ناسیونالیسم ترک در آذربایجان در خدمت دولت ترکیه! / گفتگوی نشریه “سهند” با محسن ابراهیمی

سیاستهای دولت ناسیونال – اسلامی ترکیه در منطقه!

ناسیونالیسم ترک در آذربایجان در خدمت دولت ترکیه!

گفتگوی نشریه “سهند” با محسن ابراهیمی

فراز آزادی: دولت ترکیه تحت رهبری حزب اسلامی “عدالت و توسعه” مدتهاست که حملات گسترده ای را علیه پ.ک.ک. و مردم کرد زبان در ترکیه براه انداخته است. قبل از هر چیز مختصر در باره ابعاد این تعرض نظامی بگویید.  

محسن ابراهیمی: این یک حمله گسترده نظامی است که چه به لحاظ زمانی و چه به لحاظ ابعاد و شدت آن متفاوت با درگیریهای نظامی مستمر در سی سال گذشته میان نیروهای نظامی ترکیه و پ. ک. ک است. در مورد انتخاب این مقطع سیاسی برای چنین تهاجم نظامی گسترده در سئوالات بعدی صحبت میکنیم اما شکل و ابعاد این تهاجم نظامی این ویژگیها را دارند:

– جغرافیای گسترده تری از گذشته را در بر میگیرد. فقط روی کوههای قندیل متمرکز نیست. مناطق وسیعی در خود ترکیه، عراق و شمال سوریه را شامل میشود.

– شاخه های مختلف ارتش مخصوصا نیروی هوای و زمینی در این عملیات گسترده دخالت دارند و سلاحهای سنگین مورد استفاده در جنگ میان دولتها مثل بمب افکنها و تانکها در این عملیات در سطح بسیار گسترده تر از گذشته بکار گرفته میشوند.

– فقط نیروهای پ.ک.ک مورد هدف نیستند. مردم معمولی، زن و مرد و کودک و پیر و جوان با قساوت تمام کشتار میشوند. طوری که حتی به اهالی محل که برای جمع کردن جنازه ها به بیرون میریزند هم به قصد کشت تیراندازی میشود. در فاصله ای کوتاه تعداد زیادی کشته، زخمی، آواره و بیخانمان شده اند. در یک جمله این یک حمله تمام عیار نظامی توسط یکی از قدرتمندترین ارتشهای ناتو علیه مواضع پ.ک.ک و تحت پوشش آن به مردم کرد زبان در مناطق کرد نشین ترکیه و بخشا عراق و سوریه است.

– زیرساختهای اقتصادی و مدنی جامعه آگاهانه و بشدت و در سطحی گسترده ویران میشوند.

– ازنقطه نظر شیوه تهاجم نظامی و اهدافی که از لحاظ تاثیرات روانی دنبال میکند – نه الزاما ابعاد آن – شباهت زیادی به عملیات “شوک و وحشت” در حمله به عراق در سال۲۰۰۳ را دارد. طوری سازمان داده شده است که در فاصله ای کوتاه هر چه بیشتر کشتار کنند، هر چه بیشتر ترس و حشت بوجود بیاورند و بخشهای هر چه بیشتری از جامعه – نه فقط در مناطق کرد نشین بلکه کل ترکیه – به شوک و وحشت دچار شوند و امکان واکنش سازمانیافته از آنها سلب شود.

فراز آزادی: زمینه ها و اهداف سیاسی این حملات در خود ترکیه چه ها هستند؟ چه چیزی در خود ترکیه تغییر کرده است که مذاکرات صلح قبلی میان دولت ترکیه و پ.ک.ک را یک باره به یک تهاجم نظامی گسترده تبدیل کرده است؟

محسن ابراهیمی: روشن است که این تهاجم نظامی فقط مربوط تحولات داخلی ترکیه نیست. فاکتورهای جهانی و بخصوص منطقه ای متعددی در آن دخیل هستند که باید جداگانه به آنها پرداخت.

اما به تا آنجا که به خود ترکیه مربوط است این فاکتورها مهم هستند:

۱- شکست انتخاباتی ژوئن

حزب اسلامی “عدالت و توسعه” (آ.ک.پ) بعد از ۱۳ سال یکه تازی در عرصه سیاسی ترکیه، یکباره در انتخابات ۷ ژوئن ۲۰۱۵ به طرز رقت باری شکست میخورد. اکثریت لازم برای تشکیل دولت تک حزبی را بدست نمی آورد و به این ترتیب اهداف اردوغان و باندش تماما نقش بر آب میشود. محور سیاسی این اهداف چه بود؟ تغییر قانون اساسی و اعطای اختیارت وسیع به رئیس جمهور. اردوغان میخواست در نقش سلطان عثمانی و با قدرت منافع سرمایه داری بازار آزادی در ترکیه را در چهارچوب برنامه های بانک جهانی و صندوق بین المللی پول پیش ببرد که با شکست انتخابات ژوئن نقش برآب شد.

۲- عروج حزب دمکراتیک خلقها (ه.د.پ)

شکست حزب اردوغان در ژوئن را پیروزی حزب دمکراتیک خلقها دراماتیک تر و رقت بارتر و انتقام از آن شکست را حیاتی تر کرد. این حزب که از آن به عنوان شاخه سیاسی پ.ک.ک نام می برند، توانسته بود بالای ۱۰ درصد رای بیاورد و ۸۰ کرسی در مجلس را صاحب شود. حزبی که نه تنها در میان مردم کرد زبان صاحب نفوذ است و به پ. ک. ک نزدیک است بلکه خود را یک حزب سراسری تعریف کرده است و در میان مردم ترک زبان هم طرفدار دارد. عروج این حزب در صحنه سیاسی حاکی از یک تغییر جدی در افکار عمومی حتی در میان مردم ترک زبان است. مردمی که که از دهه بیست قرن بیستم یعنی تقریبا یک قرن تمام ناسیونال-فاشیسم آتاترکی به رهبری نظامیان آنها را نیرویی در جبهه خود تلقی کرده بود.

با شکست حزب حاکم “عدالت و توسعه” همراه با پیروزی “حزب دمکراتیک خلقها”، شاخکهای آ.ک.پ به عنوان حزب طبقه حاکم حساس شد. آیا این آغاز پایان حیات سیاسی حزبی بود که قرار بود در منطقه به الگوی سیاسی اسلام میانه رو و مدل دولتی نجات از بحرانهای حکومتی تبدیل شود؟ این سئوال حیاتی در مقابل حزب حاکم قرار گرفته بود که چگونه میتوان این شکست را نه تنها جبران کرد بلکه به ضدش تبدیل کرد؟ هدف بلافاصله تهاجم نظامی به پ.ک.ک و مناطق کرد نشین جبران شکست انتخاباتی ژوئن و تبدیل آن به یک پیروزی انتخاباتی بود. حزب اردوغان مشخصا این دو هدف را دنبال میکرد:

اولا، با ناامن کردن کل جامعه جلب آراء آن بخشهایی از جامعه که از گسترش ناامنی احساس خطر میکنند را در نظر داشت. این حزب روی تصاویر هولناکی که بیخ گوش مردم ترکیه در عراق و سوریه هرروز در جریان است حساب میکرد.

دوما، جلب آراء بخشهایی از جامعه که متاثر از ناسیونالیسم ترک مخصوصاعلیه مردم کردزبان هستند را دنبال میکرد . مشخصا بالا کشیدن آراء انتخاباتی پایه اجتماعی حزب ناسیونال – فاشیست “حرکت ملی” به رهبری دولت باغچه لی  مورد توجه بود.

۳- شبح”بهارعربی”!

اگرچه انتخاب مقطع تهاجم نظامی مربوط به شکست انتخاباتی ژوئن بود اما زمینه های  قبلی اش در کابوسی ریشه دارد که از لحظه رودررویی مردم با سرکوبگران حکومتی در جریان گزی پارک خواب را بر حزب اردوغان و کل طبقه سرمایه دار ترکیه حرام کرده است. درست دو سال قبل از شکست ژوئن، در ۲۸ می ۲۰۱۳ گزی پارک میدان تقسیم به محل تقابل مردم با نیروهای سرکوب دولتی تبدیل شد. اردوغان با مشت آهنین در مقابل معترضین ظاهر شد نه فقط به این دلیل که در این اتفاق معترضین با چنگ و دندان برای حفظ محیط زیست در مقابل دست اندازی سرمایه داران حریص و نیروهای سرکوبگرش ایستادند بلکه همچنین به این خاطر که در این اتفاق ردپای میدان تحریر و انقلابات موسوم به “بهار عربی” دیده میشد آنچنان که حتی برخی رسانه های غرب از آن به عنوان “بهار ترکی” نام بردند. از همان مقطع شاخکهای سیاسی طبقه حاکم در قبال خطر سرایت انقلابات ۲۰۱۱ به تاج و تخت اردوغان به عنوان رهبر حزبی که در میان احزاب دیگر در حفظ منافع طبقاتی سرمایه سر تر بود حساس تر شد و دنبال فرصتی بودند تا آشکار وعلنی به جنگ جامعه بروند.

۴- ترور سوروچ!

در ۲۲ ژوئیه ۲۰۱۵ یعنی تقریبا یک ماه و نیم بعد از شکست آ.ک.پ در انتخابات ۷ ژوئن، در شهر سوروچ، شهری کوچک در جنوب ترکیه در چند مایلی کوبانی در شمال سوریه، جوانان متعلق به “فدراسیون انجمن های جوانان سوسیالیست” در مرکز فرهنگی “آمارا” جمع میشوند تا به مردم کوبانی برای ساختن ویرانه های ناشی از تهاجم داعش کمک کنند. مردمی که در ژانویه همان سال داعش را با جسارت کم نظیری به عقب رانده  و شکست داده بودند.

تجمع جوانان مدافع کوبانی با بمب انتحاری داعش به خاک و خون کشیده میشود. ۳۳ نفر کشتار میشوند و تعداد زیادی زخمی میشوند.

دولت اردوغان که حتی در مقایسه با شیوخ عربستان سعودی هم حمایتهایش از داعش آشکارتر است، ترور توسط داعش در سوروچ را – تروری که به نظر من تحت پوشش و حمایت دولت حامیش یعنی دولت اردوغان انجام شد – علیه معترضین، نیروهای چپ و سکولار ترکیه به کار برد. طنز تلخ این است که مهمترین حامی تروریسم داعش در منطقه یعنی دولت ترکیه قیافه مقابله با داعش را به خود گرفت و به این ترتیب دومین ارتش ناتو با چراغ سبز آمریکا تحت نام مبارزه با تروریسم داعش و پ.ک.ک عملا کمپین نظامی گسترده ای علیه پ.ک.ک و مردم کرد زبان را آغاز کرد که همچنان ادامه دارد.

اگر دولت آمریکا و سیاستمداران شارلاتان دول غرب را کنار بگذاریم که با وقاحت قابل انتظار از “حق دولت ترکیه برای مبارزه با تروریسم” دفاع کردند، کمتر کسی در این شک داشت که “مبارزه با تروریسم داعش” فقط و فقط یک پروپاگاند حساب شده سیاسی است. پروپاگاندی که از بدنامی نیروی مخوفی به نام داعش استفاده میشود تا به پ.ک.ک و حزب دمکراتیک خلقها در ترکیه و حزب اتحاد دمکراتیک و نیروهای مسلحش در سوریه حمله شود. در واقع از جامعه ترکیه به خاطر عروج حزب دمکراتیک خلقها و اعتراض گزی پارک و از حزب اتحاد دمکراتیک سوریه به خاطر در هم شکستن داعش که نیروی مورد حمایت اردوغان بود انتقام گرفته میشد.

۵- خطر اعتراض کارگران

به همه اینها باید رشد نارضایتی عمومی در میان طبقات محروم جامعه را اضافه کرد که در نتیجه سیاستهای ریاضت اقتصادی به زیر فقر رانده شده اند. اقلیت ۱۰ درصدی جامعه ۷۷ درصد ثروت را صاحب هستند در حالیکه دو سوم کودکان آن جامعه در فقر مطلق بسر میبرند. این آن واقعیت دردناکی است که “بهار ترکی” را که کارگران ترکیه میتوانند در آن نقش برجسته ای داشته باشند همچون شبحی بالای سر میلیاردهای حاکم در ترکیه نگه داشته است.

حتی اگر تحولات منطقه را در نظر نگیریم همین اتفاقات در داخل ترکیه حزب حاکم را به صرافت این انداخته است که تاکتیک ترور و ایجاد ناامنی و وحشت در جامعه و توسل به نیروی سرکوب خشن نظامی را در پیش بگیرد.

فراز آزادی:لازم است کل این موضوع پایان مذاکره با پ.ک.ک و تهاجم نظامی را در جغرافیاسی سیاسی منطقه بگذاریم و از این نقطه نظر به آن نگاه کنیم. رابطه این اتفاقات با تحولات منطقه و جبهه بندی های منطقه ای و جهانی چیست؟

محسن ابراهیمی: وقتی از دور به صحنه سیاسی منطقه نگاه میکنیم، کلاف در هم پیچی از اتحادها و افتراقها، دوستی ها و دشمنیها، اتحادهای تاکتیکی دشمنان، افتراقها و دور شدنهای تاکتیکی دوستان و بالاخره جابجایی های متعدد میان نیروهای متعلق به این دو کمپ را می بینیم که کم سابقه است.

جغرافیای سیاسی منطقه تبدیل شده به صفحه شطرنجی که بازیکنانش سالهاست همدیگر را کیش میدهند اما هیچکدام نمیتواند طرف مقابل را مات کند و قال قضیه را بکنند. مهمترین فرقش با صفحه شطرنج این است که اینجا مهره ها بعد از پایان هر بازی سالم به صفحه شطرنج بر نمیگردند. اینجا با زندگی میلیونها کودک و پیر و جوان بازی میشود. این صفحه پر از دود و خون و آتش و درد و رنج و آوارگی است. در این صفحه نه تنها مهره ها بلکه مهمتر میلونها تماشاگر بی دفاع در هر دور بازی به خاک و خون کشیده میشوند.

بازیگران این شطرنج پر در و رنج نیروهایی متعلق به دو کمپ هستند که امروز دیگر شناخته شده هستند: از یکطرف آمریکا، ترکیه، عربستان سعودی و دهها نیروی شبه نظامی اسلامی و قومی. و از طرف دیگر روسیه، جمهوری اسلامی، بشار اسد و حزب الله و دهها دار و دسته مسلح اسلامی و قومی دیگر.

هدف استراتژیک این دو کمپ کاملا روشن است. هدف این است که در منطقه به خون کشیده، بر فراز میلیونها آواره و صدها هزار کشته در سوریه و عراق موقعیت جبهه خودشان را از لحاظ سیاسی و بعدا و نهایتا اقتصادی تحکیم کنند. دست بردن به هر جنایتی، هر حقه بازی سیاسی، هر دیپلماسی، هر بده بستان و معامله سیاسی، هر تبلیغ سیاسی، هر اتحادی، هر خصومتی تماما در خدمت این هدف استراتژیک است.

جنگ سرد تمام شده است اما قطبی که به رهبری آمریکا قرار بود تمام دنیا از جمله بقایای قطب مقابل را به قلمرو نفوذ سیاسی “تنها قدرت” باقیمانده تبدیل کند نه تنها به چنین هدفی نرسیده بود بلکه نیروها و دول کمپ خود در دوران جنگ سرد هم دیگر تحت هژمونیش نیستند و برایش حتی تره خرد نمی کنند.

از طرف دیگر بازمانده اصلی جنگ سرد در بلوک شرق یعنی روسیه ای که زمانی ابر قدر شوروی بود این بار در راس یک جغرافیای وسیع و نشسته بر سر زرادخانه عظیم اتمی با توجه به وضع زار طرف مقابل بازگرداندن عظمت سابق را در دستور گذاشته است. نمایندگان سیاسی سرمایه داری روسیه به رهبری پوتین دارند برای بازگرداندن عظمت امپراطوری دوران تزارها و کلیسای ارتدوکس با قدرت تمام تلاش میکنند و برای رسیدن به این هدف دستشان را در دستان شناخته شده ترین جانیان انتهای قرن بیست و اول قرن بیست و یک مثل خامنه ای و بشار اسد و سران حزب الله گذاشته اند.

اما علیرغم این تلاش دو قطب بازمانده از دوران جنگ سرد، نه آمریکا آن اتوریته سیاسی -اقتصادی است که همه دولتهای تحت نفوذش به دهانش نگاه بکنند و نه روسیه آن اتوریته سیاسی – اقتصادی است که آخرین کلام را در رابطه با نیروهای اقمار خودش بزند.

اظهارات جان کری وزیر امور خارجه آمریکا بعد از کنفرانس امنیتی مونیخ در همین چند هفته گذشته یک مثال نمونه وار در این زمینه است. بعد از کنفرانس امنیتی مونیخ جای کری اعلام کرد که تصمیمات این کنفرانس در باره آتش بس در سوریه یک پیروزی دیپلماتیک بی سابقه است! اما هنوز سخنانش تمام نشده بود که معلوم شد که شیوخ عربستان سعودی، متحد استراتژیک آمریکا در منطقه – که زمانی بدون اجازه آمریکا آب نمی خوردند – در حال پارک کردن جنگنده های خریداری شده از همان آمریکا در پایگاه انجرلیک ترکیه برای حمله نظامی به سوریه هستند و حتی عربستان و ترکیه از پیاده کردن سرباز در سوریه خبر دادند. در این میان برخلاف آمریکا موضع آلمان در باره ایجاد منطقه پرواز ممنوع که خواست قدیمی ترکیه بود شل تر شد. مرکل گفت ایجاد چنین منطقه ای به نفع حل مسائل است. معلوم بود که این یک بده بستان سیاسی و دیپلماتیک با ترکیه در رابطه با کنترل هجوم پناهجویان بود. و …

در کمپ مقابل اوضاع از چه قرار بود؟ نخست وزیر روسیه در واکنش به اقدامات احتمالی ترکیه و عربستان در خاک سوریه در باره احتمال وقوع جنگ جهانی سوم هشدار داد. روسیه که یک پای اصلی اعلام آتش بس بود حملاتش به شمال اطراف حلب را حتی گسترده تر کرد. جمهوری اسلامی هم که ظاهرا در آتش بس نقش دارد از کمک به سیستم دفاع هوایی سوریه صحبت کرد و در همان مقطع وزرای دفاع ایران و روسیه به کشور هم سفر کردند.

می بینیم که همه نیروهای ارتجاعی منطقه بدون اینکه این وسط کسی حرف آخر را بزند دارند بر فراز صدها هزار کشته و میلونها آواره و خانه بدوش بار خودشان را می بندند! اقدامات ترکیه هم در همین چهارچوب قابل ارزیابی است. دولت اسلامی اردوغان هم مثل شیوخ عربستان و البته در نقطه مقابل روسیه و جمهوری اسلامی برای این کار میکند که بر روی ویرانه سوریه به مثابه قدرتی سر بر آورد که در محاسبات سیاسی و اقتصادی آتی یک پای اصلی باشد و در معادلات سیاسی آتی جهان رویش حساب شود.

روشن است که در این مسیر اصلی، ترکیه هم مثل همه قدرتهای منطقه میتواند امروز با یکی فردا با دیگری متحد شود. برای مثال بعد از حمایت آشکار طولانی از داعش، امروز ظاهرا ترکیه هم به عنوان عضوی از ائتلاف با  داعش مبارزه میکند. جدا از اینکه جنگنده های ترکیه تحت نام بمباران داعش اساسا مواضع پ.ک.ک را میکوبند، اما همین تغییر موضع ظاهری نیم بند ترکیه  در قبال داعش مربوط به جابجایی نیروهاست. مربوط به این است که آمریکا در راس یک ائتلاف با داعش شاخ به شاخ شده است و منطقا ترکیه الان دیگر آینده ای برای داعش نمی بیند. دولت ترکیه در حال در آوردن بخشی از تخم مرغهایش از سبد داعش است و البته هنوز به این نتیجه نرسیده است که همه تخم مرغهایش را از سبد داعش بیرون بکشد!

فراز آزادی: در مورد ابعاد تنشهای میان آمریکا و ترکیه نظرتان چیست؟

محسن ابراهیمی: نه تنها کشاکش میان آمریکا و ترکیه بلکه کلا کشمکش میان دو کمپ بطورکلی و کشمکش میان نیروهای متعلق به هر کدام از دوکمپ هم سرراست و ساده نیستند. منافع و حسابگریهای سیاسی متعددی عمل میکنند که در کنار و به موازات صف آرایی کلی و استراتژیک دو کمپ در مقابل هم، در میان نیروهای داخل این دو کمپ به تنشها و نزدیکیها و جداییها و اتحادها و اختلافات تاکتیکی زیادی منجر میشود.

آمریکا و ترکیه  اگرچه هر دو دو عضو ناتو هستند و هر دو در یک کمپ هستند اما در موارد زیادی در تنش قرار میگیرند. میتوان به موارد زیادی اشاره کرد از جمله:

– آمریکا از یکطرف حمله به پ.ک.ک. توسط دولت ترکیه را دفاع مشروع از خود در مقابل تروریسم تلقی میکند و از طرف دیگر منظما خواهان ادامه پروسه مذاکره است. در حالیکه ترکیه حملاتش به پ.ک.ک و حزب دمکراتیک خلقها را هر روز گسترده تر میکند! امریکا نمیخواهد اوضاع ترکیه از کنترل خارج شود. ترکیه هم نمیخواهد پ.ک.ک. در متن اتفاقات شمال سوریه نیرو بگیرد.

–  آمریکا با حزب اتحاد دمکراتیک (پ.ی.د) در شمال سوریه همکاری نظامی میکند و به یگانهای مدافع خلق(ی.پ.گ) در مقابل داعش پوشش هوایی میدهد در حالیکه ترکیه حملاتش به مواضع همین یگانها در خاک سوریه را افزایش میدهد. همین هفته توپ باران مواضع ی.پ.گ در منطقه میان کانتون کوبانی و عفرین در مناطق شمال حلب توسط توپخانه ارتش ترکیه با شدت تمام در جریان بود. و در همین چند روز گذشته تل ابیض که قبلا در آن داعش توسط یگانهای مدافع خلق بیرون رانده شده بود مورد حمله داعش با پشتیبانی ترکیه قرار گرفته است.

– در حالیکه اردوغان یگانهای مدافع خلق را ترورریست خطاب میکند و از  غرب میخواهد این نیرو را در لیست نیروهای تروریست قرار دهد، آمریکا نماینده ویژه باراک اوباما به نام برت مک گورک را برای دیدار از کوبانی به منطقه اعزام میکند. کشمکش این دو متحد ناتو به جایی رسیده است که اردوغان خطاب به آمریکا داد میزند که “امریکا میان ترکیه و ی.پ.گ یکی را انتخاب کند” و خطاب به سران آمریکا میگوید: “ما چگونه به شما اعتماد کنیم؟ آیا من متحد شما هستم یا تروریست‌های کوبانی؟”!

– کشاکش دولت ترکیه و آمریکا بر سر برقراری منطقه حائل و پرواز ممنوع در میان کانتون کوبانی و عفرین همچنان ادامه دارد.

– ترکیه به همراه عربستان سعودی خوهان پیاده کردن نیروی زمینی در خاک سوریه است  و آمریکا همچنان فعلا مخالف است.

– در سطح پایه ای تر ترکیه رسما سرنگونی بشاراسد را در دستور دارد در حالیکه آمریکا در این مورد به نعل و به میخ میزند.

– و کمی قبلتر، در حالیکه داعش تحت پوشش لجستیکی تقریبا علنی دولت ترکیه کوبانی را زیر آتش گرفته بود، آمریکا به یگانهای مدافع خلق در دفاع از کوبانی پوشش هوایی میداد.

– و بالاخره از نقطه نظر منافع منطقه ای، ترکیه به همراه عربستان بشدت با جایگرفتن جمهوری اسلامی به عنوان قدرت منطقه ای مخالف است در حالیکه به نظرم آمریکا خصوصا و دول غرب علی العموم تاکتیک مهار دوگانه در قبال عربستان سعودی و جمهوری اسلامی را در پیش گرفته اند. آمریکا و اتحادیه اروپا عموما دارند با کارت عربستان سعودی علیه جمهوری اسلامی و با کارت جمهوری اسلامی علیه عربستان سعودی بازی میکنند. اینها درسهای زیادی از تئوری مهار دوگانه مارتین ایندیک در رابطه میان جمهوری اسلامی و دولت عراق در دوره حکمروایی صدام  حسین فرا گرفته اند و امروز در مقیاسی  دیگر همان را بکار میبرند.

فراز آزادی: موضع آمریکا نسبت به حزب اتحاد دمکراتیک (پ.ی.د) در سوریه چیست؟

محسن ابراهیمی: میدانیم که در یک سطح پایه ای حزب دمکرات عراق به رهبری بارزانی و پ.ک.ک به رهبری اوجالان در دو کمپ مقابل هستند. بارزانی در کمپ آمریکا و عربستان و ترکیه و پ.ک.ک و به تبع و همراه آن پ.ی.د در کمپ روسیه و ایران. اما این جبهه بندی خشک و جامد نیست نه به این معنا که بعدا ممکن است تغییر پیدا کند بلکه به این معنا که همین الان یک پای نیروهای مورد بحث در یک جبهه و پای دیگرشان در جبهه دیگر است. همچنانکه غرب و روسیه دارند با حمایت از این نیروها بازی سیاسی خودشان را پیش میبرند، این نیروها هم در عین حضور در یک کمپ سعی میکنند میان دول مختلف منطقه مانور بدهند.

همکاری آمریکا با حزب اتحاد دمکراتیک درشمال سوریه به این خاطر است که نیروی مسلح این حزب یک نیروی جدی در مقابل داعش بوده و هست. یادآوری کنم که منطقه تحت کنترل پ.ی.د هم مرز با مرکز فرماندهی داعش در رقه سوریه است. همکاری آمریکا با پ.ی.د فعلا یک همکاری تاکتیکی- نظامی با هدف مقابله با داعش است. با تغییر اوضاع این همکاری میتواند در دو جهت کاملا متضاد تغییر یابد. پ.ی.د میتواند به یک نیروی متحد استراتژیک آمریکا در منطقه تبدیل شود و یا با پایان یافتن مصرف نظامی یگانهای مدافع خلق در مقابل داعش از طرف امریکا کنارگذاشته شود و حتی درمقابل تهاجم احتمالی نظامی ترکیه تنها گذاشته شود.

فراز آزادی: مشخصا جایگاه مقاومت کوبانی در این حمله وسیع نظامی دولت ترکیه چیست؟

محسن ابراهیمی: آن وجوهی که با پیروزی مقاومت کوبانی فورا نظرها را جلب کرد اینها بودند:

– نیرویی مخوف که توانسته بود برق آسا منطقه وسیعی در غرب عراق را تصرف کند و یک ارتش از مقابلش “فرار” کرده بود توسط یگانهای مدافع خلق در هم کوبیده شده بود. این نه تنها یک اعتبار نظامی بلکه یک اعتبار سیاسی مهم برای این نیروها بود.

– حضور “یگانهای مدافع زنان” در راس مقاومت کوبانی در مقابل نیرویی که اخبار هولناک اسارت و تجاوز و بردگی جنسی زنان در غرب عراق قبلا نفسها را در سینه ها حبس کرده بود به این مقامت ابعادی شورانگیز و حماسی داد و تحسین عمیق مردم جهان را برانگیخت.

– اولین شکست جدی داعش توسط نیرویی به تحقق پیوسته بود که متحد و مورد حمایت پ.ک.ک است. در نتیجه در افکار عمومی هم پ.ک.ک و هم حزب دمکراتیک خلقها در ترکیه که تازه به عنوان اپوزیسیون حزب حاکم عروج کرده بود اعتبار کسب کردند.

– شکست داعش توسط حزب اتحاد دمکراتیک سوریه شکست نیرویی است که علنا دولت اردوغان یکی از مهمترین حامیانش بود و هست. پس پیروزی کوبانی فقط شکست داعش نبود. شکست دولت متحدش در ترکیه هم بود.

– به اینها باید تغییر توازن سیاسی و روانی جامعه به نفع نیروهای سکولار را اضافه کرد که بی تردید یک نتیجه قطعی تحمیل شکست بر داعش توسط نیروهای مسلح حزب اتحاد دمکراتیک بود.

به این ترتیب حزب اسلامی حاکم با تعرض نظامی گسترده به پ.ک.ک.علاوه بر جبران شکست انتخاباتی اش انتقام پیروزی کوبانی و شکست داعش یعنی نیروی مورد حمایتش را هم میگیرد و مذبوحانه تلاش میکند عواقب روانی و سیاسی آن اتفاق را خنثی کند.

علاوه بر اهداف  داخلی، دولت ترکیه با کمپین نظامی علیه پ.ک.ک و تحت پوشش آن عملا قصد دارد حزب اتحاد دمکراتیک و یگانهای مسلحش را زمینگیر کرده و مانع پیشرویشان در مقابل داعش و مانع گسترش کانتونها شود. روشن است که تحکیم و تثبیت کانتونها در شمال سوریه خطر تبدیل شدن آن به جنبشی در خود ترکیه را به همراه دارد که از نظر نظم حاکم در ترکیه بشدت خطرناک است.

فراز آزادی: ناسیونالیسم ترک در آذربایجان ایرن به این اتفاقات چه برخوردی میکند؟ نقد شما از مواضع ناسیونالیسم ترک در این رابطه چیست؟

محسن ابراهیمی: فرقه ها و افراد متعلق به طیف ناسیونال- فاشیسم ترک در آذربایجان، در رابطه با تهاجم دولت اردوغان به مواضع پ.ک.ک. و کشتار مردم کرد نقش بلندگوی تبلیغاتی حزب اسلامی حاکم در ترکیه را ایفا میکنند. رسانه های این طیف – از تلویزیون گرفته تا میدیای اجتماعی – مثل رسانه های خارج از کشوری دولت اردوغان عمل میکنند. آشکارا نشان میدهند که از کشتار سازمانیافته مردم کرد زبان توسط دولت ترکیه سرمست و سرخوش هستند و شرمی از این ندارند که از دهها هزار انسانی که آواره و خانه بدوش شده اند به عنوان تروریست نام ببرند.

دلایل سیاسی این موضع گیری ضد انسانی از طرف ناسیونالیسم ترک در آذربایجان چه ها هستند؟

– علی العموم هر فرقه ناسیونالیستی خود را در مقابل فرقه های دیگر ناسیونالیستی تعریف میکند. آنها را رقیب خود تلقی میکند و قدرت رقیب را مایه ضعف خود و ضعف رقیب را مایه قدرت خود میداند.

– به طور مشخصتر برای ناسیونالیسم ترک، موقعیت ناسیونالیسم کرد جای ویژه ای دارد. این یک دلیل جمعیت شناسانه دارد. در مناطق زیادی از آذربایجان غربی مردم کرد زبان و ترک زبان کنار هم زندگی میکنند. تحریک مردم ترک زبان علیه مردم کرد زبان همیشه در دستور ناسیونالیسم ترک بوده است. مناسبات انسانی میان این دو بخش مردم جایی برای باز کردن دکان برای نیروهای قوم پرست باقی نمیگذارد. در حالیکه برعکس به هر درجه ای که نیروهای ناسیونالیست هر دو طرف بتوانند میان این مردم خصومت و کینه و تنش ایجاد کنند همانقدر زمینه برای تحرک باندهای قوم پرست مساعدتر میشود. با توجه به این واقعیتها، ناسیونالیسم ترک هر فرصتی را در هوا میقاپد تا میان مردم کرد زبان و ترک زبان کینه و نفرت ایجاد کند.

– در حالیکه مردم انساندوست دنیا در عقب راندن داعش توسط یگانهای مدافع خلق در کوبانی عمیقا خوشحال بودند، برعکس پیروزی کوبانی مایه خشم و کینه بیشتری در میان طیف متعلق به ناسیونالیسم ترک نسبت به مردم کرد زبان شد. دلیلش همچنانکه قبلا گفتم این بود که اولا، این پیروزی اعتبار یگانهای مدافع خلق تحت رهبری حزب اتحاد دمکراتیک را بالا میبرد که از نظر ناسیونالیسم ترک اعتبار یک نیروی رقیب محسوب میشود و خطرناک است. و ثانیا، در این میان داعش مورد حمایت دولت ترکیه شکست خورده بود که از لحاظ سیاسی شکستی برای دولت ترکیه یعنی حامی دولتی طیف ناسیونالیست و قوم پرست در آذربایجان ایران است.

به نظر من در باره کشتار مردم کرد زبان در ترکیه، ناسیونالیسم ترک همان واکنشی را نشان میدهد که قابل انتظار است. در این ماجرا، فرقه ها و باندهای طیف ارتجاعی ناسیونالیسم ترک برگ تازه ای به دفتر چرکین و ضدانسانی خود اضافه کردند.

فراز آزادی: با توجه به همه اینها ترکیه به چه سمتی میرود و تاثیر این وضعیت در موقعیت مبارزه طبقاتی در ترکیه چیست؟

محسن ابراهیمی: این احتمال که در متن کشتار وسیع مردم کردزبان توسط ارتش و مقاومت پ.ک.ک و مردم دامنه این جنگ به شهرهای دیگر ترکیه سرایت کند و در این میان باندهای اسلامی از یکطرف و دسته های متعلق به طیف ناسیونال- فاشیسم ترکیه میدان بگیرند منتفی نیست.

روشن است که در یک شرایط متعارف کل کمپ سرمایه علاقمند نیست که ترکیه هم به صف کشورهای ویران شده اضافه شود. در یک حالت متعارف، سرمایه داری نیروی کار وسیع برای بهره کشی و قدرت سیاسی برای سازماندهی این بهره کشی لازم دارد. اگر دو قطبی که منطقه را به خون کشیده اند میتوانستند در یک روز آفتابی بده بستان و سهم کشی سیاسی و اقتصادی و تعریف موقعیت هر کدام در آینده سیاسی و اقتصادی منطقه و کلا در جغرافیای سیاسی آتی جهان را به سرانجام برسانند حتما همین کار را در همان روز روشن انجام میدادند. اما تمام مساله این است که در جهان به فرجام نرسیده پسا جنگ سردی چنین روز روشنی پیدا نمیشود و  برای قالب زدن به معادلات سیاسی این جهان، برای تقسیم قدرت و سهم و جایگاه، قدرتهای جهانی متعلق به این  دو کمپ میتوانند کشورهای زیادی را به ویرانه ای حتی بدتر تبدیل کنند و ترکیه میتواند بعدی باشد.

در ترکیه هم مثل همه جوامع سرمایه داری سرنوشت حیات اقتصادی و اجتماعی مردم تماما منوط به این است که چه نیرویی در متن مبارزه طبقاتی نقش هژمونیک پیدا کند و سازماندهی جامعه را به عهده بگیرد. اینجا هم در مقیاس کلی داستان تقابل چپ و راست جریان دارد و اینکه کدام دست بالا پیدا کند. خطر و نگرانی برای طبقه کارگر ترکیه، برای اکثریت عظیم آن جامعه این است که چقدر سیاستهای حزب اسلامی حاکم بتواند پای ترکیه را هم به گرداب خونینی بکشاند که همین الان سوریه و عراق در آن غرق هستند. خطر این است که قدرت سیاسی ای که طبقه حاکم ترکیه را نمایندگی میکند رستگاری خود و طبقه اش را چقدر به تقویت باندهای سوپر ارتجاعی و مخوف اسلامی مثل داعش و النصره و غیره، به تحریک و دامن زدن خصومت های مذهبی و قومی گره بزند.  همه شواهد نشان میدهد که حزب اسلامی حاکم بسرعت در این مسیر پیش میرد.

۲۳ سال پیش ساموئل هانتینگتون در مقاله مشهور “ّبرخورد تمدنها” تز اصلی آن مقاله را اینچنین به ترکیه انطباق داده بود که گویا این کشور به خاطر یک شکاف پرنشدنی و یک تضاد آشتی ناپذیر، کشوری “از هم گسسته” است. آن تفاوت و تضاد چیست؟ تفاوت میان  سبک و سیاق غربی نهادهای سیاسی در جمهوری ترکیه از یکطرف و بنیادهای تمدن و فرهنگ اسلامی در جامعه ترکیه!

این معادله تماما برعکس است. در ترکیه این تمدن اسلامی حاضر در ساختار و قدرت سیاسی طبقه حاکم است که در تضادی آشتی ناپذیر با جامعه، با مردمی قرار گرفته است که برای نسلهای متوالی با فرهنگ و ذهنیت سکولار خوگرفته اند و ۱۳ سال است در حال ادامه مبارزه همیشگیشان و خنثی کردن تعرض همان طبقه حاکم به رهبری اردوغان به ارزشهای سکولار هستند.

اینجا در خاتمه باید روی یک وجه  بسیار مهم کل این اوضاع تاکید کرد. در هیچ جامعه ای بازیگران عرصه سیاسی تنها نیروهای ویرانگر متعلق به کمپ سرمایه نیستند. کمپ مقابل این نیروها، کمپ کارگران و میلیونها توده مردم، کمپ نیروهای چپ، آزادیخواه، برابری طلب و سکولار هرگز حتی در بدترین شرایط از حرکت، از مبارزه و از تلاش برای رهایی از سیطره نیروهای ویرانگر سرمایه باز نایستاده اند. ترکیه از این قائده مستثنی نیست.

برای مردم ترکیه، برای کارگرانی که در ادامه له شدن زیر دست و پای خونتاهای نظامی ناسیونالیست، ۱۳ سال تمام جیبهاشان را سیاستهای سر به بانک جهانی الیگارشی اردوغان خالی کرده است؛ برای زنان و جوانانی که علیرغم مقاومت شبانه روزیشان، شبح شوم اسلامیزه کردن زندگیشان همچنان بالای سرشان میچرخد؛ برای اکثریت محروم این جامعه که هر گز نمیخواهند سرنوشت غم انگیز سوریه و عراق زندگیشان را به خاک و خون بکشد فقط یک راه مانده است: پیش از اینکه دیر شود کلک الیگارشی اسلامی حاکم را بکنند، قدر سیاسی حاکم را نشانه بروند، همه دار و دسته های حافظ منافع سرمایه را از قدرت خلع کنند و اراده خود را بر سرنوشت خود حاکم کنند.

ترکیه در دوراهی سرنوشت سازی قرار دارد: یا فرورفتن در منجلابی که قدرتهای جهانی سرمایه در سوریه وعراق راه انداخته اند یا در هم شکستن قدرت طبقه حاکم و اعمال حاکمیت توده ای کارگران و جوانان و زنان آزادیخواه، سکولار و برابری طلب. در اینصورت مردم سوریه و عراق هم از یک پشتیبان قدرتمند برای رها شدن از توحش جاری برخوردار خواهند بود.

در میان آتش و خون و خمپاره و بمب افکن و الله و اکبر، تنها امید تحرک سیاسی و متشکل توده های مردمی است که قربانیان مستقیم این وضعیت هستند. مردمی که در عراق و افغانستان نمونه های شعف انگیزی از خیزش سیاسی در مقابل این لشگر تباهی را نشان دادند. مردمی که در ویرانه ای به نام عراق و افغانستان در مقابل پرچم خونین “لا الاه الا الله” داعش و طالبان پرچم “نه سنی، نه شیعی، مدنی مدنی” را بلند کردند.

وقتی در عراق در هم شکسته و از هم گسیخته زنان و مردان بتوانند این چنین جسارت و اینچنین تحرک از خود نشان دهند؛ وقتی در افغانستان تحت سیطره جنگسالاران اسلامی مردم و در پیشا پیش آنها زنان میتوانند فریاد مدنیت و سکولاریسم و آزادی و حرمت انسانی سر دهند؛ بی تردید در ترکیه که هنوز اردوغان و حزب اسلامیش نتوانسته اند جامعه را تماما ویران کنند و مردم را به بی خانمانی و استیصال بکشند، در ترکیه ای که از طبقه کارگر متشکل و قدرتمندی با حضور گرایش چپ قوی برخودار است، ظرفیت و امکان بمراتب بالاتر است تا پیش از اینکه دیر شود دست و پای این تبه کاران حافظ سرمایه را قطع کنند و نه تنها ترکیه را از کابوس رها کنند بلکه امید رهایی برای مردم عراق و سوریه را بالا ببرند.

و چه بسا در این میان غول زیبایی که در زیر آسمان تاریک اسلامیون حاکم در ایران مترصد فرصت است تکان بخورد و با پرچم آزادی و برابری و رفاه جبهه ای ۸۰ میلیونی به عظمت جغرافیای ایران در مقابل تمام نیروهای ویرانگر و فاسد اسلامی و قومی بگشاید و صحنه خاورمیانه و حتی جهان را تماما زیر و رو کند.

۴ مارچ ۲۰۱۶- ۱۴ اسفند ۱۳۹۴

منتشر شده در نشریه سهند،

نشریه کمیته آذربایجان حزب کمونیست کارگری ایران

دوره دوم، شماره ۲

تاریخ اسفند ۱۳۹۴، مارس ۲۰۱۶

——————–

از همین نویسنده در باره این موضوع

* داعش در عراق، ناسیونالیسم قوم پرست در آذربایجان!

منتشر شده در نشریه سهند شماره ۱۷، ۸ اگوست ۲۰۱۴، ۱۷ مرداد ۱۳۹۳

* در مقابل نفرت پراکنی ناسیونالیستی باید ایستاد!

منتشر شده در انترناسیونال ۵۸۸ در تاریخ ۲۵ دسامبر ۲۰۱۴، ۴ دی ۱۳۹۳https://rowzane.com/interview/article=20249

* داعش، ترکیه و مقاومت کوبانی!

 این مطلب برای اولین بار در نشریه سهند شماره ۲۱، ۵ مهر ۱۳۹۳، ۲۷سپتامبر ۲۰۱۴ تحت عنوان “داعش، ترکیه و تراژدی کوبانی” منتشر شده است.

* مقاومت کوبانی و تحریکات فاشیستی ناسیونالیسم ترک!

منتشر شده در نشریه سهند شماره ۲۲ – ۱۷ آبان ۱۳۹۳