استراتژی جدید اردوغان و پ.ک.ک در مورد مسئله کرد در ترکیه

میتوان با قاطعیت اینرا گفت که مسئله کرد در چند سال اخیر به دلیل بحران سخت و پیچیده خاورمیانه از یک طرف و نقش نیروهای مسلح احزاب ناسیونالیست کرد در مقابله با داعش از طرف دیگر به موضوعی مهم و قابل توجه قدرتهای جهانی و منطقه ای تبدیل شده است. این قدرتها هر کدام به نسبت منافعشان تلاش میکنند در رقابتهای منطقه ای از احزاب مسلح کردستان بهره ببرند. زیرا جریانات ناسیونالیست کرد در هر چهار بخش کردستان اکنون در میان قطبهای جهانی و منطقه ای تقسیم شده و هر کدام “متحدین” خود را یافته اند. اینکه متحدین این احزاب تا کجا پایبند به همکاری و کمک به احزاب موجود در بخشهای مختلف کردستان هستند بستگی به تحولاتی دارد که در منطقه بوجود می آید.

پ.ک.ک و احزاب اقمارش مانند پژاک و پ.ی.د و ها.د.پ علیرغم تمایلشان به همکاری با آمریکا و اروپا (بالفعل در کردستان سوریه پ.ی. د. همکار آمریکا است) اما در چهار چوب تقسیمات منطقه ای و جهانی همه آنها همچنان در کمپ روسیه، جمهوری اسلامی و اسد قرار دارند.همچنانکه گوران و اتحادیه میهنی هم در این کمپ قرار گرفته اند.

در مقابل آنها حزب دمکرات کردستان عراق به رهبری بارزانی و به تبع احزاب دمکرات کردستان ایران هم در کمپ آمریکا و ترکیه و دولتهای متحد غرب در منطقه قرار دارند.

یادآوری این تقسیم بندی اهمیتش در این است که سیاست و تاکتیک هر کدام از این احزاب در منطقه، تحت تاثیر این اتحادها و اختلافها اتخاذ میشود. همچنانکه میبینیم در کردستان ترکیه شدت گرفتن جنگ بین پ.ک.ک و دولت ترکیه باعث نشده است که همه احزاب ناسیونالیست کرد از آن حمایت کنند. زیرا آنها را در کمپ مقابل خود میبینند. در عین حال شدت گرفتن جنگ پ.ک.ک و دولت ترکیه ربط مستقیمی به تشدید اختلافات ترکیه و روسیه هم دارد.

کسی که بخواهد جنگ شهری و شبهه چریکی پ.ک.ک در شهرهای کردستان را فقط با فاکتورهای محلی توضیح بدهد یک بخش از واقعیت تحولات آن منطقه و تاثیر قطب بندیهای موجود بر سیاست آنها را ندیده است. همینجا لازم به توضیح است که تاکید کنم جنگ دولت ترکیه با پ.ک.ک بعد از دو سال آتش بس را اردوغان آغاز کرد.

زیرا هدف اولیه جنگ اردوغان با پ.ک.ک این بود که بتواند در دور دوم انتخابات پارلمانی ترکیه شکست دور اول خود را جبران کند و این کار را کرد. اما در عین حال اردوغان در یک آزمون دو ساله آتش بس متوجه شد که تاکتیک مذاکره به نفع پ.ک.ک و ها.د.پ تمام شد و به همین دلیل با آغاز جنگ از تابستان ۲۰۱۵ به بعد ورق را به نفع خود برگرداند و در دور دوم انتخابات پارلمانی اکثریت مطلق آرا را ازآن خود کرد.

بعد از معلوم شدن نتایج آرا در دور دوم انتخابات که حزب آ.ک. پارتی اکثریت مطلق آرا را کسب کرد و حزب ها.د.پ. ۳۰ کرسی کمتر از کرسیهای دور اول انتخابات را به دست آورد، بحران کشور ترکیه وارد فاز جدیدی شد.

پ.ک.ک بعد ازاعلام نتایج آرا دور دوم انتخابات بود که مناطق کرد نشین کردستان ترکیه را خودمختار اعلام کرد و برای اجرایی کردن این طرح جنگ شهری علیه نیروهای نظامی دولت را آغاز کرد.

این استراتژی سیاسی تازه پ.ک.ک در شرایطی اعلام شد که رابطه دولتهای روسیه و ترکیه به بحرانی ترین حالت خود رسیده بود. مقامات دولتی روسیه حاضر نشدند با دولت ترکیه وارد مذاکره برای تخفیف بحران فیمابین بشوند.

در چنین شرایطی دمیرتاش هم با سفر خود به روسیه وارد مذاکره با وزیر امور خارجه روسیه شد و رابطه حسنه طرفین مورد تاکید قرار گرفت. این فاکتورها در یک شرایط غیربحرانی ممکن است امری عادی به نظر برسد. اما در شرایطی که در کردستان ترکیه پ.ک.ک اعلام خودمختاری کرده و جنگ شهری با نیروهای دولتی به شدت ادامه دارد و روابط دو دولت روسیه و ترکیه به شدت بحرانی شده است امری حساسیت برانگیز و هدفدار بود. چنانچه کنگره سازمانهای غیر دولتی در دیاربکر تشکیل شد و دمیرتاش از طرح خودمختاری کردستان ترکیه که قبلا بوسیله پ.ک.ک اعلام شده بود حمایت کرد و کنگره مذبور هم طی قطعنامه ای طرح خود مختاری یا خودمدیریتی کردستان ترکیه را مورد تایید قرار داد.

اکنون جنگ شهری نیروهای مسلح نزدیک به پ.ک.ک در مقابل نیروهای مسلح دولت اردوغان چنان ابعادی به خود گرفته است که جنگ در چندین شهرهمزمان جریان دارد و محلاتی از این شهرها از کنترل دولت خارج شده است.

نیروی های مسلح ترکیه به رهبری ارتش هم با بیرحمانه ترین شکل ممکن مردم را به توپ بستند.تانکها وارد شهرها و محلات مسکونی شدند. دهها هزار خانواده ناچار به ترک محل زندگی خود شدند و اکنون در آوارگی بسر میبرند. به دلیل جنگ کنونی در شهرها تمام مراکز آموزشی و مدارس و دانشگاهها تعطیل شده اند. اکنون صدها هزار دانش آموز در شهرهای کردستان از تحصیل باز مانده اند. ادارات تعطیل شده و نصفه و نیمه کار میکنند. مراکز کار و تولید تعطیل شده و امنیت روزانه زندگی مردم از بین رفته است. ارتش و نیروهای مسلح خانه و کاشانه مردم را بدون هیچ ملاحظه ای به توپ و خمپاره میبندند و اعلام کرده اند تا از بین بردن همه افراد پ.ک.ک در شهرها جنگ را با تمام توان ادامه میدهند.

طبق آماری که رویترز منتشر کرده است تا کنون ۱۶۲ نفر از مردم غیرمسلح کشته شده اند که ٣٢ نفراز آنها کودک هستند. دولت هم گفته است ۴٢۶ نفر از نیروهای مسلح وابسته به پ.ک.ک را در شهرها کشته است. پ.ک.ک هم آمار کشته شدن نیروهای دولتی را صدها نفر اعلام کرده است. به یک معنا میتوان گفت این یک جنگ داخلی در شهرهای کردستان ترکیه است و جمیل بایک به روزنامه لوموند فرانسه گفته است که جنگ داخلی در ترکیه و در شهرهای خارج از کردستان هم به زودی گسترش بیشتری پیدا خواهد کرد. اردوغان هم اعلام کرده است “ما مشکلی به اسم مسئله کرد نداریم آنچه مشکل ما است مسئله تروریسم است”. این سیاست اردوغان حتی برخلاف اهداف سیاسی و ادعاهای خود او در جریان آتش بس و مذاکره دو سال گذشته از ۲۰۱۳ تا ۲۰۱۵ است.

در عین حال این سیاست اخیر پ.ک.ک را نمیتوان ادامه جنگ چریکی پ.ک.ک دانست که از دهه هشتاد میلادی تا کنون ادامه داشته است. در عین حال این قیام مسلحانه مردم در ادامه یک جنبش انقلابی و توده ای نیست که کوتاه مدت باشد. بلکه این جنگی طراحی شده شبه چریکی وادامه دار در دل بحران خاورمیانه است که ربط مستقیمی به این بحران و قطب بندیهای منطقه دارد.

امکان موفقیت سیاست اخیر پ.ک.ک

بحث اصلی این است که پیروز این جنگ شهری اخیر بر سر حاکمیت “منطقه خودمختار کردستان ترکیه” چه کسی میتواند باشد؟ آیا پ.ک.ک شانس پیروزی در این جنگ را دارد؟ برای روشن شدن این مسئله لازم است ابتدا بدانیم این جنگ چگونه جنگی است؟

جنگ مسلحانه ای که هم اکنون در شهرهای کردستان ترکیه در جریان است جنگی چریکی به معنایی که ما میشناسیم نیست. این جنگ قرار است حاکمیت بر مناطق کرد نشین را تعیین تکلیف و منطقه خود مختار را به امری عملی تبدیل و به دولت تحمیل کند. به این معنا جنگی بر سر حاکمیت است. پ.ک.ک نیروهای جنگنده داخل شهری خود را “جوانان انقلابی مدافع وطن” نام نهاده است. این جوانان مسلح به قول پ.ک.ک “مدافع وطن”، نه نیروی منظم هستند که جبهه ای مشخص داشته باشند و نه نیروهای چریک مخفی پراکنده ای که فقط عملیات نظامی مخفیانه انجام میدهند. شباهت این نیرو از منظر پ.ک.ک چیزی شبیه نیروهای مسلح فلسطین در داخل شهرها است که بعد از سالها جنگ با دولت و ارتش اسرائیل ارتش این دولت را ناچار کردند شهرهای فسلطین را تخلیه کند.

اما جنگ کنونی و ترکیب جمعیتی و مشکل مردم در کردستان ترکیه شباهت بسیار کمی با مردم و مشکلات مردم فلسطین دارد. با این حال این جنگ کوتاه مدت نمیتواند باشد، شاید فقط از این منظر شبیه فلسطین است. در عین حال در شرایط کنونی نه دولت حاضر به عقب نشینی است و نه پ.ک.ک قصد عقب نشینی دارد. واضح است در تعادل قوای کنونی بین مردم و دولت ترکیه این نیروی مسلح شهری پ.ک.ک نمیتواند در کوتاه مدت به اهداف خود برسد. در بلند مدت هم امکان و توان مقاومت و مقابله با ارتش ترکیه را ندارد.

بنابر این، این جنگ مسلحانه کنونی در شهرهای کردستان ترکیه نه جنگی توده ای است، نه قیام مسلحانه ای است که در ادامه جنبش توده ای و مدنی شکل گرفته باشد و نه گروههای کوچک چریک مخفی برای عملیات مخفی است.

این جنگی است که یک حزب معین با اتکا به طرفدارانش و با اتکا به اوضاع بحرانی منطقه و حمایتهای ضمنی قدرتهای منطقه ای و جهانی میخواهد دولت را ناچار به امتیاز دادن کند.

اما دولت آک پارتی هم به ادامه این جنگ نیاز دارد زیرا میخواهد بعد از کسب اکثریت مطلق آرا در انتخابات دور دوم در ۲۰۱۵ و تشکیل دولت به تنهایی و بدون نیاز به ائتلاف با احزاب دیگر، اقدام مهم بعدی را هم انجام بدهد. این اقدام مهم برای اردوغان و حزبش تغییر قانون اساسی ترکیه و تغییر سیستم حکومت پارلمانی به ریاستی است. برای تغییر قانون اساسی ترکیه، اردوغان ناچار به برگزاری رفراندوم است. تجربه قبلی اینرا به اردوغان نشان داد که با ادامه جنگ با پ.ک.ک میتواند احساسات ناسیونالیستهای ترک را تحریک کند و به خدمت بگیرد. بنابر این سیاست دو طرف به ما اینرا میگوید که این جنگی ادامه دار خواهد بود. اما بدون شک این جنگ ادامه دار به دلیل محدودیتهای پ.ک.ک نمیتواند به شدت و حدت وسعت کنونی باشد، مگر اینکه فاکتورهای منطقه ای در جهتی پیش برود که ترکیه را با جنگ داخلی تمام عیار مواجه کند که مولفه های تا کنونی منطقه ای و داخلی اینرا به ما نشان نمیدهد.

اگر چه پ.ک.ک بارها اعلام کرده است که در جهت گسترش جنگ داخلی میکوشد. اما به نظر نمیرسد که برای این کار نیرو و امکانات لازم را در اختیار داشته باشد.

با توجه به تمام فاکتورهای فوق به نظر میرسد که اردوغان و ارتش ترکیه میتوانند اوضاع را در میان مدت دوباره به کنترل خود درآورند. در چنین شرایطی اگر راه مذاکره و مصالحه دو طرف از سر گرفته نشود، پ.ک.ک ناچار است تاکتیک کنونی که جنگ بر سر حاکمیت مناطق کرد نشین است را تغییر دهد و به عملیات چریکی در شهرها متوصل بشود. اما در هر حال آنچه را که دولت ترکیه قادر به انجامش نیست این است که اعتراض مردم به ستم ملی و خواست مردم برای حل مسئله کرد را نمیتواند از بین ببرد. معلوم است تا هنگامیکه این مطالبات مردم پاسخ درست نگیرد بحران کنونی هر آن میتواند با شدت و حدت بیشتری سر بلند کند.

پیامدهای اعلام منطقه خود مدیریت یا خودمختار در کردستان ترکیه

اولین پیامد این سیاست پ.ک.ک و ها.د.پ. و شکل اجرایی آن با جنگ شهری، این است که به دلیل تناسب قوای کنونی اجرایی شدن آن محتمل نیست.

زیرا هنوز مردم حول این مطالبه به شکل توده ای به میدان نیامده اند. اگر چه اعتراض و نارضایتی توده میلیونی مردم کردستان به دولت اردوغان یک واقعیت است. اما به میدان آمدن مردم در ابعاد توده ای فاکتوری عینی است که هنوز اتفاق نیفتاده است. بنابر این پیروزی جنگ شهری کنونی پ.ک.ک علیه نیروهای مسلح ترکیه با این مشخصات کنونی برای تحمیل منطقه خودمختار کردستان به دولت ترکیه نامحتمل به نظر میرسد.

یک پیامد مهم دیگر این جنگ شهری این است که حزب ها.د.پ را تضعیف میکند. زیرا این حزب برای عملی کردن سیاست خودمختاری در کردستان ترکیه عملا ناچار به فعالیت منطقه ای میشود. در حالیکه ها.د.پ. خود را یک حزب ترکیه ای و نه کردستانی تعریف کرده بود و از این بابت یکی از نقطه قدرتهای خود را از دست میدهد. به دلیل قوانین جاری در ترکیه هم یک حزب قانونی در پارلمان نمیتواند همزمان مدافع جنگ مسلحانه شهری برای تحمیل خودمختاری منطقه ای باشد. به همین دلیل به احتمال زیاد اردوغان و حزبش، حزب ها.د.پ را به دلیل حمایت از سیاست خودمختاری در کردستان ترکیه که قبلا پ.ک.ک آنرا اعلام کرده و جنگ شهری را برای اجرایی کردن آن آغاز کرده بود غیر قانونی میکنند و تعداد هر چه بیشتری از رهبرانش را به محاکمه میکشند.

یک پیامد دیگراین جنگ شهری و اعلام منطقه خودمختار در کردستان ترکیه، با تعادل قوای کنونی که مهمتر از موارد فوق است، این است این جنگ شهری در ادامه جنبش توده ای مردم در شهرها آغاز نشده است. به این معنا این جنگ مسلحانه یک قیام مسلحانه کوتاه مدت نیست. به همین دلیل ناچارا طولانی مدت خواهد بود. به دلیل طولانی مدت بودن و به دلیل اینکه جنگ و نیروی مسلح به عامل تعیین کننده سیاست تبدیل شده است عملا مردم را از صحنه سیاست حاشیه ای میکند. زیرا در شرایط جنگی بجز قیام مسلحانه توده ای مردم در کوتاه مدت نمیتوانند نقش اصلی را بازی کنند. آنچه تعیین کننده میشود نیروی نظامی و برتری نظامی این دو نیرو در حال جنگ است. به همین دلیل مردم حتی اگر آواره هم نشده باشند ناچارا باید منتظر نتیجه جنگ جاری بشوند. در حالیکه با یک جنبش توده ای هم مردم امکان متشکل شدنشان بیشتر است و هم تجربه و آگاهی بدست می آورند که چگونه به شکل توده ای با سیاست دولت مقابله کنند. این جنگ مسلحانه شهری متاسفانه این امکان را از مردم گرفته است. اگر اینجا و آنجا هنوز تعدادی از مردم توان دخالت دارند به مرور زمان و طولانیتر شدن این جنگ همین حد از دخالت مردم هم حاشیه ای میشود.

راه حل رفع ستم ملی و مسئله کرد

با وجود تمام فاکتورهای فوق حتی اگر طرح خودمدیریتی یا خودمختاری پ.ک.ک هم اجرا و موفق میشد، فقط پاسخی به مسئله حاکمیت خود آنها بود نه حل مسئله کرد. زیرا تجربه کردستان عراق اینرا اثبات کرد که طرح خودمختاری و خودمدیریتی و فدرالسیم و… نمیتوانند مسئله کرد را حل کنند. حدود ۲۵ سال از حاکمیت احزاب کرد در کردستان عراق گذشته است، با وجود از بین رفتن ستم ملی هنوز مسئله کرد لاینحل مانده است.

بنابر این حل مسئله کرد فقط با مراجعه به آرا مردم این منطقه برای جدایی و تشکیل دولت مستقل یا ماندن با حقوق مساوی با بقیه شهروندان این کشورها ممکن است. به نظر من در هر چهار بخش کردستان ترکیه، ایران، سوریه و عراق حل مسئله کرد اکنون فقط با مراجعه به آرا مردم در یک رفراندوم آزاد که مردم مخیر بشوند رای به ماندن با کشورهای کنونی بدهند یا دولت مستقل خود را تشکیل بدهند ممکن است.

از این زاویه راه حل پ.ک.ک. همانند احزاب هم جنبشی او در کردستان عراق فقط مسئله حاکمیت احزاب مسلح در جنگ با دولت را پاسخ میدهد نه مسئله کرد را. در حالیکه مشکل مردم کردستان در این چهار کشور علاوه بر مطالبات حقوق مساوی، رفاه و آزادی و….اکنون رفع ستم ملی و حل مسئله کرد است. همچنانکه گفتم طرح کنونی پ.ک.ک تفاوت چندانی با طرح فدرالیسم احزاب حاکم بر کردستان عراق ندارد.

بویژه پ.ک.ک بر خلاف دیگر احزاب ناسیونالیست کرد فعلا مخالف تشکیل دولت کردستان هم هست.

۱۲ ژانویه ۲۰۱۶

ایسکرا  ۸۱۴