امیر کشاورزنگاهی به « گفتگوی بهروز خباز با دکتر فریبرز رئیس دانا در مورد سطح دستمزد کارگران»

نگاهی به « گفتگوی بهروز خباز با دکتر فریبرز رئیس دانا در مورد سطح دستمزد کارگران»

« ارتقاء دستمزد کارگران یا ارتقاء وجهه شخصی آقای رئیس دانا»

اخیراً مصاحبه ای در برنامه دیگر توسط آقای بهروز خبازبا دکتر فریبرز رئیس دانا انجام شده و درسایت ها موجود است . آقای رئیس دانا بطور خلاصه انجماد حداقل دستمزد کارگران که کمتر از یک پنجم خط فقر است را تحلیل و راهکار برون رفت از وضعیت فعلی را ذکر می کند. محور نظرات ایشان بشرح زیر است :

چانه زنی تعیین سطح دستمزد مبارزه ای بین اقتصاددانان است. چون کارگران بیسوادند نمی توانند در این مورد به پیروزی برسند، بنظر ایشان توان استدلال در چانه زنی تعیین کننده سطح دستمزد است. ایشان می گوید :

«  توان صحبت کردن، مذاکره و چانه زنی ، ایجاد یک وجدانی است که چند نفر بعنوان نماینده کارگر نتوانند بروند امضاء کنند و بیرون بیایند – منطقِ خودِ استدلال است خود داشتن آمارهاست و فشار اینکه ما می خواهیم بیاییم نماینده مان را بیاوریم ما بیسوادیم – ما کارگریم ما جزو آن ۲۰ میلیونی هستیم که حق نداریم کاندیدا در مجلس بشویم پس بگذارید یک اقتصاد دان با خودمان بیاوریم تو کارفرمایی دور و برت پرازاقتصاددانان و حقوق دانان است تو هم دولت بیایند بنشینند استدلال کنند اونطرف استدلال می کند دولت ندارد تورم است …..طرف دیگر آن کسانی که می روند نه دانشش را دارند و نه نیت خیرش را دارند و نه توانش را دارند »

گره محوری ارتقاء سطح دستمزد متناسب با تورم، استدلال در میزمذاکره و چانه زنی است :

« باید استدلال کنیم که این چیزی که من ( کارگر در مذاکره) می گویم، تورم ساز نیست و درست برعکس اقتصاد را جان می دهد» یعنی دولت و کارفرما هم چون حرف حساب می فهنمد این استدلال را قبول و مسئله سطح نازل و چند برابری زیر خط فقر حل خواهد شد.

یکی از علل بی نیتجه بودن اینست که به فعالان کارگری از خارج از کشور سکتاریسم، قبیله گرایی تزریق می شود ، که  نشان از بیماری عمیق سکتاریسم پسماندهای قبیله گرایی، ذهن گرایی مشکل ساز و انتزاعی است، باعث می شود اقتصاد دانان طبقه کارگر نتوانند کارها را به پیش ببرند حرکت فعالان کارگری در چارچوب درهای بسته هست :

« فعلان کارگری در تمام سال در سلول های خودشان قرار دارند، کسانی که یک سری مسائل برایشان مباحث انتزاعی برجسته شده ( به آنها می گویند) رئیس دانا اقتصاد دان برجسته ای است، بلده حداقل دستمزد،  ولی یادت باشه روسیه را محکوم نکرده و .. این حرفها چی چیه ؟ که مطرح می شود کافیست که چند نفر اینطوری بیندیشند ، اما  اکثریت حرفهای مارو گوش می دهند» البته توصیف  “برجسته ” لقبی است که خودش، خود را مفتخر می کند. در ادامه می گوید :

«مقاله های ( اقتصادی)  هم پایه منطقی درست ندارد و اقتصاددانان رادیکال و طرفدار طبقه کارگر دخالت ندارد پایگاهی برای آنکه وجدانی جمعی رو بر انگیزد و کسانی که حول خودش جمع کند ارائه بدیل و شعار واحد بمعنای ابتکار عمل و استقلال آنها نیست و خارج از کشور هم خوراک برای ویروس های سکتاریستی تزریق می کنند این غلبه کرده بر یک نظر واحد فرض کنید یک نفر مطالعه و یا پژوهشگری کارگری مثل من هست  ( آنها می گویند) آقای فریبرز رئیس دانا است ۲۳ سال پیش در حزب توده دفاع کرده و یا طعنه به حزب توده زده است  خط ۳ نیست خط ۲و ۴ است که پسمانده های تفکر قبیله گرایی انتزاعی ذهن گرایی مشکل ساز است و یا دعواهای پیچیده ای که بما مربوط نیست و بخورد تشکل ها بدهند بجای آنکه دستمزد چیست و حرفی را پیدا کنیم» ….

آقای رئیس دانا قدرت متشکل کارگری را هم تعیین کننده می داند اما می گوید که ابتدا تشکل های کارگری می بایست بتوانند قدرت بسیج و سازماندهی سراسری کارگران را بوجود آورند، آنگاه اقتصاددانان و حقوق دانان هم به آنها کمک می کنند، یعنی وقتی قدرت متشکل کارگران ایجاد شد، جای کار برای اقتصاد دانان باز می شود.

“نمایندگان کارگری واکنش جمعی نسبت به این قضیه ندارند آگاهی معذب را ممکنست داشته باشند که در چه وضعیتی هستیم ولی این تبدیل به یک آگاهی پیشرفته تر باشد که یک حرکت جمعی و سازمانیافته که شمار گسترده ای را در بر بگیرد بوجود آمده باشد، حالا اقتصاددانان حقوق دانان و جامعه شناسان هم کمک کنند یک حرکت اجتماعی بعنوان وجدان  از حقوق مادی  انسانی بوجود می آید”

وی در بحث های متناقضی در جاهایی تمامی تشکل های کارگری را تحت تأثیر خارج از کشور،  انتزاع گرا،  و … می داند و وقتی وضع را خراب می بیند جاهایی کوتاه آمده، برخی را مشمول این وضعیت می کند بدون آنکه از آنها نام ببرد.ایشان می گوید که فعالان کارگری می بایست یک نظر واحد را بپذیرند و لازم نیست خود در حوزه دستمزد و یا اقتصاد فعالیت کنند:

« در بهمن و اسفند فعالان موجود فعالان کارگری بوده بصورت مطالعه و اظهار نظر و ندرتا بیانیه و ندرتا دور هم جمع شدن در مقیاس های محدود صورت گرفته علتش ضعیف بودن و پراکندگی است و حاضر نیستند که یک نظر واحد را که از نقطه نظرهای تحلیلی و اقتصادی و تحلیلی گذشته باشد بپذیرند همشون می خواهند همه را می خواهند خودشان اختراع کنند پایه های استدلالی آنها برای حداقل دستمزد غلط است که خوراک خوبی است برای بورژوازی »

علت ناکارآمدی آنست که فعالان کارگری چون اقتصاد نمی دانند و گاهی مقاله ای اقتصادی می نویسند باعث می شود که دولت آنها را جدی نگیرد. آقای رئیس دانا نسبت به تشکل که عضوش بوده بدون آنکه اسم بیاورد برای اولین بار بطور عمومی زیر سئوال می برد و می گوید :

« جائیکه عضویت داشتم مقاله ای درآمده که اظهار نظر اقتصادی هم بکند وقتی پایه منطقی درستی ندارد …..»       می دانیم که آن تشکل کارهای اقتصادی زیادی هم کرده و حال چرا ایشان آنرا هم نفی و زیر ضرب می گیرد، محتمل است که تضاد پایه ای آن تشکل در مورد جنگ داخلی سوریه با نظرات آقای رئیس دانا باشد، زیرا آن جریان در مقاله مفصلی دوسمت جنگ را محکوم و بر مشارکت بخش مترقی و جنبش مردمی که در اثر سرکوب  کار به اینجا رسید تأکید می کند. ایشان قصد دارد بنام اقتصاد دانی که می تواند موضوع دستمزد طبقه کارگر را یک تنه حل نماید ؟!!  همه مواضع سیاسی- اقتصادی  خودش را توجیه کند، کارهای اقتصادی تشکلی را که عضوش بوده زیر سئوال برده تا تسویه حساب کند.

البته ایشان برخی مشکلات کارگری را مطرح می کند اما راهکار حل این مشکلات در مسیری نست که برای خود جایگاه محوری برای خود قائل شود، ایشان می گوید: « مسائل کارگری باید رنگ و بوی کارگری داشته باشد، باید درونزا باشد، باید ازمداخله خارج بویژه مداخله آقا بالا سری، روشنفکری، و موعظه گرایانه و خط دادن مبری باشدو فعالینی که بدنبال این چیزها می روند نوعی وابستگی به منابعی پیدا می کنند که درونزا نیست ، مانع می شود ……یک تفکر طبقاتی، یک تکبر طبقاتی که مال خرده بورژوازی است در طبقه کارگر ریشه دوانده که چون ما کارگریم پیشتازیم اولین سندیکا را ۱۲ سال پیش تشکیل دادیم، پس حرف آنستکه ما می زنیم ….. باید یک ارتباط اجتماعی منطقی بین فعالیت های ( کارگران، معلمان، پرستاران و …) باید وجود داشته باشد» واضح است که این امور از مسائل و مشکلات رشد و سراسری شدن مبارزات کارگری است که وجود دارد، اما مشکل آنستکه راهکاری عملیاتی برای حل آنها تا کنون ایجاد نشده است. با مرور گفتگوی مشخص می شود که اساساً موضوع ایشان طرح جایگاه محوری خودش بعنوان اقتصاد دان برجسته ؟! بوده و جایی که از معضلات رشد یابی مبارزات کارگری نیز صحبت می کند، برای آنست که خود را بعنوان آلترناتیو مطرح نماید.

جمع بندی:

عموماً هر چند برخی مصاحبه و سخنرانی ها معطوف به حل مسائل نظری جنبش است اما عملیاتی شدن تئوری ها  در پیشبرد مبارزات طبقه کارگر مسئله کلیدی و محوری است. با مشاهده این مصاحبه و بسیاری از مصاحبه های دیگر که تفاوتی در وضعیت موجود ایجاد نمی کند، یعنی با روش مصاحبه درمانی نمی توان معضلات پیشرفت مبارزات سراسری کارگران را حل کرد، تنها وضعیت را پیچیده تر کرده ایم و این سئوال همچنان باقی است که « چه باید کرد؟»

جناب آقای دکتر رئیس دانا امروزه دهها اظهار در خصوص جنگ داخلی سوریه داشته اما در مورد سطح فقر یا محاسبه هزینه سبد واقعی مصرفی طبقه کارگر کمتر مطلبی می بینیم  . ایشان بهتراست بجای آنکه نیرو و توان خود را در ارزیابی موشک ها و بمباران هایی که همپیمانان مترقی اسد در سوریه انجام می دهد، نگاهی به طبقه کارگر و ساز و کار تعیین سطح دستمزدها بیندازند، تصور نکنند کارگران بیسوادند. ایشان کارگران قرن بیست و یکم را با کارگران سال های ۱۳۴۰ در ایران که آنها تازه از روستا به کارخانه پا می گذاشتند و یک معلم باسواد پا به ده می گذاشت و همه مجذوب او می شدند، یکی نگیرد. در عین حال بدانند که معلم می بایست متعلم هم باشد. کارگران بدرستی و با دقت وصحت کافی در محاسبه برخی مسائل فنی در دستمزد ها و محاسبات خط فقر و هزینه سبد خانوارها اقدام کرده اند. تجربه کارگران نشان داده که توان استدلال و یا چانه زنی مستقماً با قدرت اجتماعی و طبقاتی کارگران مرتبط است و دولت و کارفرماها را هیچگاه با قدرت توان استدلال ها و آمارها کاری نیست و خود بهتر از همه می دانند که چه وضعیت اسفباری را برای طبقه کارگر رقم می زنند. راه حل پیدا کردن راه حل اتحاد سراسری طبقه کارگر و ارتباط آن با تمامی جنبش های اجتماعی است و آنهم قبل از هر چیز بستگی به درک جایگاه طبقاتی نیروهای سیاسی و درک متحدین طبقه کارگر در پیشبرد مبارزات آن دارد.

                                                                                                                                  امیر  کشاورز