در اسلام زن همیشه “مجرم” است!

سیاوش دانشور 

میگویند تکرار فجایع ذهنیت را مصون و لاجرم عکس العمل را کاهش میدهد. حقیقتى در این توحش نهفته است؛ اگر شما هر روز و هر لحظه خبر جنایت٬ تجاوز٬ سنگسار٬ اعدام٬ ترور٬ بمب گذارى٬ اسید پاشى و سریالى بى پایان از سبعیت میشنوید٬ لابد بدرجه اى سیستم عصبى و واکنشى تان "مصون" میشود! آرى٬ اگر آنچه دیروز برایتان یک فاجعه بود امروز یک اتفاق روزمره است و اهمتیش هم به همین ترتیب. و جهان ما با اتکا به هنر جنون در جنایت٬ و بویژه علیه زنان و کودکان٬ چنین کارکردى روى سیستم واکنشى ما دارد. 

خبر بى پرده و دهشتناک است: بدستور سران قبیله "بابا کوت" در پاکستان سه دختر ١۶ و ١٧ و ١٨ ساله زنده بگور شدند! چرا؟ چون مردان قبایل بلوچستان پاکستان٬ خواست این دختران را براى انتخاب همسر توسط خود مغایر با "عادات و تقالید سنتی قبایل" دانسته اند و حکم مرگ را براى آنها صادر کرده اند! لذا مردان پاسدار قوانین عهد حجر به این دختران معصوم شلیک میکنند. نه فقط آنها بلکه به دو زن دیگر که قصد کمک به آنها داشتند و یا در مقابلشان راه گشوده بودند به گلوله بسته میشوند. و بعد هر ۵ زن زخمى زنده بگور میشوند. بعد هم اتفاقى نمى افتد. نمایندگان این آدمکشان علنى در پارلمان پاکستان بدفاع از این عمل پرداختند و گفتند این مجازات ها براى عبرت دیگران است تا سنت هائى که قرنها قدمت دارد حراست شوند!

اگر مدافعان آزادى بیان و احترام به باورهاى مردم دلگیر نمیشوند باید هر کسى به این سنتها و این باورها و نمایندگان و حامیانش تف بیاندازد. آرى٬ بشر امروز باید تاوان این سنت ها و این مرتجعین را هر روز با نابودى خود بدهد. و جالب است: هیچ وقتى این سنتها و پاسدارنش٬ "مردان خطاکار" را اینگونه مورد مجازات قرار نمیدهند. اگر مردان کارى مخالف عرف ارتجاعى آنها انجام دهد این زنان فامیل هستند که باید تاوان پس دهند. در دنیاى این مرتجعین اسلامى همواره زن مجرم است و همواره باید له و نابود شود تا شرافت کثیف آنها احساس آرامش کند و بساط لفت و لیس شان پابرجا باشد! ماجراى جنجالى "مختار ماى" نمونه این ادعا و مشتى از خروار است. این واقعه هم در پاکستان و در همین قبایل مرتجع در سال ٢٠٠٢ اتفاق افتاد. اما داستان اینبار تماما برعکس است. نه فقط مردى نخواسته بود براساس انتخاب خود و همسرش زندگى جدیدش را شروع کند٬ نه فقط زنى را هنگام "وقوع جرم" یعنى رابطه خارج از ازدواج با مردى دیگر دستگیر نکرده بودند٬ بلکه کیس مربوط به مردى است که مخفیانه با زنى دیگر رابطه داشته است. آن زن نگون بخت بشیوه مرموزى کشته شد. اما مرد "خاطى" چطور؟ 

سران قبیله دستور دادند که خواهر مرد را بیاورند و توسط سه مرد دیگر مورد تجاوز قرار دهند! چرا؟ بخاطر اینکه مردى که با زنى دیگر رابطه داشته مجازات شود!؟ این سیستم عدالت خدا و نمایندگان اش روى زمین است. اگر تفاوتى بین عملکرد آنها اینجا و آنجا وجود دارد٬ نه از تفاوت در ظرفیتهاى توحش آنها بلکه در جامعه و مردمى است که مقابل آنها قرار دارند.  

یادمان نرود که داریم راجع به پاکستان حرف میزنیم. کشورى که سلاح اتمى دارد٬ دمکراسى دارد٬ و همین چند وقت پیش بى نظیر بوتویش داشت الگوئى در ذهن عده اى براى ایران میشد. ظاهرا قتل و زنده بگور کردن ۵ زن در "قیبله اى" رخ داده و فرمان قتل توسط "سران قبایل" صادر شده است. سران قبایلى که در پارلمان بورژوائى پاکستان نمایندگى میشوند و حیاط خلوتشان برسمیت شناخته شده است. در نتیجه در باره رویدادى در قرون وسطى سخن نمیگوئیم٬ بلکه دقیقا در باره جنایاتى دهشتناک در دنیاى سرمایه دارى حرف میزنیم. و سوال اینست چرا سرمایه دارى هر مانعى را که سد راه کسب سود و انباشت سرمایه باشد کنار میگذارد اما به مذهب و زن ستیزى و جنایاتش میدان میدهد و هر روز آن را پروار میکند؟ پاسخ بسادگى اینست که این نظام از زن ستیزى٬ از تبعیض بر زن٬ از فرودستى زن ذینفع است. این تبعیض و خشونت قرون وسطائى علیه زنان تا تبعیض در اشکال ظریفتر آن٬ جملگى بازتاب قانون اساسى این نظام است که خود را بر نابرابرى بنیادى طبقاتى بنا نهاده است. ستم کشى زن و خشونت علیه زنان یک رکن الزامات سود و سرمایه در همین دنیاى پیشرفته سرمایه دارى است. آخوند و کشیش و خاخام و سر قبیله و مرتجعین رنگارنگ نیز ازاین گنداب نان میخورند.

بقول منصور حکمت؛ "جنایت از سر "جنون"، همیشه ممکن است وجود داشته باشد. اما آن نوع جنونى که قربانیانش، از خیابان و خانه تا مدرسه و کارخانه، عمدتا زنان هستند، دیگر جنون نیست، بلکه بیان جنون آمیز گوشه اى از عقل حاکم بر جامعه است".*