سوال من از آقای حشمت الله طبرزدی در رابطه با افشاگری ایشان بر علیه حسن روحانی و واکنش ایشان!

سوال من از آقای حشمت الله طبرزدی در رابطه با افشاگری ایشان بر علیه حسن روحانی و واکنش ایشان!

آقای طبرزدی : با درود و سلام. اگر که به سانسور واقعا باور ندارید، که فکر میکنم که ندارید، و یا اینکه این متن را پاک نمی کنید ، لطفا این نوشته را بخوانید. این نوشته کوتاه در رابطه با متن و پست اخیری است که در رابطه با افشاگری بر علیه حسن روحانی در صفحه خود گذاشته اید و از آنجایی که با شما در این رابطه موافق هستم، اما در همین راستا نیز سوالی دارم! با سپاس.

این گفته طبرزدی یک واقعیت و قابل دفاع است،منتها بایستی پرسید که آقای طبرزدی، زمانی که جزء فرماندهان عالی سپاه پاسداران و از جمله فرمانه سپاه شهر آبادان بودید، در زمانی که جنایت های وسیعی از جانب سپاه و وزارت اطلاعات در کشتار زندانیان سیاسی و سرکوب مردم آزادیخواه و خواسته هایشان صورت گرفت، آیا تا به حال و در رابطه با جنایتکاران دیگر در سپاه و زمان کشتارهای دهه ۶۰، تا به حال زبان به سخن گشوده اید، و یا شما نیز چون گنجی، ابراهیم نبوی، میر حسین موسوی، میخواهید عنوان نمایید که در کردستان ، و ایران ضد انقلاب وجود داشت و در آن مقطع بایستی سرکوب می شدند!؟ اگر که به حسن روحانی و دخالت و شرکت وی بعنوان یک چهره امنیتی افشاگری و یا نقد میکنید، آیا بهتر نیست که برای تغییر و دوری از گذشته خود در همکاری با جمهوری اسلامی، از خود نقدی و یا محاکمه ای داشته باشید و یا دیگر چهره های امنیتی در گذشته و صاحب منصب های کنونی در جمهوری اسلامی اشاره ای داشته باشید!؟ تغییر تاوان دارد! و تاوانش این است که از مردم ایران عذرخواهی کنید!

Heshmat Tabarzadi

من هیچ گاه در سپاه نبوده ام و معلوم می شود اطلاعات خود را از منابع نا موثق گرفته ای.برادرانم در سپاه ابادان بودند که همان اوایل جنگ در مقابله با صدام کشته شدند و افتخار دفاع از میهن و مردم را برای خود ثبت کردند. در باره ی جنایات دهه ی ۶۰ همواره محکوم کرده و نظرم را گفته ام. البته ترور های دهه ی ۶۰ را نیز محکوم کرده ام. من تاوان خود را در زندان ها داده ام. امیدوارم گروههایی که دهه ی ۶۰ با ترور ، موجبات خشونت حکومتی را فراهم کردند نیز پوزش خواهی کنند.شما را نمی شناسم. بفرمایید در دهه ی ۶۰ از کدام جریان حمایت می کردید و ایا این اسم واقعی است یا مستعار است تا شفاف تر یکدیگر را نقادی کنیم.من به این دلیل که تابلو هستم، همواره مورد نقد هستم و البته استقبال می کنم. ولی انهایی که مشخص نمی کنند در دهه ی ۶۰ و ۷۰ در کدام موضع بوده اند مثل کسانی هستند که در تاریکی نشسته و به انها که در روشنایی هستند، سنگ پرتاب می کنند. معلوم است که انقدر از امور بیگانه هستی که من را با روحانی و گنجی مقایسه می کنی. نمی خواهم بگویم ، کور ذهنی فقط می گویم که پرت و پلایی.

Koosha Shayan

آقای طبرزدی با سلام.

آقای طبرزدی با سلام. با تشکر از پاسختان. قبل از هر چیز ، این آخرین پاسخ من به شما بود چرا که احساس میکنم علیرغم برخورد مناسب و خیلی معمول من، شما دچار رنجش و عصبیت شدید! هیچ قصد و یا غرضی که بخواهد برخورد خصمانه ای از جانب من به شما صورت گرفته باشد را لطفا استنباط نکنید چرا که چنین قصدی نبوده و نیست. و ضمنا در رابطه با عضویت شما در سپاه پاسداران فاشیست و جنایتکار، من بر اساس گفته های یکی از دوستان و یا بهتر بگویم نزدیکان شما در آبادان و تقریبا در دهه ۷۰هفتاد، این گفته را شنیدم. و اگر که ناموثق است، طبعا به شخص عنوان کننده برمیگردد ، و قصد و یا غرض خاصی از جانب من نبوده است! و ضمنا بودن و یا نبودن در سپاه پاسداران و در گذشته ،و بویژه اینکه شما نسبت به آن حساسیت و یا نگاهی منفی ندارید، یقینا این موضوع نباید که باعث رنجش شما، و یا بار و جنبه اتهایم منفی را برای شما در بر داشته باشد!؟ چرا که طبعا و نیز، بویژه به دلیل سبقه خانوادگی، بودن در نهادی به مانند سپاه پاسداران، از نظر شما امری مذموم و یا منفی نیست!. و نمیدانم که چرا نسبت به این موضوع واکنشی چنین به خرج میدهید


در مورد اینکه میفرمایید که بارها این موضوع اعدام های در دهه ۶۰ را محکوم نموده اید! خدمت شما عرض کنم که ، من پیام دانشجو تریبون رسمی شما را ، در همان دوران درگیری های باند حاکمیت و از جمله سلام و خوئیی و غیره را، بارها و در همان زمان که ایران بودم، برای شناخت بهتر از جریانات نزدیک و یا سمپات به بخشی از حاکمیت مرور مینمودم،( که البته نمیدانم تا چه حدود نسبت به این موضوع سمپاتی که میگویم، مورد قبول و یا اعتراض شما باشد و یا اینکه چنین گفته ای را نپذیرید و یا باز هم مورد عصبیت شما قرار بگیرد!) و اتفاقا در همان دهه ۶۰ و یا سالها پس از آن نوشته ای و یا گفته ای دال بر محکومیت اعدام ها از شما ندیدم! ، مگر اینکه در تاریخی جدیدتر و یا اخیرا گفته باشید که طبعا از نظر مردم و یا هر انسانی از جمله من نوعی قابل احترام و نکته ی مثبتی است.جناب آقای طبرزدی، موضع من نسبت به ترور و تروریسم ، حتی در همان دوران و عنفوان جوانی نیز، موضعی کاملا روشن و بر خلاف ترور و یا امر مخرب ترور در رابطه با جنبش آزادیخواهی و برابری طلبی و بویژه مبارزات طبقه کارگر بوده و هست. و نیازی به توضیح دلائل و جزییات را نمی بینم که ضرورت توضیح را در اینجا داشته باشد، منتها اگر مایل بودید، برایتان تا حدودی که لازم و ضروری باشد عنوان خواهم نمود.


در رابطه با ترور و محکوم نمودن آن یقینا با شما و در رابطه با نفی ترور موافقم، منتها دید ما در این رابطه کاملا متفاوت است! بایستی به این موضوع خشونت و تبعات و فرایند آن توجه نمود و خود را به بیراهه نزد! شما میگویید تروریست ها خشونت دولتی را ایجاد و ایجاب نمودند! از تروریست ها (مجاهدین خلق) میگویید که دست به ترور زدند ،و محکومشان می کنید. در اینجا نیز نه نا آگاهانه که بسیار آگاهانه حکومت را از ترور و تروریسم دولتی مبرا میکنید! میتوان نقد اساسی نمود و نه اینکه بخواهید موضوعات و جمهوری اسلامی را انتزاعی و تجریدی بررسی کنید!؟ آنگاه نیز میتوانیم به پسرخاله های جمهوری اسلامی در همان اوائل انقلاب( مجاهدین خلق ) نیز بپردازیم. و اما، آیا همه کارگران، همه مردم ایران و کردستان نیز تروریسم بودند، که حکومت وحشی و جنایتکار و فاشیست جمهوری اسلامی از همان بدو انقلاب ،( به قول جمهوری اسلامی سرکوب ضد انقلاب!) آنها را در رابطه با هر خواسته به حقی که داشتند، سرکوب نمود!؟ خشونت حکومتی را، در واقع خمینی فاشیست و ارگان سرکوب وی سپاه پاسداران جنایتکار، بر مردم ایران و بویژه کردستان و به جامعه ایران تحمیل نمودند، و جمهوری اسلامی ، انقلاب و دستاوردهای آن را به نفع خویش مصادره به مطلوب نمود و به شکست کشاند. و علت العلل آن را نیز میتوان بهتر دید و بهتر بحث نمود تا بدانید که ترور از بنیادها و ارکان این نظام فاشیست است! نکته جالب بیان مغرضانه و اشاره شما به تروریسم در دهه ۶۰ میباشد!( میگوییدگروه های تروریست!؟ ، به جز سازمان مجاهدین خلق ، کدام گروههای سیاسی فعال و اکتیو و مطرح در آن تاریخ را بطو مشخص مد نظر دارید!؟ ) آقای طبرزدی، حال چه کسی کور ذهن، و یا پرت و پلا است و میخواهد در روز روشن به چشم تاریخ و مردم خاک بپاشد و جعل واقعیت کند و به نوعی جمهوری اسلامی فاشیست را مظلوم ، و دیگر جریانات و فعالین سیاسی انقلابی و مبارز و آزادیخواه و کمونیست را ظالم جلوه بدهد!؟ شرم چیز بسیار خوبی است! گویا به دلائلی مایل هستید که باعث خشونت دولتی ، و علتش را در تروریست های کوچکتر ببینید و یا محکوم نمایید! آیا باز هم معتقد هستید که در تاریکی نشسته ام و قصدم سنگ پرانی به شما است!؟ واقعا چه کسی میتواند اینگونه بر علیه واقعیت تاریخی ، تره هات و یاوه ببافد!؟ تروریست بزرگ دولتی، (جمهوری اسلامی!) ، از نظر شما چگونه پدیده ای بود و با انقلاب ۵۷ چه کرد و چه فجایعی را ، و ترورهایی را در بیرون و داخل (قتل های زنجیره ای ) و یا حتی در داخل زندانها و اخیرا (ترور وحشیانه شاهرخ زمانی) رقم زده است!؟


آقای طبرزدی، این خشونت دنباله دار، بیش از ۳۶ سال است که از جوخه های اعدام دهه ۶۰ تا چوبه های دار تا کنونی ، و در گوشه سلول های زندان بعنوان مرگ مشکوک(خود بخوان قتل!)جان انسانهایی شریف و نه تروریست چون گرامی یاد شاهرخ زمانی و دیگر فعالین عرصه های مبارزه کارگری، و طبقاتی و اجتماعی را در زندان های رژیم می گیرد. ، این نه ترور و یا تروریسم سازمان مجاهدین خلق و یا دیگر نیروهای سیاسی و انقلابی آزادیخواه و کمونیست ، که خمینی و جمهوری اسلامی بودند که این شرایط اسفناک جنایت و فلاکت را بر جامعه ایران تحمیل نمودند، چرا که از عمق گرفتن انقلاب و آزادی و برابری و


سراسری شدن تشکلات و ریشه یابی شوراهای کارگری در کارخانه ها و کوی و برزن شدیدا حراس داشتند،


و اینکه چرا شما قصد دارید که خشونت حکومتی را، نه نا آگاهانه(!) که بعمد و آگاهانه و به گونه ای دیگر توضیح بدهید، بماند!!،

◾بعنوان یک عضو و سلولی از خانواده کمونیست ها ، و بعنوان فعال سیاسی در تبعید، اگر که در بحث و سوال ، به دنبال کشف هویت شخصی افراد هستید باید بگویم که این متاسفانه مشکل شماست! ،میتوانید بطور مشخص نسبت به آیدی فیسبوک من و یا بطور مشخص مجازی و یا غیر مجازی بودن این فیسبوک و در رسانه فیسبوک ، در رابطه با هر کدام از دوستان فیسبوک من که در عرصه مبارزه از ابتدای انقلاب و تا کنون بر علیه جمهوری اسلامی خوشبختانه انسانهایی نا آشنا نیستند، سوال کنید و یا نظر بخواهید! من از نام مستعار و آیدی مستعار استفاده میکنم، و برای شما نا آشنا هستم. منتها فکر نمیکنم این دلیل خیلی مناسب و خوبی برای پاسخ به من بوده باشد! شاید که به دلائلی و فعلا این را نیاز میبینم، که اینگونه باشد! اگر که نگران چیزی در ایران هستید، عکس واضح خود را به آدرس مشخص شما ارسال نمایم! این موضوع بنظر من نمیتواند نکته ای منفی و یا ایراد و یا نقض غرض شما در رابطه با پاسخگویی به سوالاتی که از شما شد باشد و یا خشم و استنباط بد از اینگونه سوالها باشد که اکنون شما به دنبال مشخص نمودن هویت شخصی من هستید که که هستم!؟ چرا سوال میکنم!؟ اگر شما به قول خودتان تابلو هستید، این تابلو بودن به دلیل بسیار مشخصی است! اینکه چرا با نام مستعار سوال میکنم و یا به قول شما در تاریکی سنگ می اندازم!؟


Koosha Shayan

و ضمنا پاسخ شما را کمی پایین تر همین نوشته حوصله نمایید داده ام! تاریکی از آن کسانی است که خودی بوده اند! من هرگز خودی و بخشی از خانواده جمهوری اسلامی نبوده ام که در تاریکی بنشینم و به قول شما سنگ پرتاب کنم!!! تا سال ۶۸ ، عضوی از یک جریان مشخص سیاسی ، سازمان چریک های فدایی اقلیت بودم و بعدها به کمونیسم کارگری منصور حکمت گرایش پیوستم. شناسنامه سازمانی و فعالیت سیاسی سازمان چریک های فدایی (اقلیت) را ، بویژه جمهوری اسلامی و دیگران در دهه ۶۰ میدانند.( علیرغم همه اشتباهات و زیگزاگ زدن های چپ و راستش و پوپولیسم مسلط بر آن در رابطه با جنبش کمونیستی ایران و مبارزات طبقه کارگر ایران، که اساسا خالی از نقد و فراز و نشیب نبود.) باید یاد آور بشوم که شما هرگز فعال برانداز و سرنگون طلب جمهوری اسلامی نبوده اید و نیستید ، که به قول شما،( تابلو هستید!) همه شما را میشناسند! و البته قصد ندارم که تمرکز بر شاید قیاس مع الفارغ داشته باشم! خیلی از زندانی های سیاسی و خودی رژِیم تابلو هستند!


که به یمن و لطف جریانات باندی در حاکمیت و رسانه هایشان ، و همچنین ، مدیا و رسانه های جهانی وی .او.ای(صدای آمریکا) ، بی بی سی ، رادیو آزاد و… دافع و ساپورت این تابلوها هستند! ، اما حضورتان عرض کنم که ، من و امثال من نه در تاریکی نشسته ایم و نه اینکه قصد داریم به کسی سنگ پرتاب کنیم! منتها یقینا از خودی های نظام فاشیست جمهوری اسلامی نیز نیستیم! و اگر که امروز و بعنوان تبعیدی در خارج از کشور به سر میبریم ، دلیلش هزاران هزار رفیق آشنا و نا آشنایی است که توسط جمهوری اسلامی فاشیست تیرباران و یا اعدام شدند. گرامی یاد شاهرخ زمانی مشت نمونه خرواری است که در این مقطع و توسط رژیم جان بر سر آرمان انسانی و شرافتمندانه خویش می گذارد و نسلی بیکران و کرور کرور از نوع و سلف شاهرخ زمانی ها و انسانهای بزرگ ، در عنفوان جوانی جانباختند که شما از این تاریخ خوشبختانه بی خبر نیستید. منتها جواب نقد را اینگونه خصمانه نمیدهند!


من نیز اگر که از خودی های جمهوری اسلامی میبودم، و یا خانواده قربانیان و یا به قول شما (شهید)، از سپاه پاسداران، میبودیم، امروز دلیل و ضرورتی نداشت که در تبعید باشیم! ما نیز به مانند شما آرزو میکردیم که تابلو باشیم و به خاطر پخش یک اطلاعیه ، یک نشریه، یک کتاب و یا دفاع از آرمان های انسانی آزادیخواهانه و برابری طلب، به جوخه های اعدام دهه ۶۰ و یا پس از آن سپرده نشویم!


یقینا ما نیز چون شما در همانجا میماندیم! اگر نه از خانواده سببی و یا نسبی جمهوری اسلامی و خودی، که بعنوان یک فعال سیاسی کمونیست و سوسیالیست در ایران! فقط در خاتمه یک موضوع را اضافه نمایم.: به صراحت لهجه بگویم، که شما تا دیروز نسبت به گنجی و روحانی، یقینا چنین موضعی نداشتید و این را دیگر انکار نمیتوانید بنمایید! منتها همین حضرات پس از آنکه کوس رسوایی آنها اکنون بر بام فلک زده شده ، از قیاس با نام رسوای آنها، شما چنین خشمگین میشوید که القاب و ادبیاتی را می پرانید که انتظاری جز این ادبیات و القاب از شما و یا مکتب الهی شما نیست!


و ضمنا به من خواسته اید لقب کور ذهن را نیز بدهید که ارفاق نموده اید! تا اینجایی که در ذهن تاریخی جامعه و تاریخ ثبت شده، کور ذهنی من فکر نمیکنم به این اندازه بوده باشد که بر اساس فرمان صریح اسلام و خمینی، هزاران هزار انسان آزادیخواه و برابری طلب و شرافتمند را در عنفوان جوانی،و بعنوان کافر و ملحد و منافق ، راهی جوخه های اعدام نمایم و فاجعه خاوران ها را در سراسر ایران و تا کنون رقم بزنم! کورذهنی از صفات بارز مذهب و بویژه اسلام


سیاسی و ورزن های مختلف داعشی و خمینیسم و علی گونه آن است، که شما آقای طبرزدی بعنوان بخشی از همین جریان فکری و تعدیل شده ملی مذهبی ، هستید!


اینها یقینا نه دروغ است و نه اتهام و نه کور ذهنی! مگر اینکه بخواهید بفرمایید اساسا به اسلام و این مکتب الهی! باوری ندارید! آقای طبرزدی، ضمنا و خوشبختانه ، شما نوع متعادل شده بخشی از همان خانواده ای هستید که در ایران آن همه جنایت آفریدند! و جالب اینجاست که امروز، شما میخواهید هویت شناسی کنید که اگر کسی با نام مستعار در رسانه ای چون فیسبوک، شما و یا شیوه و مواضع گذشته شما را پرسید و یا به نقد کشید، اینگونه بی تاب و هراسان به او پرت و پلا پرتاب میکنید و بگویید که “پرت و پلایی”! چرا که خانواده “خودی” اساسا، تاب و تحمل نقد را ندارند! ظاهرا میپذیرند، منتها در واقعیت امر باوری به آن ندارند!


یادم می آید که در کنفرانس برلین، وقتی ملی -مذهبی ها و جنایتکاران تا دیروز ، و به اصطلاح اصلاح شده امروز(!) (، لابد مانند خلخالی!)، منظورم اکبر گنجی ، حمید رضا جلائی پور ، و یوسفی اشکوری و….. قرار گرفتند، و فعالین سیاسی و آزادیخواه و بویژه کمونیست های در تبعید ، ماهیت آنها را بعنوان سفیران دروغگوی جمهوری اسلامی افشاء نمودند و ،یا از آنها سوال میشد که در قبال همکاری با جمهوری اسلامی و شریک در جنایت های ۲۰ سال گذشته ، اگر واقعا که معتقدید تغییر کرده اید، و به آزادی و عدالت معتقد هستید، جلوی دوربین ها و در همین کنفرانس برلین، از مردم عذر خواهی کنید، اما آنها از ترس و یا فرصت طلبانه سکوت کردند و وقتی به ایران آمدند، به جمهوری اسلامی گفتند که ما در کنفرانس برلین شدیدا به ضد انقلاب در خارج از کشور حمله کردیم و گفتیم که رفقای اعدامیتان ضد انقلاب بودند و بایستی اعدام می شدند! و نمونه اش همین ابراهیم نبوی و میرحسین موسوی هستند، که اخیرا گفتند که برای حفظ نظام بایستی گروه های ضد انقلاب کمونیست و مجاهد اعدام میشدند!

و اما یک نکته مهم دیگر! یاد آور بشوم که، پاسختان نسبت به من کامل نبود، اما نیازی به پاسخ بیشتر نمی بینم که در مورد شرایط کردستان و یا وزارت اطلاعات و نیروی سرکوبگر سپاه پاسداران سوال نمایم! چرا که همین عصبیت شما، بطور مشخص خود پاسخ عینی بود که بنوعی دایره تحمل خودی های رژیم را بهتر نشان میدهد. ضمنا اگر امروزه اوج درگیری باندهای رژیم به نقطه اوج خود رسیده که امثال حجاریان را نیز رحمی نمیکنند ، اگر که امروزه رژیم و جناح غالب، حتی خودی های خود را در زندان قرار میدهد، این دلیل بر حقانیت این خودی ها نیست!، بلکه این بحرانی است که سراپای رژیم را گرفته و چاره ای جز این ندارد. بحران درونی رژیم و جنگ قدرت در بالا، و ، فشار اقتصادی و اجتماعی و سیاسی بر جامعه و مبارزات کارگران و توده مردم برای معیشت و نان و هویت انسانی و آزادی و برابری، رژیم را به چنین شرایطی رانده است. حال اینکه زندانی های غیر خودی رژیم ، و انسانهای آزادیخواه و برابری طلب، کماکان در شرایط بسیار سخت و طاقت فرسا و مرگ و قتل و ترور شدن قرار دارند. و به قول شما این تابلو بودن، از این نظر نقدها را به سوی شما بیشتر متوجه می سازد، که در ارتباط با بخشی از طیف سیاسی و بخش هایی از رژیم قرار داشته و یا دارید. و امروزه بعنوان یک مخالف و یا منتقد رژیم عمل میکنید! درست مانند نقدی که به روحانی نمودید و سوال برای من پیش آمد که شما اینگونه با عصبیت قلمی پاسخ دادید! اما همه این موضوعات ، این موضوع ملاک بر این نیست که اگر نقدی و یا نقبی به گذشته کسی میشود، بخواهد از چنین شیوه و یا ادبیاتی برای سکوت و یا تخطئه دیگران استفاده کند! شیوه بحث من و برخورد من به شما غیر انسانی و زننده و یا خصمانه نبود. لطفا سعی کنید که این موضوع را متوجه باشید. با سپاس.