روزه داران

روزه داران

ماه مبارک رمضان است و اهل اسلام عادتاً و مجبوراً از برکات این ماه مبارک مستفیض میشوند، چونکه چاره اى دیگر هم نیست، بقول زنده یاد فروغى: در کف شیر نر خونخواره ای، غیرتسلیم و رضا کو چاره ای. اصولاً تحمل هفتاد و چهار ضربه شلاق و دو ماه زندان و صدها محرومیت استخدامى –اقتصادى بعد از تحمل مجازات فعل روز خوارى عملى جانفرساست و راست و دروغ بمدد شبکه هاى “عنکبوتی فلج افزاى اجتماعى” از فتواهایى سخن مى گویند(١) که قاصدان سیاهى و مـرگ گفته اند که در صورت تکرار عمل براى بار سوم حکم قتل فاعل عمل روزه خوارى را اجرا کنید، چوپانى دروغگو سالها پیش وقت روى کار مى آمد گفته بود در دین اجبار و اکراه نیست! دو رویى و تزویر و ریا جانمایه اسلام و قران است و حتى اگر دقت کرده باشید آیه ها ى قران به دو قسمت نزول یافته در مدینه و مکه تقسیم شده است که آیه نزول یافته در مدینه سخنانى نرم گونه و از دین اختیارى و پاداش زنان و پسر بچه هاى زیبا روى در مقام روسپى و غلمانان اُخروى سخن مى راند و در هنگام قبضه قدرت در مکه شمشیر را عوض قلم در جهنم نامه به حرکات در مى آورد و تا از قلم عوض جوهر خون چکه کند. و چنین است که دیگر همه مجبورند تا یا مجبوراً روزه بگیرند و یا با تزویر و ریا به روزه گرفتن تظاهر کنند. در هر دو صورت با مردمانى عارى از قدرت تفکر که وارث دینى تحمیلى هستند روبرو هستیم که خروج از آن منجر به قتل میشود و در پروژه ساختارسازى تاریخى توده هاى تو سرى خور و راضى به رضاى قدرتمندتر از خود از تاثیرات شگرف و معجزه گونه این دین آسمانى است که امروز ما وارث آن هستیم. در نقطه مقابل آن با مردمانى متظاهر و دورو و ریاکار روبرو هستیم که از ترس جزا و از دست دادن مقام دنیوى به دیندارى تظاهر و ظاهرسازى مى کنند، هر چند که اینان که گول وعده روسپیان و شراب و قصر اوخروى را نمى خورند و معتقد هستند که کار از محکم کارى عیب نمى کند و فراوان در این دنیا از نعمات بهره مى جویند، اما در مقام انسانى پَست تر از گروه اول هستند، چونکه اینان بخاطر اینکه خود هیچگونه اعتقادى به این “جهنم دین” ندارند براى رفع شبهه گروه اول نسبت به خودشان و براى اینکه مزورانه ثابت بکنند دیندار هستند اولین سنگ در مراسمات بجامانده از عصر پارینه سنگى سنگسار را اینان بر سر محکوم مى زنند. ما با دو گروه روبرو عمده روبرو هستیم که پایه یکى جهل است و دیگرى تزویر و ریا. دوگانه اى که عکس دوگانه هاى دیگر همدیگر را تکمیل مى کنند و هر چند در پروسه قدرت رقابتهایى باهم دارند اما بقول معروف گوشت هم را مى خورند اما استخوان هم را دور نمى اندازند. قبل از بررسى تعامل مردم با روزه در لازم به ذکر است از حاجى بازاریهاى مروج دین هم در این ماه نکبت یادى بکنیم که بخاطر سود شخصى و مادى شان از متحدین اصلى جهل هستند ، یکى از برکات اصلى این ماه شکم چرانى و به تبع آن گرانى است که حاجى بازاریها یکى از نفع برندگان از این شهوت مصرف شکم چرانى و سفره اندازى هاى مرسوم هستند، باید تاکید سازم که باید در بحثى مبسوط اهل فن بصورت تخصصى نقش این حاجى بازاریها که سابقاً جناح بازار بودند و على الحال مانند تار عنکبوت بر هر گلوگاهى تار خود تنیده اند را بخاطر نقش و فتتیش سرمایه در تاریخ رواج جهل و و اتحاد سرمایه و جهل اسلامى در کنتکس ویژه بخاطر نقش تاریخى اش در همگانى کردن جهل و توحش مورد بررسى قرار داد .

اول گروهى هستند که در پروسه تابو سازى تاریخى این دین و اصول غیرانسانى اش را قبول و یا قلباً باور کرده اند، أریش فروم در مقدمه گریز از آزادى بجا مى گوید که ما در عصرى زندگى مى کنیم که انسانهایش که مغزشان در قرن بیستم و قلبشان در عصر پارینه سنگى سَیر مى کند، انسانهایى که براى تلاش به ادامه زندگى مجبور به چنگ انداختن بر بت، خدایان و قدیسین هستند. این گروه که بخاطر مقاومت در برابر سختى ها و بى عدالتى هاى و محرومیتهاى روزمره موجود در زندگى مجبوراً به دین و خداوند متوسل میشوند و چون غیر از بدبختى در این دنیا بهره نبرده اند در پى این امر هستند که لااقل در دنیاى آخرت از خوشى و نعمات جهان محروم نگردند. چو اینکه چوپان دروغگو بخاطر طبع بازارى اش بهره اى از حساب برده است چو اینکه روزه خوار معتقد براى جواز ورود به فاحشه خانه اوخروى باید به ازاى هر روز یا شصت روز روزه بگیرد و یا براى شصت نفر گرسنه غذا تهیه کند. مطمعناً کسى که یک روز را نمى تواند روزه بگیرد نمى تواند شصت روز گرسنگى را تحمل کند او چاره اى ندارد بجز اینکه تمام پس انداز سالانه خود را صرف سیر کردن شصت نفر گرسنه به ازاى هر روز روزه خوارى بکند، البته آخوندهاى بازارى تاکید مى کنند که این شصت نفر باید حتماً گرسنه و ندار باشند و روزه دار به کمک تنبلى و گشادى عاجز از یافتن اینهمه گرسنه خواهد بود و در اینجا چه رندانه گفته اند و منت بر سر مسلمین نهاده اند که دفاتر اکثر مراجع تقلید حاضر به قبول کفارات روزه خوارى امت اسلام هستند تا به وکالت از آنها نسبت به اطعام فقرا اقدام بکنند. (٢) این گروه معتقدین حقیقى اسلام هستند و اگر روزه خوارى کنند دچار عذاب وجدان میشوند و عن قریب بلایى و یا مرضى بر آنها نازل میشود، اینها اکثراً بخود اجازه میدهند که گاه و بیگاه روزه خواران را دعوت به روزه دارى کنند و آنها را از عقوبات دردناک روزه خوارى باخبر کنند، اینان که خود را متعلق به جامعه طبقاتى والامقام باتقوایان مى دانند شدیداً به این شعار جاهل پرور و عصر جهالت “برترى به تقواست” معتقد هستند. اینها هر چند وقتى در اقلیت هستند مدعى هستند که دین تحمل است اما در اصل مطلب متفق القول هستند که دیگران باید اینها تحمل کنند، اگر هم کمى دقت کرده باشید حتى در واحد کوچکتر مانند خانه، اگر در خانه اى یک نفر روزه باشد و ده نفر نباشد وقت شام ده نفر با زمان افطار یک نفر تنظیم میشود چونکه بواقع دین تحمل نیست، تحمیل است. اینها که وقت و بى وقت با زبان زور یا نصیحت به خود اجازه میدهند که همه را به دین و راه راست هدایت بکنند، اما اصولاً از فرض المحالات است که غیر دیندارى بخواهد اینها را به غیر دیندارى دعوت بکند.

اما گروه دوم که از نظر جمعیتى دست بالا را دارند شدیداً ناهمگون هستند. اینان اکثراً اگر روزه بگیرند نماز نمى خوانند و طورى تنظیم مى کنند که زیاد بر جسم شان فشار نیافتاد مثلاً یک روز در میان روزه مى گیرند و بعضاً چون در وقت سحر بخاطر احتیاطیاتشان در مبتلا نشدن به ضعف در طول روز غذاهاى مقوى مى خورند در وقت قیقوله روزانه یا مبتلا احتلام میشوند و یا چون معتقد هستند که قدر ایام را دانست نمى توانند صبر کنند و قبلاً از افطار جماع مى کنند و روزه را باطل. البته سکسولوژیستهاى اسلامى که تاریخاً در این امر بسیار تجربه اندوخته اند براى سناریو و موقعیتهاى مختلف اینچنینى فتواهایى صادر نموده اند ولى چون این قشر اکثراً قلباً به شعر مولوى باور دارند که گفت: ما برون را ننگریم و قال را، ما درون را بنگریم و حال را. بهمین خاطر اینان بعد از اینکه روزه را باطل کردند آهى از ته دل مى کشند و سر را بلند مى کنند و خطاب به آسمان مى گویند: اى خدا خودت شاهدى که من مى خواستم روزه بگیرم ولى خود نخواستى. هر چند این گروه دوم چندان پایبند سخت اعتقادات نیستند و فقط به ندرت جماع با غیر و شرب خمر را در محرم و صفر تعطیل مى کنند و معتقد هستند که حلواى نقد به از دوشاب نسیه است و به فراوانى از خوشى هاى دنیوى بهره مند میشوند. اما ترس از جهنم که اصولاً کمتر معمارى حاذق در عصر حاضر میتواند وحشتناکتر از آن را که آن دیوانه هزار سال پیش خلق کرد را خلق بکند، این گروه را سخت به اندیشه انداخته است و باعث مى شود که سالى یکصد بار توبه کنند . اینان که جمعى ناهمگون هستند و علیرغم مذبذب مابى و غیر پیگیر بودنشان سخت خطرناک و میشود گفت مضرترین گروه انسانها هستند، اکثراً به یک غوره سرد و به یک مویز گرمى مى کنند و شدیداً احساساتى و پتانسیل عجیبى در مورد سواستفاده قرار شدن و مورد سو استفاده قرار دادن هستند. اینان را مى توان گفت جمع أضداد هستند، اکثراً زندگى شخصى شان توام با بى بندوبارى اخلاقى از هر جهت است و در حیات جمعى بدنبال اجراى احکام الهى هستند. لاجوردى، شعبان جعفرى، طیب حاج رضایى، شعجونى و یا آیت الله فلسفى از نمونه قلیل از این بسیار افراد ناهمگون هستند. اینان هر چند به لحاظ فکرى و عقلى بلوغ لازم را ندارند و اکثراً از طرف بسیارى از اهل علوم جدى گرفته نمى شوند اما نقشى تاثیر کننده در حیات سیاسى و اجتماعى کشور دارند، کف خیابان اکثراً در قروق اینان هست. هر گروه سیاسى و اجتماعى براى بسط قدرت خود مجبور به مماشات با این طبقه و قشر ناهمگون تابع احساسات آنى و مستعد انجام هرگونه جنایت است. بهمین خاطر است که شعبان بى مخ به شعبان تاج بخش ملقب میشود و یا شاهرخ ضرغام فرمانده گروه موسوم به “آدمخواران” و معاون سید مجتبى هاشمى فرمانده کمیته انقلاب تهران به ” حر انقلاب ” ملقب میشود.(٣)

اما گروه سوم که قلیل هستند خود به دو گروه تقسیم میشوند، گروه اول هر چند به دینى اعتقادى ندارند اما چون به قدرت جهل عمومى آگاه هستند در پى ارایه راه گریزهایى هستند که فقهاى دین براى دور زدن دین در اختیار بهانه جویان قرار داده اند تا از دکان دین همه بنوعى بهره ببرند. اینان اکثراً معده درد، مرض قند و یا صد درد بى درمان را که اکثراً دچارش نیستند را دلیلى بر روزه دار نبودن خود ذکر مى کنند. هر چند که اکثراً اهل دین مى دانند اینها بهانه است و فاعل عمل اعتقادى به لفظ دین ندارد، اما اینها با هم مماشات مى کنند و هم دیگر را تحمل مى کنند، چونکه دیندار معتقد است شرم از روزه خوارى باعث توسل فاعل روزه خوارى به دروغ و ریا میشود و ممکن است این شرم روزى باعث برگشت فاعل عمل به آغوش پر مهر اسلام شود و البته احتمال اینکار هم زیاد است. اما گروه کوچکى از روزه خواران هستند که روزه خوار فلسفى هستند، اینان روزه را در ملاء عام میخورند چونکه درد جنایت ممتد و مستمر هزار و سیصد ساله اسلام گلویشان را چنان میفشارد که بعضاً عاجز از نفس کشیدن میشوند. آنها میدانند بدبختى نه از حکومتها که از نهاد این دین متعلق به عصر پارینه سنگى است. این روزه خواران هدفمند مانند گربه هایى هستند که از پس اذیت شدند برگشته و بفکر چنگ انداختن هستند. روزه خوارى فلسفى بمدد حکومت اسلامى ایران و داعش که روح حقیقى اسلام را به نمایش مى گذارند هر روز در حال افزایش است، هر چند که این نبرد تاریخى است و احتمال پیروزى یا همه گیر شدن روزه خوارى فلسفى در هاله اى از ابهام است اما نقطه مهم در این نبرد متشکل شدن و ادامه نبرد بر علیه جهالت اسلام بصورت علنى است، در این مجادله نفس نتیجه شاید چندان مهم نباشد، مهم فلسفه عصیان مبتنى بر اندیشه هاى زمینى است. دوگانه هاى عصر قدیم مبتنى بر دو گانه ها خیر و شر بود که هر دو آسمانى بودند. اما خیر موجود برخاسته از تفکرى زمینى است بر علیه شر آسمانى اسلام و آخوند. تاریخ سعادت بشریت با همه بالا و پایین اش مبتنى بر این عصیان زمینى است که اندیشمندانش حامل وحى و موهومات نیستند.

قهرمان قنبرى

1- گزارشى در مورد مجازات جزایى و فقهى و فتوایى روزه خوارى،

« http://www.farhangnews.ir/content/81841»

2- فتواى مراجع تقلید در مورد کفاره روزه،

« http://www.islamquest.net/fa/archive/question/fa41323»

3- زندگى نامه شاهرخ ضرغام،

« http://www.damavandiau.ac.ir/fa/news/35/bodyView/600/0/زندگی.نامه.زیبا.و.البته.تکان.دهنده.شهید.بزرگوار.شاهرخ.ضرغام.html»