برکات ایرانی ترامپ

 انتخاب ترامپ در آمریکا، که هنوز جامعه آمریکا از شوک ناشی از آن کمر راست نکرده است، در ایران از جانب حاکمیت و بخشی از اپوزیسیون ان، بازتاب بشدت متناقض و سراسیمه ای یافته است. در حالی که شهروند آمریکایی، در مقابل هویت  جدید خود بعنوان ”آمریکایی بی مخ،  عقب مانده  و غیرمتمدن“ در جهان پساترامپیسم وسیعا مقاومت و از خود و ارزشهای انسانی اش دفاع میکند، در حالی که  هرروز به شکلی ترامپ و ترامپیسم را  پس میزند، در ایران یکی پس از دیگری “دخیل” هایی است که بردرگاه این امام زاده جدید، بسته میشود.   بخشی از اپوزیسیون جمهوری اسلامی، از احزاب ناسیونالیست کرد تا آقای پهلوی و راست پروغرب، روی عربده های خارجی ستیزی ترامپ سریعا سرمایه گذاری کردند!  دوان دوان مسابقه خود شیرینی و فشار برای ”رژیم چینجی“ که در دستور کار هیچ یک از جناحهای هیئت حاکمه آمریکا نیست براه انداختند، و هنوز گرم نشده از پادرآمدند. مسابقه ای که با از حال رفتن ورزشکاران غیورش با شنیدن سوت اغاز مسابقه، شروع نشده به پایان رسید.   از طرف دیگر در صف حاکمیت هم، از ولی فقیه تا روحانی و ظریف و اصول گرا و اصلاح طلب و حتی احمدی نژاد، چشم انتظار معجزات و برکات ”آیت الله ترامپ“ دست به زانو هرروز سری میچرخانند و سازی می زنند.

سرعت مقابله جهانی با ترامپیسم و مقاومت در مقابل روند جاری تعرض افسار گسیخته ارتجاع بورژوایی در اروپا و آمریکا، یکی پس از دیگری سازهایی که هیئت حاکمه ایران کوک میکند را هم، هنوز نواخته نشده، خاموش و ساکت میکند.

اپیزود آشتی ملی و دستپاچکی و بلاتکلیفی همگانی در بالا، در شرایط فشار انفجار اعتراضی در پایئن، امروز ایران را با فردای آن بسرعت متفاوت میکند.

اپیزود آشتی ملی

 کمتر طیفی در میان شخصیت ها و جنبش های سیاسی میتوان یافت که استقامت، پایداری و پیگری طیف دوخردادی و اصلاح طلب به رهبری خاتمی را داشته باشد. استقامت و پایداری این ها برای ماندن در صحنه، حتی به قیمت تبدیل شدن به آبدارچی بیت مقام معظم،  جدا ستودنی است. از این نوع پایداری ها را معمولا در اپوزیسیون در طیف توده  و اکثریت و امثال فرخ نگهدارها میتوان یافت. با این تفاوت که  جنبش اصلاحات و سبز، بخشی از خود حاکمیت و فرزندان تنی، اما ناخالف، نظام اند!    آکروبات بازی های ترامپ بر سر رابطه آمریکا با ایران و تهدیدات او  که در اولین قدم  با موجی از مخالفت در خود هیئت حاکمه آمریکا  و کشورهای اروپایی مواجه شده است، کسی که هردو جناح حکومت تا قبل از انتخابات نسبت به روش او در مورد ایران خوش بین تر بودند، جان تازه ای در کالبد جنبش اصلاحات دمید. وقت پا گذاشتن خاتمی به میدان بازی های سیاسی شد. وقت ایجاد هراس در دل مردم، نسبت به  بدتر شدن اوضاع در شرایط جفتک انداختن های ترامپ شد. وقت آشتی ملی شد و تحرکات انواع دلقک های سیاسی در پوزیسیون و اپوزیسیون.   شوالیه آبروباخته و ممنوع التصویر اصلاحات، جناب خاتمی، در مقابل تهدیدات ترامپ، در کمال رشادت فرمان بر زمین گذاشتن پرچم رفع حصر و برافراشتن پرچم آشتی ملی، بخصوص در جریان انتخابات را به صدا در آورد. شیپوری که اولین نوایش با پاسخ “خفه به تمرگ” مقام معظم مواجه شد.   جمهوری اسلامی، با عقیم کردن جنبش سبزو به اسارت کشاندن رهبرانش، پرونده خاک خرده اصلاحات را برای همیشه بست و به بایگانی سپرد. خود خامنه ای در راس اصلاحات، آقای روحانی را بر مسند نشاند و با آمریکا آشتی کرد. تقاضای شریک شدن جناب خاتمی و دوخردادی های ورشکسته در سرمایه سیاسی بدست آمده مقام معظم، این بار با پرچم آشتی ملی، یعنی ما هم بازی، معلوم بود که با مزاح مقام معظم روبرو میشود.    خامنه ای رهبری بلامنازع اش را  بر همه جناح ها و باند ها و گروه بندی های جمهوری اسلامی تحمیل  و تامین کرده است. با حصر رهبران سبز، شکست دادن دوخرداد و به حاشیه راندن سبز، همه انواع اصلاحات چی های دورن نظام را  کمر خمیده در مقابل خود به صف کرده است! تلاش دون کیشوت اصلاحات، فقط برای خالی نبودن عریضه است. ایشان منظوری ندارند. کسانی که، بعنوان اپوزیسیون، میخواهند از این کلاه ، به انضمام  کلاه ”فاجعه ساختن“ از مرگ رفسنجانی نمدی بدوزند، طبق معمول سرشان بی کلاه می ماند.   مقام معظم از دوخرداد و ناراضیان درون حکومتی عبور کرده است. نیازی به آشتی با کسانی که شکست شان داده است ندارد. فرمان آشتی ملی را خود مقام معظم، آنهم نه خطاب به سبز و دوخردادی ها، که وقیحانه خطاب به مخالفین نظام فرستاده است. پیام خامنه ای به مخالفین نظام برای شرکت در انتخابات به منظور فقط و فقط نمایش قدرت در مقابل دشمن، همان کاری است که دون کیشوت اصلاحات تقاضا میکرد در مراسم آن به بازی گرفته شود. امری که، بدون شرکت اصلاح طلبان و دوخردادهای بی خاصیت،  راسا توسط خامنه ای صادر شد.   خاتمی و سران سبز هیچ کاره اند. پیام “مقام معظم” برای آشتی ملی در انتخابات را اما  باید محکم بر صورت مقام معظم پرت کرد. این دانه پاشیدن ها، برای به خدمت گرفتن امثال فرخ نگهدار و طیف اپوزیسیون راست خارج از نظام، است. باید به مصاف آن رفت و بازار گرمی طیفی که در این شرایط برای کشاندن مردم به پای صندوق های رای به تک و تا می افتند، را کساد کرد.

 بلاتکیفی همگانی

امروز هیئت حاکمه ایران، از اصول گرا و اصلاحات چی، تا احمدی نژاد و خاتمی و روحانی و مقام معظم، هم برای انتخابات  و هم برای تعیین سیاست روز،  پشت در ترامپ  چمباتمه زده و در انتظار معجزات، خوب و بد،  ایت الله ترامپ نشسته اند.   ترامپ علیه ایران پروپاگاند میکند، احمدی نژاد برایش نامه “هدایت به راه راست و رستگاری” ارسال میکند و از کیسه کورش کبیر و تاریخ پرعظمت ایران باستان  برای آینده سیاسی شان خرج میکند. چرا که نه! اگر ترامپ در آمریکا بتواند رئیس جمهور شود احتمالا احمدی نژاد بتواند در ایران تاجگذاری کند! با این تفاوت که اگر امپراطور شدن ترامپ مالتی میلیاردر در تاریخ آمریکا “اوریژنال” است،  تاجگذاری احمدی نژاد و همه دوستانش در حاکمیت سی و شش ساله  در ایران، جعلی ترین نسخه معیوبی است که میتوان برای آینده ایران تصور کرد. سرچرخاندن های احمدی نژاد و ظریف و مقام معظم و روحانی برای ترامپ، نمایش بلاتکیفی همگانی شان است.   از طرف دیگر اشتهای مهندسی افکار برای انتخابات ۹۶ ایران، از جانب رسانه های رسمی در غرب، امثال بی بی سی و دویچه وله، هم تماشهایی است. رسانه هایی که تیر زدن به پای آنها در غرب، برگه عبور هر کسی است که بخواهد در این شرایط  برای تغییر کاری بکند. مگر نه اینکه برکزیت و ترامپیسم در مقابل ناتوانی از جمله این نهادهای سنتی قدرت، عروج کرد. رسانه هایی که هیچگاه به اندازه امروز ناتوانی شان در هدایت افکار عمومی در غرب را به نمایش نگذاشته اند، نسبت به شانس خود در مورد ایران اما امیدوار بنظر می رسند.   دویچه وله علیه اصولگایان می نویسد که: ”اما این احتمال هم هست که آیت الله خامنه ای یا تصمیم به حذف حسن روحانی بگیرد، یا بگذارد باز انتخاب شود،..!“ کوه موش زائید!

 باید تکلیف این بلاتکیفی ها در مورد ایران را، با زور و نیروی خود، معلوم کرد. روند اعتراضات، خشم از فقر و بی افقی کار و بن بست اقتصادی و محرومیت روزافزون، نشان آمادگی نیرویی در پائین است، که آماده تعیین تکلیف است. باید به پیشواز آن رفت. عمر پروپاگاندهای حواریون ترامپ و ترامپیسم، در حاکمیت و در اپوزیسیون،  بیش از یکی دو روز نیست. آینده از آن آنها نیست.