بخیەهای چهرە یک کودک ، زخمی به عمق ٣٧ سال بر پیکر مردم ایران

هفتە قبل بازکردن نامسئولانه و غیرانسانی بخیەهای چانه یک کودک ۴ ساله در داخل و خارج کشور خبرساز شد. جریان از این قرار بود کە کودکی ۴ ساله همراه با مادرش به بیمارستانی در “خمینی شهر” در استان اصفهان مراجعە می کند. اقدامات اولیە پزشکی از جمله دوختن زخم چانه کودک با چند بخیە آنجام میگیرد. اما هنگام پرداخت هزینە پزشکی ، زمانیکە مادر دردمند کودک از خالی بودن جیب های خود صحبت و قادر به پرداخت هزینه ١۵٠هزار تومان (البتە بعدآ معلوم شد کە ۶٧ هزار تومان بودە ) نمی شود ، در میان بهت و ناباوری ایشان و کودک مجروحش ، پزشک معالج و دستیارش شروع به بازکردن بخیەهای چهرە کودک وحشت زدە و مضطرب میکنند. این خبر را ابتدا روزنامه “اصفهان زیبا” پخش کرد و سپس وسیعآ در شبکەهای اطلاع رسانی منعکس شد. عکس العمل کاربران شبکەهای اجتماعی و مردم مطلع از این اقدام غیرانسانی آنچنان گستردە بود کە مقامات رژیم و از جملە وزیر بهداشت و درمان را ناچار به موضعگیری نمود. بعد از درج اخبار موثق تر، معلوم شد کە مبلغ اعلام شدە اولیە، نه ١۵٠ هزار تومان، بلکە ۶٧ هزار تومان، یعنی کمتر از نصف میزان هزینە قبلی و مبلغی در حدود صرف نهار آقای پزشک در یک غذاخوری متوسط در شهرش بودە است . مقامات سیاسی و پزشکی رژیم کە مسئولیت مستقیم این اقدام جنایتکارانه بر دوش آنان است، برای تبرئە سیستم پزشکی خود و آرام کردن فضای اعتراضی جامعە ، ابتدا اقدام به بازداشت پزشک و پرستار این رویداد ناگوار نمودند و سپس آنان را به قید وثیقە آزاد کردند. همچنین اعلام نمودند کە به پرسنل بیمارستان نیز “تذکر” دادە شدە است.
این ماجرا اگرچە در نوع خود کم اتفاق افتادە و یا مردم و شبکەهای اطلاع رسانی از آن کم اطلاع داشتەاند ، اما بی شک مورد استثناء و نخست در سیستم پزشکی ایران تحت حاکمیت رژیم اسلامی نیست و قابل بحث و بررسی بیشتر میباشد. شکی در این نیست کە پزشک و پرستار همکارش با بازکردن بخیەهای چانه آن کودک ،عمل خلاف تعهد و سوگند پزشکی خود و رفتاری مغایر با هر گونه اصول اخلاقی و انسانی آنجام دادەاند. آنان اگر به اقتضای شغل شان هم می بود کە پزشکی انسانی ترین شغل های دنیا است و اگر این مبلغ پول ناچیز را از جیب خود یا همکارش مشترکن پرداخت میکردند، نبایستی به این اقدام منزجر کنندە و غیرانسانی متوصل شوند. فارغ از این اصل انسانی و اخلاقی نسبت به وظیفە خودشان ، هزینه درمان آن کودک ۴ ساله به آنان نیزتعلق نمی گیرد، یا بخش کوچکی شامل دستمزد آنان می شود، اما برای حفظ “شغل” کە در ایران تحت حاکمیت رژیم مذهبی برای پزشک نیز به معضل اصلی تبدیل شدە ، این پزشک و همکارش به حسابدار بی رحم بیمارستانی تبدیل می گردند کە روح و احساس بلند پزشکی و انساندوستانه خود را می کُشد و پول بر همه چیز از جمله وجدان علمی و پزشکی نیز حاکم و در اولویت قرار می گیرد. اما علارغم هر انتقاد و عصبیتی کە از رفتار آن پزشک و پرستار نسبت به آن کودک مریض و خردسال و مادر دردمند و زجر کشیدەاش داشتە باشیم کە به دلیل شغل انساندوستانه و تعهد اخلاقی، آنان ملزم به رعایت آن بودند ، اما همزمان غیر اخلاقی نیز هست کە بدون در نظر نگرفتن مناسبات موجود، حاکم شدن پول بر سرنوشت انسان و فراتر از آن، تربیت و آموزش فکری و عملی شغل بی نهایت انساندوستانه پزشکی در سیستم و مناسبات طبقاتی رژیم ضد انسان و مذهبی جمهوری اسلامی ، فضایی کە پزشک را شکنجەگر و کودک آزار تبدیل می کند، گذشت کنیم . جمهوری اسلامی و بلندگوهای تبلیغاتیش بعد از پخش خبر و عکس آن کودک در روزنامه “اصفهان زیبا” و شبکەهای اجتماعی و فضای فکری و اجتماعی ایجاد شدە علیە این رفتار ضدانسانی ، فوری و طبق معمول همیشگی بە تکاپو افتادند تا مسئولیت اقدام آنجام شدە را از دوش خود و نظام پزشکی تحت کنترل خود خارج و کل اشتباه و انتقادات را متوجە آن پزشک و پرستار بنماید؟! اما آن پزشک و پرستار افراد و انساهای پرورش یافتە و آموزش دیدە جامعەای هستند کە در همان سیستم پزشکی و برخلاف میل و ارادە هزاران پزشک و پرستار انساندوست و شریف هزاران جنایت بدتر از بازکردن بخیەهای چانه کودک اصفهانی به حکم حکومتی و توسط مقامات درجە اول نظام علیە شهروندان ایران از کودک، زن ، مرد ، پیر و جوان در آن اتفاق افتادە است . بدون ندیدن و در نظر نگرفتن آن رویدادها کە به طول ٣٧سال حاکمیت ننگین و ضدانسانی رژیم جمهوری اسلامی اتفاق افتادە، به عمق رویداد باز کردن بخیە چانه کودک “خمینی شهر ” در استان اصفهان و لگدمال شدن هرگونه احساس انسانی نیز پی نخواهیم برد.
آیا کسی فراموش کردە است کە به فرمان مذهبی و حکومتی خمینی ، بنیانگذار جمهوری توحش و سرکوب اسلامی چە جنایت های از زمستان ۵٧ تا کنون علیە مردم ایران آنجام شدە است ؟ آیا به فرمان ایشان نبود کە چوبەهای اعدام برپا کردند و هزاران سر بیدفاع را بر آنان آویزان نمودند کە دەهها و صدها پزشک متعهد و انساندوست در میان آنان بودند ، تا “حاکمیت خدا را بر زمین مستقر سازند” ؟ آیا به فرمان ایشان نبود کە جوان زخمی مبارز را بر بلانکارد قرار دادە و در فرودگاه سنندج اعدام کردند؟ آیا به فرمان ایشان در زندانها به دختران باکرە تجاوز و سپس اعدامشان نمی کردند؟ آیا به فرمان ایشان خون زندانیان سیاسی و مقاوم را با دستان پزشک و پرستارهای پاسدار و مزدور نمی گرفتند و برای جانیان زخمی سپاە و بسیج در جبهەهای کردستان، ترکمن صحرا و بعدآ جبهەهای جنگ ارتجاعی و ضد مردمی ایران و عراق می فرستادند و به آنان تزریق میکردند ؟ آیا به فرمان ایشان پول تیر خلاص را بعنوان “شیرینی” از پدر و مادر و اعضای خانوادە داغدار مبارزین اعدام شدە نمی گرفتند؟ آیا پزشکان حکومتی و وابستە، سن کودکان را برای اعدام به سن قانونی نمی رساندند؟ آیا پزشکان وابستە و مزدور در زندان ها از اعزام زندانیان سیاسی، مقاوم و عقیدتی به مراکز پزشکی امتناع ننمودە و دەها زندانی سیاسی تا کنون جان خود را در زندانها از دست ندادەاند؟ آیا تا به حال بارها داروهای مورد نیاز و حیاتی زندانیان سیاسی را از آنها دریغ نداشتە و زندانی دچار عوارض و مشکلات غیرقابل جبران در زندگی نشدە کە تا پایان عمر باید آن را با خود داشتە باشد؟ آیا به فرمان ایشان و جانشین شان نظام پزشکی ایران را همچون دانشگاهها از هزاران دانشجویی رشتە پزشکی ، پزشک ، فوق پزشک ، متخصص و پرسنل کارآمد ، مسئول و انساندوست پاکسازی ، دەهها تن را اعدام و مزدوران حکومتی ، فرزندان آنان و افراد خانوادە کشتەهای جبهه جنگ را به جای آنان وارد نظام پزشکی نکردند و این رشتە انساندوست را به سوی رویداد هفتە قبل اصفهان اگاهانه و در راه اهداف کثیف سیاسی، مادی و مذهبی خود سوق ندادند؟ آیا سیاست رانت خوار ، فاسد و ثروت اندوز حکومتی و حکومت در سایە، بخش انساندوست پزشکی را به حیات خلوت خود تبدیل ننمودە و به جای انسانیت ، پول حرف اول را نمی زند؟ آیا هم اکنون دهها هزار کودک ایرانی به دلیل فقر و گرسنگی از امکان دسترسی به پزشک و دارو محروم و دچار هزاران درد و مریضی لاعلاج نشدە کە هرگز برای خانوادەهایشان قابل جبران نیست ؟ در چنین نظام و سیستمی ، رویداد هفتە قبل در استان اصفهان ، تنها یکی از هزاران مورد پنهان از چشم جامعە است کە از شانس آن کودک محروم و مادر زجرکشیدەاش این بار علنی شد.
آنچه بسیار خلاصەوار به آن اشارە شد، تنها چند قلم از عنوان های کارنامه مملو از خون و عفونت رژیم اسلامی و زخم های عمیق دست رهبر، شاگردان و سیاستگذاران و حاکمان آن، بر قلب ، پیکر و تن رنجور مردم ایران است کە هیچ بخیە ، پانسمان، جراحی پزشکی و دکتر و درمانی قادر به علاج و شفا آن نیست . آن کودک خردسال و زجرکشیدە اصفهانی شانس آورد کە عکس و خبر بازکردن بخیەهای چانەاش در یک روزنامه و سایت خبری درج شد و افکار عمومی مترقی و انساندوست به درست احساس کرد کە بخیەهای قلب مورد عمل جراحی خود بازشدە و فریاد کشید. این نمونه میتواند مورد مثبتی از اعتراض و مقاومت مثبت و همگانی علیە جمهوری اسلامی ، فرهنگ و اخلاقیات ضدانسانی آن باشد کە بر جامعە ایران و از جملە نظام انساندوست پزشکی حاکم کردە است. التیام زخم های عمیق پیگر مردم ایران کە در طول ٣٧سال اخیر بر آن ایجاد شدە ، نه با بخیە و پانسمان ، بلکه تنها با مبارزە در همه عرصەها و با سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی و به دست گرفتن قدرت توسط کارگران و مردم ستمدیدە، بهبود می یابد. در آن شرایط آن پزشک و پرستار نیز به جای سرزنش و محکومیت، به عمق و ارزش والای انساندوستی پزشکی، به جای سودپرستی سرمایە به درستی پی بردە و موقعیت کاری و شغلی خود را با هیچ میزان از پول مبادلە نخواهند کرد و کودکان مردم محروم و ستمدیدە نیز از بی امکاناتی مالی زجر نخواهند کشید و تلف نخواهند شد.
بازکردن بخیەهای چانه یک کودک معصوم در استان اصفهان ، زخمی به عمق ٣٧ سال بر پیکر و چهرە مردم ایران توسط جمهوری اسلامی را نیز باز کرد.

٨ دسامبر ٢٠١۵