پناهجویان و پناهندگان؛« متهمان اصلی بحران» در اروپا

آیا میدانید انسانهائی که با حراج زندگی و بجان خریدن دهها مانع و خطر عبور از مرزها , و با امید برخورداری از یک زندگی انسانی تر ازجهنم جنگ؛ بمب باران؛ نا امنی و زندان بزرگ هیولای رژیم های اسلامی گریخته اند و خود را به کشور های پناهنده پذیر رسانده اند، در چه شرایطی بسر میبرند؟ تصور کنید این انسانها چگونه مایحتاج اولیه زندگی خود را تامین میکنند؟ کجا و تحت چه شرایطی شب را به روز میرسانند و چه خطراتی هر لحظه آنها را تهدید میکند؟ پاسخ پرسشهای پر توقع کودکانشان را چگونه میدهند و برای دکتر و دارو چه باید بکنند؟ اینها و دهها مشکل واقعی دیگر زندگی نسلی از انسانها را به بازی گرفته است.. حقیت این است که این پناهجویان و پناهندگان هستند که در وحشت به سر میبرند. آنها قربانیان حملات ، بمب ها و خشونت هستند؛ وحشتی که اروپایی ها حس میکنند خیالی است. در نظام های سرمایه داری هر گاه که دچار بحران میشوند احتیاج دارند که یک « متهم » بیابند. اینبار هم انگشت ها را بسوی پناهجویان اشاره میکنند؛ در چنین وضعی احزاب راست و نژاد پرستان برای منحرف ساختن اعتراضات اجتماعی ، رفاهی در تلاشند تا خارجیان و در قدم اول پناهجویان و پناهندگان را مقصر و مسبب این وضع معرفی کنند. و جو ضد خارجی را دامن بزنند.
امروز ابعاد و انعکاس سیاسی و اجتماعی مساله پناهجویان و پناهندگان و نحوه برخورد به آن چنان است که در اتحادیه اروپا موضوعگیری و تعیین سیاست در قبال آن به یکی ازمسائل جدی سیاسی روز و بویژه احزاب دست راستی و نژادپرستان تبدیل شده است.احزاب راست و نژاد پرستان در تلاش دائم اند تا شمشیر حمله به خارجیان و پناهندگان را هر چه بیشتر تیز کنند. در حالیکه اقتصاد دانان نشان داده اند که مهاجرت و پناهندگی هیچ ربطی به نابسمانی های اقتصادی کشورها ندارد. دلایل بحران مربوط به تکامل جامعه ؛ یعنی مدرنیته ، تکنولوژی و اجبار رقابت در بازار جهانی است. با این وجود این مفاهیم ، به سختی قابل درک هستند؛ و سخت تر از آن، تفهیم این مفاهیم به مردم است. خیلی آسانتر است که به یک فرد بیکار بگویند که کارش را بخاطر یک خارجی از دست داده است. این کار را فقط احزاب راست افراطی نمیکند. معادله « مهاجرت = بیکاری = بحران » ، به حدی بطور وسیع مورد تکرار قرار گرفته که مردم ، در هر طیف سیاسی که باشند، تدریجا این معادله را باور میکنند. رهبران و حاکمان امروز اورپا درس تاریخشان را نخوانده اند. تنها چیزی که به آن فکر میکنند، این است که چگونه در قدرت بمانند.

در خاتمه یک نکته کوتاه ولی اساسی لازم است.حقیقت اینست که حامیان وضع موجود با برپا کردن دیوارهای بسیار بلند ؛ سیم خاردار و کنترل شدید نکبتی که سرمایه داری تحت عناوین برای بشر درست کرده به مقابله با این پدیده برخاستند. اما نیازهای نامحدود بشر همواره راه ها و شیوه های جدیدی برای جستجوی مناطق دیگر برای بقا و حیات پیش پا نهاده است. در مبارزه برای حقوق پناهندگی و حقوق انسان نباید همنوعانمان و متحدینمان که نفعی در استثمار و بیحقوقی انسان ندارند را با خود همراه کنیم و بگوئیم که هیچ انسانی غیر قانونی نیست و مرزها را باز نگاه دارید. تلاش کنیم برای ویران کردن تمام این دیوارها و دیواربانان آنها با اعتراض و صدای بلند اعلام کنیم بگوئیم که پناهندگی حق است ؛ نه جرم! بگوئیم : تف به هر چه مرز و ملیت و کشور و دولتهای بورژوایی باد؛ که سرمایه داری بلای جان پناهجویان و پناهندگان و اکثریت مردم جهان کرده است!

توفیق محمدی
اول دسامبر ۲۰۱۵