دو یادداشت بر اوضاع جاری
چند دلیل دیگر برای اینکه این رژیم باید با یک انقلاب سوسیالیستی سرنگون بشود
رویا توانا
یادداشت اول
هیئت حاکمهی ایران، اینطور نشان میدهد که ظاهرا همهچیز روبهراه است. توافقی انجام شده و موقتا خطر فروپاشی اقتصادی بهخاطر تحریمها رفع شده است. محمدجواد ظریف، خوشحال و خندان در مجلس ظاهر شد و از دستاوردهای برجام گفت که چند میلیارد دلار را از هند گرفتیم و چند میلیارد را از کانادا و قرار است که چرخ تولید با بستن قراردادهای کلان با شرکتهای رنگارنگ غربی، راه بیفتد. مجلسیهای اصولگرا نیز دیگر علیه برجام هیاهویی چندان به راه نیانداختند، چون قرار است در بهروی پاشنهی دیگری بچرخد. شرکتهای امپریالیستی هم در شرایط بحران عمیق سیستم امپریالیستی، خشنود هستند که بیایند و در ایران سرمایهگذاری کنند. البته، چند سؤالی در مورد حقوق بشر (و درواقع، امنیت سرمایهشان) دارند که با جوابهای قاطع ظریف روبهرو شدند! «مردم، رای دادند و راضی هستند و نقض حقوق بشر، اتهام است!»
اما ازطرف دیگر، انتخابات آمریکا و مواضع کاندیداهای ریاست جمهوری و گفتن اینکه اگر سرکار بیاییم، برجام را لغو میکنیم، فضا را برای ژستهای تبلیغاتی روحانی و ظریف نامساعد کرده است. موضوع، اینقدر کش آمده تا خامنهای که برجام و رابطه و همکاری رسمی با امپریالیسم آمریکا با توافق وی صورت گرفت، در یک سخنرانی گفت که اگر آنها برجام را پاره کنند، ما آن را بهآتش میکشیم! اما این هارت و پورت کردنها واقعی نیست و بیشتر، مصرف داخلی دارد. مقامات اسلامی بهشدت در تلاش برای جذب سرمایهگذاریهای خارجی هستند و هر روزه دهها نمایندهی کمپانیهای مختلف امپریالیستی در حال آمد و شد به ایراناند. صدها نهاد و سازمان ویژهی سرمایهگذاری توسط آقازادهها و جناحهای مختلف حکومتی برای تشویق غربیها به سرمایهگذاری در ایران ایجاد شده است. مقامات اسلامی، ایران را «بهترین محیط برای سرمایهگذاری» به امپریالیستها معرفی میکنند ( مصاحبه با محمدجواد ظریف در سوئد) و نمایندگان امپریالیست از ایران بهعنوان «بهشت سرمایهگذاری» نام میبرند ( رئیس اتاق بازرگانی آلمان). وقتی سرمایهداران استثمارگر از «بهشت و بهترین محیط» صحبت میکنند، منظورشان نیروی کار ارزان، شرایط بردهوار استثمار کارگران، ده میلیون بیکار و وجود حکومتی سرکوبگر است که صدای اعتراض را به شلاق میکشد و تحقق حداکثر سود را برای سرمایهداران داخلی و خارجی با بند و اعدام، تضمین میکند.
اما در میانهی تبلیغات بیمایه درمورد بهراه افتادن چرخ تولید در روی زمین، تورم و گرانی و بیکاری ادامه دارد و رکود اقتصادی عمیقتر شده است. کارخانهها و گارگاههای تولیدی بسیاری بهطور مرتب تعطیل شدهاند و یا مشغول تعدیل نیرو هستند. روحانی که یکی از وعدههای انتخاباتیاش ایجاد اشتغال بود، چندی قبل دستور صادر کرد که نرخ بیکاری باید تک رقمی شود. اما معضلات یک اقتصاد بیمار و وابسته با دستور و یا حکم حکومتی درمان نمیشود. تازهترین گزارش مرکز آمار ایران حکایت از این دارد که نرخ بیکاری در فصل زمستان سال ۱۳۹۴ به ۸/۱۱ درصد رسیده است که نسبت به زمستان سال قبل، افزایش ۳/۰ درصدی را نشان میدهد. همچنین نرخ بیکاری در پاییز سال گذشته ۷/۱۰درصد گزارش شده بود که این رقم هم مؤید روند افزایشی نرخ بیکاری است ( ایران اکونومیست). ۱۰ میلیون کارگر و جوان تحصیلکرده که خامنهای از بیکاری آنان «خجالت» میکشد، تبدیل به یک نگرانی سیاسی جدی برای کل حاکمیت شده است. بهطوریکه آن را «بمبی بزرگ و تهدیدی بزرگ برای کشور» میدانند. (یدالله طاهرزاده – عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران). تشدید دینگرایی، تهاجم ایدئولوژیک شتابگرفته علیه افکار غیردینی و سکولار، شاخ و شانه کشیدنهای اخیر خامنهای در مورد دانشگاهها و ضرورت وجود دانشگاه و دانشجوی ارزشی و غلبه آنها بر فضای آموزشی، تاکیدات مکرر خامنهای و بهتبعیت از وی، روحانی و دیگر مرتجعین بر «اخلاق دینی، وحدت، اخلاق اسلامی و اخوت اسلامی» را بگذارید در کنار اقدامات سرکوبگرانهی عملیای که علیه جوانان شدت گرفته است. دانشجویانی که جشن فارغالتحصیلی گرفتهاند را شبانه محکوم کرده و شلاق میزنند. دانشآموزانی که با یک دعوت گروهی، پس از امتحانات آخر سال گردهمایی داشتند با حملهی نیروهای انتظامی روبهرو میشوند. دانشجویان دانشگاه سیستان و بلوچستان را به جرم برگزاری جشن از تحصیل محروم میکنند. گشتهای ارشاد را از نو راهی خیابانها کرده اند. کنسرتها را لغو میکنند. چپ و راست فعالین کارگری و سیاسی را به حبس میکشند، فرمان حملهی گروهی به زنان «بدحجاب» را صادر میکنند و… اینها همه، اقداماتی است درجهت مهار و کنترل نیرویی چند میلیونی که به درستی در صورت دستیابی به آگاهی و تشکل انقلابی کمونیستی میتواند بهواقع، همانند «بمب» عمل کرده و بساط این نظام ستمگر را برچیند.
تجربهی رژیم از وقایع سال ۸۸ باعث شده که کابوس شورشهای شهری از سر جمهوری اسلامی دور نشود. درست بههمینخاطر است که در روزهای پایانی خرداد بهبهانههای گوناگون، صدها نیروهای ضد شورش در خیابانها مانور میدهند و تعداد بسیار زیادی از لباس شخصیها در خیابانها درحال آمادهباش هستند. در دوران قبل از انتخابات مجلس، بهانهی احتمال حملهی داعش را طرح کردند، اما اینک پرواضح است که تردد نیروهای موتوری ضد شورش در تهران و شهرهای بزرگ دیگر، بهخاطر هراس از احتمال اعتراضات مردم علیه وضعیت سیاسی و اجتماعی است.
اما با همهی سرکوبهای ایدئولوژیک و عملی، شکلهای مختلفی از نوعی مبارزهی منفی مانند تجمع جوانان در پارکها در شب، روزهخواری، به مضحکه گرفتن شعارهای در و دیوار در مورد «فواید» روزهداری، برگزاری کنسرتهای زیرزمینی و… افزایش یافته است. ازطرف دیگر، شمار بیشتری از جوانان و دانشجویان نگاهشان بهسمت راه حل چپ چرخیده است. فروش آثار مارکسیستی در زمرهی بالاترین فروش کتابها در ایران قرار دارد و تعداد زیادی محافل مطالعاتی آموختن مارکسیسم تشکیل شده است. اینها ازجمله عواملیاند که زمینه را مساعد کردهاند برای فعالیت کمونیستهای انقلابی و فراگیر کردن استراتژی و تئوری کمونیستی که امروز در سنتز نوین رفیق باب آواکیان فشرده شده است، پیوند دادن این استراتژی و تئوری با مبارزه و مقاومت تودههای مردم و به راه انداختن جنبشی برای انقلاب اجتماعی، سرنگونی این نظام ستم و استثمار دینی و دستیابی به جامعهی غیر طبقاتی و شاداب و سرزندهی کمونیستی.
یادداشت دوم
– تعداد بسیاری از فعالین سیاسی و کارگری را به زندانهای درازمدت محکوم کردهاند. «جرم» را اقدام علیه امنیت ملی اعلام کردهاند. ایندرحالی است که جمهوری اسلامی با سرکوب اعتراضات مردمی که خواهان داشتن حق کار کردن، حق خوردن، حق تشکل و یک زندگی مناسباند، دشمن شمارهی یک امنیت ملت است. در کنار این سرکوبها، هر روزه دهها نفر از تودههای فقیر را بهدلایلی مانند قاچاق مواد مخدر و یا جرائم دیگر بهدار میآویزند. ایندرحالی است که جانیان و قاچاقچیهای بزرگ در راس حکومت نشستهاند و بر سرنوشت مردم حکم میرانند.
– جمعی از کارگران معدن طلای آقدره، واقع در آذربایجان را بهخاطر دعوت به اعتصاب، شلاق زدهاند. کارگران معدن، چه طلا باشد و چه ذغال سنگ و یا روی و مس ازجمله، محرومترین اقشار جامعهی کارگری در ایران هستند. این کارگران مجبورند کارهای بسیار سنگین را در ساعات طولانی و با دستمزد بسیار کم انجام دهند. طبق یک آمار، کارگران ذغال سنگ، پائینترین سطح دستمزد (چیزی حدود پانصد هزار تومان در ماه) را در دههی ۹۰ دریافت کردهاند. این کارگران با انواع بیماریها مانند کمردرد و بیماریهای ریوی دست به گریبانند. این کارگران از حق اعتصاب و تشکل و بسیاریشان حتی از حق بیمه محرومند. ایندرحالی است که بسیاری از نور چشمیهای شاغل در مشاغل دولتی و نیمهدولتی مثل دانشگاه آزاد و یا مدیریت کارخانهها، ماهانه بیش از دهها میلیون تومان دریافت میکنند و برخی مدیران دولتی حتی در ماه بالای صد ملیون تومان با احتساب پاداش و غیره حقوق میگیرند.
– خبر یقهدرانی یک نماینده و دعوای او با یک نفر دیگر در مجلس، رسانهای شد. بعدا معلوم شد که دعوا بر سر احداث فرودگاهی در شمال ایران بوده که بهبهای از میان بردن مساحت زیادی از زمینهای برنج مرغوب در آن منطقه صورت میگیرد. میخواهند فرودگاه دیگری احداث کنند که آقازادهها و سرمایهداران و خانوادههایشان و گردشگران خارجی باراحتی بیشتری به شمال سفر کنند. این را بگذارید در کنار ساخت هزاران ویلا و اماکن تفریحی بهقیمت نابود کردن جنگلها و زمینهای کشاورزی. کشت برنج و همچنین سایر اقلام کشاورزی مانند چای روبه نابودی است و این بهمعنای بیکاری و فقر و تنگدستی شمار بزرگی از کشاورزان و کارگران و نابودی محیط زیست است.
– پس از ماهها سرکوب و بستن مرزها در کردستان بهروی کولبران و کاسبکاران کرد، در ۱۷ خرداد مقامات حکومت در کردستان اعلام کردهاند که مرزها را باز میکنند بهشرطیکه مردم مناطق مرزی برای کارشان از سپاه اجازه بگیرند و مبالغی بابت دریافت مجوز به این ارگان سرکوب و قاچاقچی مواد مخدر، پرداخت کنند. کار بهاصطلاح، تجارت مرزی یا قاچاق کالا که بسیاری از زحمتکشان برای امرار معاش به آن روی آوردهاند، نتیجهی بیکاری و تنگدستی و درآمد زیر خط فقر است. کاری که کولبران انجام میدهند، بسیار خطرناک و رنجآور است و خیل عظیمی از زنان و مردان و دختران و پسران از سر ناچاری به آن روی آوردهاند؛ و تازه بخشی از درآمدی که نصیبشان میشود را بایستی به کاسبکاران کرد و غیر کرد بپردازند. حالا مزدوران محلی این حکومت فاسد و سرکوبگر، مامور شدهاند تا کار را به نوعی برنامهریزی کنند که درآمد قابل توجهی نصیب سپاه پاسداران بشود تا ازآنطریق هم بتوانند درآمد کولبران بهاصطلاح «آزاد» را غارت کنند و هم بخشی از هزینههای دیگر سپاه مانند شرکت در جنگ ارتجاعی سوریه را تامین کنند. کشاورزی در کردستان بهخاطر حاکمیت مناسبات سرمایهداری و منسوخ جمهوری اسلامی روبه نابودی است و صنعت ناچیز موجود هم در رکود بهسر میبرد و رونقی ندارد. شغلهای دیگری مانند دستفروشی و مسافرکشی هم با انواع تضییقات ارگانهای سرکوب رژیم روبهروست.
حکومتی که با مردم چنین رفتار میکند، نباید برجا بماند. به این چرخهی سرکوب و ستم و استثمار طبقاتی میتوان و باید خاتمه داد n
به نقل از آتش ۵۶ – تیر۹۵
atashHYPERLINK “mailto:atash1917@gmail.com”1917HYPERLINK “mailto:atash1917@gmail.com”@gmail.com
n-atash.blogspot.com