانه روزی، با توزیع ناهار و شام و یارانه و رایانه و حتی وعده بهشت و گریز از جهنم مردمان را برای مدتی به اماکنی بکشانید که خواست حکومت است اما بالاخره و در دراز مدت مردمان به آنجایی خواهند رفت که عقل و منطق شان می گوید؛ جایی که برایشان، به جای ذلت و تحقیر و اندوه، سرافرازی و افتخار و شادمانی می آورد.
البته این احتمال زیاد هم وجود دارد که برنامه ریزانِ افرادی که تصمیم به دفن این «شهدا» در اماکنی که جزو میراث جهانی مردمان ایران است مصصم اند تا همان گونه طور که به حرف های رییس سابق میراث فرهنگی گوش ندادند و به خواست رهبرشان اجساد هشت «شهید» را در محوطه ی تاریخی امیرچخماق دفن کردند، به حرف این خانم هم گوش نداده نخواهند داد و به کار خودشان ادامه دهند. را خواهند کرد.
بگذریم که، بر اساس اسناد و مدارک ارائه شده، این اجساد هم هیچ ربطی به سربازانی ندارد که در جنگ ایران و عراق برای حفظ وطن شان جنگیدند(۲)
بگذریم که محوطه ی پاسارگاد یک محوطه ی جهانی است و نمی شود به راحتی هر بلایی بر سرش آورد،
و بگذریم از این واقعیت که همانطور که ما دوستداران میراث فرهنگی ایران در گذشته بارها با زور بمدد سازمان یونسکو و نهاد سازمان های دیگر جهانی از انجام اینگونه این اقدامات جلوگیری کرده ایم را پس زده ایم» اکنون نیز می توانیم صدا به اعتراض بلند کنیم…
… اما، خوشبختانه، همین عملیات به روشنی نشان می دهد که حکومت اسلامی دیگر نمی تواند، با تکیه بر تبلیغات و رشوه دادن های خود، مردمان را به دنبال خود بکشاند و ناچار متوسل به ارزش های همان تاریخی شده که چهل سال است از آن به عنوان «طاغوت» نام می برد؛ تاریخی که با همه ی پست و بلندهایش، و با همه ی عیب هایش، هنوز و همچنان فرسنگ ها فراتر از حکومتی ایستاده که جز تباهی و بدبختی و فقر و رنج برای ایران به همراه نداشته است.
و اینگونه واقعیت ها است که نشان می دهد چگونه که این نوع عملیات دقیقاً همان تف سربالایی است خواهد بود که تنها بر صورت این حکومت خواهد افتاد و بس.
______________________________________
۱ و ۲: درباره یدفن «شهدای گمنام» در محوطه امیرچخماق، و درباره ی اجسادی که هیچ ربطی به شهدای جنگ ایران و عراق ندارند. (تمام نشده است)