بردگی کودکان سوریه در ترکیه

بردگی کودکان سوریه در ترکیه

هزاران کودک مهاجر سوریه ای بجای اینکه در ترکیه بمدرسه بروند برای گذران معیشت خود و خانواه شان در کارگاههای کوچک مشغول بکارند.
در حالیکه کودکان ترک در مدارس اند, روآ کودک هفت ساله سوریه ای با ۱۲ ساعت کار طاقت فرسا کارتونهای بزرگ بسته بندی شده را جابجا میکند, از ساعت هشت صبح تا هشت شب.
روآ میگوید: رویای من رفتن بمدرسه است اما پدرم بیمار است و من مجبورم که خانواده را تامین کنم.
او سه سال در سوریه درس خواند که جنگ خانمانسوز او وبسیاری را مجبور بمهاجرت به ترکیه کرد. بچه های مثل او که بدلیل کودک بودنشان روزانه برده وار استثمار میشوند. او فقط ۲۰۰ لیر که بزحمت برابر با ۷۰ یورو در هفته میشود دریافت میکند.
احمد اولسالسی مالک کارگاه پارچه بافی میگوید: تازه همه مثل روآ کارگر خوبی نیستند او دختر خوب و مهربانی هست و بخاطر شرایط بدی که دارد ما بهش کمک میکنیم.
در این کارگاه کوچک از جفت کردن جورابها تا اتیکت زدن وداخل کارتون گذاشتن و حمل آنها, کار بیست نفر است که پانزده تا از آنها کودکان سوریه ایند. وضعیت در کارگاههای دیگر شهر و در زیرزمینها هم بهمین منوال است.
خانواده روآ در یک قطعه پانزده متری زندگی میکند. مادزش بعلت پا درد فقط قادر به کار نصفه روزه است و پدرش بخاطر سکته قلبی احتیاج به دارو دارد.
مادر روآ میگوید: وقتی با دختر بگردش میرویم او از من سوال میکند که چرا برایش هیچوقت چیزی نمیخرم, نگاه و سوالش مثل خنجری هر بار بقلبم میخورد و بیرون می آید. آخه ما راه دیگری نداریم او باید کار کند چون شوهر بیمارم فقط بخشی از داروهایش را با کار او میتواند تهیه کند. اگر او کار نکند ما نمیتوانیم ادامه زندگی بدهیم. خوب گذراندن زندگی در ترکیه اینجوریه.
رویای خانواده این بود که به اروپا بروند, ولی این رویا خانواده شان را از هم متلاشی کرد. او عکس قبر پسرش را بمن( خبرنگار) نشان داد که یک زن مصری برایش فرستاده بود, او که پسر بزرگ آنها بود قبل از اینکه به آنطرف آبها به مصر برسد جانباخته است. جگرم پاره پاره است که حتا نتوانستم بر مزارش باشم و با وداع کنم. ما برای آینده ای بهتر بهای گزافی را پرداختیم. بچه ها در سوریه همه بمدرسه میرفتند اما حالا دیگر چیزی بیش از این ندارم که فدای آنها کنم.
طبق آمار بین المللی, دو وهشت میلیون مهاجر سوری در ترکیه وجود دارد. ۸۰۰ هزار کودک مدرسه ای که فقط ۲۲۰ هزار از آنها بمدرسه میروند. ا زبچه هایی که در کمپهای مهاجرین اند, بیشتر از ۹۰ درصدشان خارج قوانین کمپ اند و از حداقل امکانات محرومند. مشکلات زبانی, فرهنگی و اقتصادی مانع برزگیست که جامعه آنان را پذیرا باشد. در حال حاضر فقط سه میلیون کودک مجموعا در داخل و خارج مرزها به مدرسه راه یافته اند.
روآ در این سرگذشت تنها نیست بیش از نیمی از کودکان یعنی, ۸\۲ میلیون و یا ۸۰ درصد با حقوق بسیار ناچیزی بکارهای مختلفی از جمله مکانیکی ماشین, دستقروشی و کار در کارگاه ها مشغولند.
برای خانواده ها انتخاب دیگری وجود ندارد و تازه هر خانواده ای با تمام مشقات ماهانه پانصد یورو دارند که حتا کفاق اجاره خانه شان را نمیدهد.
کشور ترکیه خود یک کیلیون کودک کار دارد که حالا با کودکان سوریه ای هم سرنوشت اند. انجمن سوپورت لیف, و اگرمیانوتوگلو, فعال این انجمن میگوید که: از خانواده های سوریه حمایت میکند, میگوید که: بچه های مهاجر حق دارند به مدرسه بروند ولی ترکیه خودش وضعیت خوبی برای آموزش و پرورشش ندارد و با کمبود امکانات مانند معلم, مترجم, مدارس و بیمارستان مواجه ایم برای اینکه آنها احساس امنیت کنند و برای ورود به این سیستم باید سخت مبارزه کنند تا بتوانند کودکانشان را بمدرسه بفرستند. برزگترین مشکل آنان زبان و مسله اقتصادی است, از طرفی بدلیل رقابت شدید بین مدارس ترکیه, خانواده های دانش آموزان ترک معتقداند که ورود این بچه ها بمدارس ما سطح آموزشی کودکان ما را بدلبل مشکلات زبانی پایین می آوردد.
گفته میشود که کار کودکان سوریه در میادین تره و میوه جات بسیار عادیست و کودکان بخاطر جثه کوچکشان بسختی از انجام آن برمیآیند و بسیاری ار آنان در محیط کار موجب آزار و اذیت و یا ضرب و شتم از جانب کارفرما قرار میگیرند. با وجود اینکه وزیر کار دستور داده که کار کودکان را کنترل کنند اما کارفرما در مورد وجود کودک کاردر زیرزمین ها شان سکوت میکند.
متاسفاته این نسل از کودکان جنگ سوریه که در ترکیه,خواندن و نوشتن نمیدانند اکثرا در سنین بسیار پایین مجبور به ازدواج ناخواسته میشوند.
گفته میشود که در یکی از محدوده ها بنام فتیح واقع در استانبول کودکان چهارده ساله سوریه, شبانه به آموزش ریاضی مشغولند و معلمشان بنام هانادی ال کادی که با آنها بطور داوطلبانه در مدرسه کار میکند و میگوید که: وقتی از بچه ها حالشان را میپرسم, همیشه جواب خسته ایم را میشنوم. چون نه نفر از چهارده نفرشان بیشتر از هشت ساعت کار در روز را انجام میدهند.
عایشه دختر کوچکی که ردیف اول نیمکت نشسته میگوید: او در خیاط خانه کار میکند و لیاد که پهلوی اوست هم در همان کارگاه است هر دو از ساعت یک بعدازظهر تا هشت و یا ده شب کار میکنند و هشت ساعت هم وقت صرف تکالیف مدرسه شان میکنند.
آنها تازه پس از مدرسه بیش از هشت ساعت کار را انجام میدهند. معلم میکوید که امیدوار است که به آنها کمک کنند, و آنان بچه هایی اند که کودکی شان بر باد رفته است.
حایردین که یک انجمن دوطلبانه را تازه راه اندازی کرده میگوید: که تمام مدت سال بکارخانه ها رفتم و کودکان کار را نجات داده ام. او در رپورتاژ روزنامه خبری اش تعریف میکند که زمانیکه بیگاری برده وار کودکان را مشاهده میکردم تمام بدنم از ناراحتی میلرزید و همان زمان با چند داوطلب دیگر انجمن بچه های کار باید بمدرسه بروند را تاسیس کردیم و تا بخال توانستیم هشتاد و هشت کودک را در استانبول نجات دهیم اما هنوز ۱۰۰ هزار کودک سوریه ای در استانبول وجود دارند که بمدرسه نمیروند. ما با جمع آوری کمک مالی و تماس با کودکان و خانواده هایشان سعی میکنیم که به آنان خدماتی در حد این انجمن بدهیم و یکی از آن بچه ها روآ هست که در کارگاه بسته بندی جوراب دوازده ساعت کار میکند. او آرزو دارد که روزی پزشک شود و به سوریه بازگردد.

واضح است که در نظام سرمایه داری در عصر بحران و گندیدگی اش, هرگز حاضر به از دست دادن این کارگران کوچک کم مزد نیست و برای سودآوری و استثمار آنان هر چه بیشتر آنان, چشمش را بر وجود چنین ننگی بزرگی ببندد.
پروانه وزیری
۲۰۱۶۰۷۱۲
اطلاعات در مورد کار کودکان سوریه در ترکیه
PUBLICERAD 16.05.2016
منبع: SVENSK YLE NYHETER
نویستده: JESSICA STOLZMANN