نقد، کمونیسم، مذهب، و اتحاد حزبی ٫ اتحاد از مسیر نقد

نقد

نقد آنطوریکه من می فهمم یعنی اینکه انسان یک تز یا تئوری یا نظر یا مطلب یا نوشته یا کامنت یا عمل را مورد مطالعه و بررسی قرار دهد و نکات ضعف و قوت، و نکات درست و نادرست آنرا آنالیز و مشخص بکند و در باره هر کدام نظر دهد. البته اکثر مواقع نقد به این شکل صورت میگیرد که نقاد به نکات ضعف و نادرست یک بحث می پردازد و نکات درست آنرا برجسته نمی کند. نقد اصولی و درست این است که هم به نکات درست و هم به نکات نادرست بپردازیم، اما پرداختن به نکات نادرست یک بحث بخودی خود هیچ ایرادی ندارد، نقاد خواسته است حوضه نقد خود را به نکات نادرست مطلب متمرکز کند.

نقد و کمونیسم

نقد با کمونیسم ارتباط تنگاتنگی دارد. شاید بشود کمونیسم را در یک جمله به این شکل بیان کرد: “کمونیسم نقد روابط یا جامعه سرمایه داریست”. نقد کمونیستی به سرمایه درای، همانطور که مارکس در کتاب کاپیتال یا سرمایه نشان می دهد، بررسی وجوه مختلف این سیستم و نشان دادن رابطه این وجوه با زندگی و سرنوشت بشر و جامعه بشریست. نقد جامع و دقیق سرمایه درای مارکس را به رابطه کار مزدی می کشاند که مارکس آنرا ریشه و مبنای جامعه سرمایه درای معرفی می کند و راه راهائی بشر از سرمایه داری را لغو و نابودی این رابطه معرفی می کند. نقد کمونیستی تمام احشا و جوارح تاریخ انسان و شخصیتها و نهاده و سیستم ها و روابط انسان و جامعه را مورد بررسی و نقد قرار میدهد. نقد برنده ترین و اساسی ترین سلاح تئوریک و پراتیک کمونیسم است. کسی یا جریانی یا حزبی که نقد را کنار میگذارد در درجه اول کمونیسمش را کنار میگذارد. نکته مهم و قابل توجه این است که در تئوری و پراتیک کمونیستی هیچ چیز نیست که قابل بررسی و نقد و سوال و جواب نباشد. نقد یک جزء جدائی ناپذیر، مهم، و حیاتی کمونیسم است. کمونیسم بدون نقد هیچ معنا و مفهوم عملی ندارد.

نقد و مذهب

نقد درست نقطه مقابل مذهب است. مذهب اساسش بر این است که انسان چشم بسته یک سری تزها و تئوریها و حرفها و بحثها و کتابها و احکام و سنتها و شخصیتها و امامان و رهبران را قبول بکند و هرگز از چند و چون این مقولات سوال و نقد نداشته باشد. اساس مذهب ایمان است. ایمان یعنی پذیرفتن یک سری مطالب و حرفها و گفته ها بدون سوال و جوا ب و بدون امکان سوال و جواب. نقد، بر عکس، جا افتاده ترین، پذیرفته شده ترین، محکم ترین، اثبات شده ترین، متداول ترین، مقدس ترین، تاریخی ترین، و بعضا عزیز ترین و دوست داشتنی ترین و زیباترین افکار و عقاید و ایده ها و حرفها و مقالات و کتابها و شخصیتها و رهبران را مورد سوال و جواب قرار میدهد.

نقد و اتحاد حزبی

یک حزب سیاسی سازمانی هست که انسانها را برای امر مشخصی کنار هم قرار میدهد و برای رسیدن به آن امر مشخص بسیج و سازماندهی می کند. طبعا انسانها بر سر آمال و آرزوها و اهداف کمابیش واحدی دور هم جمع میشوند. احزاب کمونیستی بر سر نابودی سرمایه داری و برپائی کمونیسم تشکیل میشوند. اتحاد و همنظری و هم عملی کسانی که در یک حزب کمونیستی گرد آمده اند یک امر بسیار مهم و کاملا حیاتی برای حزب است. اهمیت این اتحاد نظری و عملی از اینجا روشن می شود که تمام دم و دستگاه غول آسای سرمایه داری با پولها و ارتشها و پلیسها و سازمانهای جاسوسی و اتاقهای فکر و پروفسورها و نویسنده ها و هنرمندان و ورزشکاران و روانشناسان و متخصصان از هر صنف و حرفه ای یک هدف مهمش این است که سرمایه داری بقا و دوام پیدا کند و کمونیسم هرگز نور خورشید را بر خود نبیند، و بنابر این هیچ حزب کمونیستی نتواند به اهداف و آرمانهای خود برسد. برای مبارزه با این دستگاه غول آسای سرمایه داری کمونیستها ناگزیز هستند که متحد و همنظر و هم عمل باشند تا بتوانند ضربه ای به این ماشین هراسناک سرمایه درای بزنند و راه نابودی آنرا هموار کنند. اما سوال این است که این هم نظری وهم عملی و اتحاد چگونه ممکن است؟

اتحاد از مسیر نقد

یک تز یا تئوری یا نظر این است که برای حفظ اتحاد، کمونیستها باید نقد همدیگر، هم هدف ها، هم رزمها، هم فکرها، هم عمل ها، و در یک کلمه “هم حزبی ها” ی خود را تخفیف دهند ویا کنار بگذارند، تا بتوانند بعنوان یک تن واحد در برابر دشمن ظاهر شوند. این نظر میگوید که برای رفتن به جنگ سرمایه داری یا “دشمن” لازم است که ما سطح و عمق و نفس نقد همدیگر، نقد نظرات همدیگر، نقد نوشته های همدیگر، نقد مقالات و کتابها و تاریخ همدیگر، نقد ارگانها و سازمانهای همدیگر، نقد صفحات همدیگر، و نقد شخصیتها و اتوریته ها و رهبران همدیگر را تخفیف دهیم یا کنار بگذاریم. این تز یا تئوری بحثش این است که لازم است ما متحد و یکپارچه و همنظر و هم عمل ظاهر شویم تا بتوانیم با اتوریته و قدرتمند جلوه کنیم و از این طریق بتوانیم دشمنان خود را گوشمالی دهیم و نیرو جذب کنیم. ایراد این نظر یا تئوری این است که در قدم اول سلاح برنده کمونیسم ، یعنی نقد، را کنار گذاشته است و بنابر این در برابر همان سرمایه درای یا دشمنی که میخواست به جنگش برود خلع سلاح شده است. بحث این نظر این است که اگر هم عضوی یا کادری یا کادر رهبری یا رهبر حزب در یک نوشته یا مقاله یا نظر یا صحبت یا “صفحه فیس بوکی رو به بیرون” حرف نادرستی زد یا خطایی کرد یا رفتار ناشایستی کرد، باید بخاطر حفظ اتحات و حزبیت از نقد او برحذر بود و او را مورد بررسی و نقد قرار نداد. این نظر علاوه بر اینکه تمام اصول اخلاقی را زیر پا میگذارد و یک سیاست و عمل مبنی بر ریاکاری و دروغ و دوروئی را پیش پا میگذارد، با کنار گذاشتن سلاح نقد بر پای اتحاد اصولی و کمونیستی و انسانی حزب شلیک می کند.

اتحاد اصولی ودرست و محکم و قدرتمند و اخلاقی و انسانی و کمونیستی انسانها تنها میتواند بر مبنای نقد بی امان، نقد بی تخفیف، نقد بی ملاحظه، نقد روشن، نقد صادقانه، نقد علمی، نقد منطقی، و نقد کمونیستی صورت پذیرد. هر گونه اتحادی که بخواهد بر نقد محدودیت یا ممنوعیت بگذارد بیشتر از اینکه به اتحاد کمونیستی منجر شود به یک سیستم و ارگان و حزب بسته و فرقه ای و مذهبی و فاسد منجر خواهد شد. طبعا پیروزی یا شکست این اتحاد یا حزب برای طبقه کارگر و اقشار زحمتکش مردم کمتر یا بیشتر از شکست یا پیروزی اسلام و احزاب مذهبی یا احزاب ناسیونالیست موضوعیت نخواهد داشت. حزبی کمونیستی که سلاح نقد را کنار گذاشته باشد یا مذهبی شده است و یا در مسیری قرار گرفته است که نهایت آن چیزی جز مذهب تحت لوای کمونیسم نیست.

پیروزی علم، پیروزی منطق، پیروزی کمونیسم، پیروزحزب کمونیستی، و پیروزی انقلاب از مسیر نقد بی امان و بی تخفیف و بی رحمانه میگذرد. هر گونه محدودیت و ممنوعیت بر نقد علمی و منطقی و کمونیستی سدی هست که بر مسیر حرکت کمونیسم بالا میرود. اتحاد تئوریک، اتحاد پراتیک، اتحاد کمونیستی، اتحاد حزبی، و قدرت و هیبت و حشمت و هیکل و قوت حزب از مسیر نقد بی امان و بی تخفیف می گذرد. هیچ چیز برای کمونیستها مقدس نیست، هیچ کس برای کمونیستها مقدس نیست، هیچ تئوری برای کمونیستها مقدس نیست، هیچ سازمانی، ارگانی، حزبی، و رهبری برای کمونیستها مقدس نیست. کمونیسم قبل از هر چیز نقد بی امان است.

کمونیسم قبل از هر چیز نقد است. نقد را از کمونیسم بگیری هیچ چیز از آن باقی نخواهد ماند.