قتل ناموسی بازمانده از دوران بربریت بشر است!

اسماعیل مولودی

متن زیر؛ ترجمه فارسی سخنرانی اسماعیل مولودی در دانشگاه ترول هتان در غرب سوئد

Högskolan Väst (Trollhättan) 

روز سه شنبه چهارم نوامبر ۲۰۰۸ مصادف با هفته فرهنگی دانشگاه ترول هتان اسماعیل مولودی بدعوت مسئولین دانشگاه برای سخنرانی در مورد قتلهای ناموسی دعوت شد. متن زیر ترجمه فارسی سخنرانی اسماعیل مولودی بزبان سوئدی است که برای شرکت کنندگان در هفته فرهنگی دانشگاه سخنرانی کرد. 

ابتدا آقایان پرفسور استفان کریسرنین و پرفسور رضا آیراملو به اسماعیل مولودی خوش آمد گفتند.

با سلام به شما عزیزان و دوستانی که در این جلسه هستید. من اسماعیل مولودی هستم، سوسینوم و فعال در عرصه دفاع از خقوق زنان و کودکان، عضو هیئت رئیسه انجمن هومانیستها و دبیر اتحادیه آکادمیکها در غرب سوئد. خوشحالم که دوباره امسال هم در خدمت شما هستم

بحث امروز من در مورد فرهنگ ناموس پرستی است ، زیرا به نظر من ناموس پرستی  یک مسئله و مشکل اجتماعی است که زندگی و حیات میلیاردها انسان در این کره خاکی را آزار میدهد. من در این مورد سالها کار و فعالیت کردم، بحثی که اینجا ارائه میدهم نظر من در مورد جامعه مرد سالار و فرهنگ ناموس پرستی است. 

فرهنگ و منش اجتماعی افراد دارای پیچیدگی خاصی است که باید بطور اخص بدان پرداخت. آدمها در طول تاریخ خود دارای فرهنگ خاص خود بوده اند و در ادامه خواهند بود. آدمها اعتقادات دارند و هیچ فردی بدون اعتقاد نمیتواند زندگی کند. یکی به رهایی بشر اعتقاد دارد و مارکس را رهبر خود میداند، دیگری به جهنم و بهشت ایمان دارد و برای آن پیغمبران مختلفی هستند که پیروانشان خودرا متعلق به سنت و روش او میدانند. دیگری به طبیعت اعتقاد دارد و … هر کدام از این اعتقادات به فرهنگ و سنت خود پای بند هستند و تلاش میکنند جامعه را بدان سو ببرند. در جامعه مرد سالار که بخش جدی از یک جامعه سرمایداری و خشن است تلاش مینماید عیرغم فعالیت زنان در عرصه های مختلف اجتماعی و سیاسی حقوق و جایگاه آنها را دستکم نشان دهد و مسئله برابری جنسی بطور جدی و همه جانبه درش رعایت نمیکنند مثلا مثل همین کشور سوئد. در جوامع دیگر فرهنگ مرد سالا همراه افکار قرون وسطی و مذهب زندگی و افکار جامعه و بخصوص زنان را به صلابه کشیده است. وجود فرهنگ مرد سالار پایه و اساس حاکمیت سرمایه بر جامعه است. در جوامع عقب افتاده و دیکتاتور این مسئله یعنی فرهنگ مرد سالار یکی از ارکان کنترل جامعه است.

علما اگر به فرهنگ و اعتقاد فرد در جامعه نگاه کنیم باید آنرا در سه نکته ویا سه تیتر بررسی کرد.

اول آنچه که رفتار عمومی خوانده میشود

در این فرد تلاش مینماید با توجه به جو حاکم رفتار خودرا منطبق با مقررات موجود نشان دهد. یعنی نشان دهد همراه جمع است و مقررات بازی را بلد است. برای نمونه اگر با یک پدری یا برادری که در حال نقشه کشیده برای به قتل رساندن دختر یا خواهرش است، صحبت کنید و بگوئید اینکار نادرست است حتما خودرا همراه و همنظر شما خودرا نشان میدهد. اما در افکار و منطق او حرفها شما کشک است. آنهائیکه در چند سال اخیر دست به کشتن یا نقشه کشتن نزیدکان زن یا دختر خود زده اند هیچکس از همکارانشان و یا همسایه هایشان از ماجرا با خبر نبوده است. این یعنی در ظاهر تایید افکار و مقررات جامعه است در عموم. 

دوم

احترام به قانون و پیروی از مقررات عمومی در جامعه

افراد تلاش میکنند مقررات رارعایت کنند و به قانون احترام بگذارند و این کار را در بهترین حالت میکنند. اما مواردی بوجود میآید که آدمها به قانون و مقررات عمومی دهن کجی میکنند. 

در مدرسه میگویند دختر شما باید در کلاس درس آناتومی و آموزش سکس شرکت کند. فورا پدرش میگوید حتما و هیچ مخالفتی انجام نیدهد. اما به محض رسیدن به منزل به دخترش ندا میدهد اگر در این کلاس ها شرکت کند وای به حالش. در ضمن در طول سالها آنقدر خرافات مرد سالاری را بخورد دختر بچه داده اند که خودش هم فکر میکند دنیا همینجور است که والدینش میگویند. پس میبینیم که چه در سطح رفتار عمومی در جامعه و چه در سطح رعایت مقررات فرد تلاش میکند. 

سوم

منش و رفتار فرد و آنچه که فرد در واقع و در عمل به آن پای بند است. آنچه که فرد علیرغم مقررات اجتماعی به آن میاندیشد که از درونش بر میخیزد. شما در نظر بگیرید در یک رای گیری برای سمت فرماندار شهر چند نفر کاندید میشوند. امکان دارد شما یکی از آنهارا بشناسید ولی به او رای ندهید. به کسی رای میدهید که شاید اصلا اورا ندیدی و نمیشناسی. چه عامل یا عواملی در کارند که به آشنای خودت رای نمیدهید.

یا همان پدری که دخترش را میکشد یا همسری که زنش را میکشد بخاطر گاها حرف دیگیران بخاطر شایعه دیگران. حتی خودش شاید شدیدا پشیمان باشد. اما چرا به این عمل دست میزند؟

الف فرهنگ، سنت، رفتار(جامعه، خانوادگی، تربیتی)

ب فرهنگهاو رفتارهای  کوچک و گروهی

ج فشارهای گروهی و جمع(جامعه یا خانواده یا جمع کوچک دوستان) 

اینها عواملی هستند که فرد را وادار به تصمصیم گیری در مورد افکار و رفتار های اجتماعی خود میگرداند. این عمامل هستند که افکار فرد را درخلوت خود سازمان میدهد. جستجو برای افکار عقب افتاده را باید در این زمینه یافت. یعنی آنجایی که انسان در خلوت خود و با افکار خود تنهاست. فردی که تصمیم میگیرد که جگر گوشه اش را بکشد. تحت آزار درونی از طریق عوامل بالاست. در خانه دیده که پدرش چگونه به مادرش امر و نهی کرده، بارها کتکش زده. خودش را دیده که زمانی که جرئت کرده از فرمان پدر سر پیچی کرده چگونه مورد تجاوز و آزار قرار گرفته. یعنی کودک از بدو تولد با افکار قرون وسطی محیط خود چشم باز میکند. میبیند در جامعه خانوادگی همین اوضاع و در سطح کل جام
عه این افکار تجاوز به حقوق فرد و دیگران را هر روز میبیند و لمس کرده است. اینها شخصیت فردی اورا رقم زده اند اینها خمیره شخصیتی فرد را درست میکنند. در نتیجه وقتی به جامعه بر میگردد و بخصوص در جامعه میزبان با مقررات و فرهنگ کاملا متفاوت و متناقض با ارزیابی های فرد اورا به حاشیه میراند. یا امکان میگیرد و خودرا باز سازی مینماید. یا در محدوده اقوام و بستگان و همولاتی ها گیر میکند. در زمانی که خلاف ارزیابی فردی او حرکتی میشود. دچار عذاب وجدان، خودرا تنها مییابد  و احساس  سرشکستگی میکند اینجاست برای بازیابی حرمت فردی خود دست به اقدام میزند. 

پس مسئله فرهنگ و اعتقادات درونی آدمهاست که زندگی فردی و اجتماعی آنهارا رقم میزند. فرهنگ مرد سالار بر پایه ایجاد تفرقه جنسی بین انسانها شکل گرفته و به حیات خود به کمک مذهب و سنت عقب افتاده خودرا سرپا نگهمیدارد. مردسالاری دشمن آشایش بشر است. کلا قدمت هزاران ساله دارد. قتلهای ناموسی تنها در خاور میانه و آسیا اتفاق نمیافتد. بلکه جزیی جدی از فرهنگ مرد سالار است که در تمام دنیا وجود دارد اما در آسیا بدلیل وجود حاکمیت مذهب و نیز بودن مذهب در قدرت در پاکستان، اندونزی، ایران ، افغانستان، عراق عربستان صعودی این مسئله برجسته تر و بدلیل اجرای مقرارات اسلامی آپارتاید جنسی در این کشورها قانونی و لازم الاجراست.

سئوال میشود که قبل از اسلام هم بوده، آری ولی مذهب اسلام و مذهب یهود و مسیحی در خاور میانه آنرا تقویت میکنند تا بحیات خود ادامه بدهد. در آمریکای لاتین در آفریقا هم این اتفاق میافتد و خواهد افتاد بدلیل اسلام و مسیحیت در این جاها هم مثل خاورمیانه از آپارتاید جنسی استفاده میکنند تا تفرقه بین انسان را گسترش دهند. 

در اینجا در اروپا و سوئد من میخواهم چند کلمه ای بگویم. در اروپا به یمن مبارزات مردم و بخصوص مردم آزاده، کارگران و روشنفکران کلیسا بعنوان یک محل برسمیت شناخته شده. مذهب از دولت بزور خواست مردم کنار گذاشته شده و در قدرت شریک نیست. باید در مورد اسلام هم این اتفاق بیفتد. مذهب ار خصوصی افراد است و حق ندارد در مقررات اجتماعی و سازمان اجتماعی جامعه دخالت کند. 

مسئله قتلهای ناموسی. شاید هر کس از اول نگاه خود اینجوری فکر میکرد که قتل ناموسی مثل همه قتلهای دیگر است و معمولا قربانیانش زنان و دختران جوان هستند. مثل اینکه مردی با همسرش دعوا میکند و یهو بسرش میزند و زنش یا دوست دخترش را میکشد. این طرز تفکر تنها بین مردم نبود بلکه وزیر انتگراسیون هم سالها اینجوری فکر میکرد و میگفت.

اما واقعیت چیست؟ حقیقت این است که قتل ناموسی مثل قتل معمولی نیست که مردی از همسرش ناراحت میشود و یا به او مظنون میشود و بسرش میزند. بلکه قتل ناموسی متد خاص خود دارد. قتل ناموسی یادگار دوران بربریت بشر است. یعنی در یک مثل شوم فرهنگ عقب افتاده مرد سالار، مذهب ( هر مذهبی مثل یهودیت، اسلام و مسیحیت) این فرهنگ را در همکاری با دستگاه حاکمه تقویت و اجرا میکنند. یعنی در یک اشتراک شوم فرهنگ مرد سالار به حیات خود ادامه میدهد. در خاور میانه و کشورهایی مثل ایران، پاکستان، افغانستان، عراق و… قتل ناموسی در حمایت کامل قانون اجرا میشود.

ویژگی قتل ناموسی در این است که این تنها زنان نیستند که بعلت مظنون شدن مردانشان به آنها تجاوز میشود و کشته میشوند . این نیست که بعلت اطاعت نکردن زنان از شوهرانشان کشته میشوند بلکه پدر فرزند خودرا، برادر خواهر خودرا و بترتیب عمو، دایی و مردان طایفه تصمصیم میگیرند که خاطیان از مقرارت فرهنگ مرد سالار را بقتل برسانند تا بدینوسیله شرف و ناموس خانواده و طایفه را حفظ کنند. در این معادله این مردان طایفه هستند که میگویند شرف و ناموس یعنی چی! شرف و ناموس هم یعنی کنترل بر روابط جنسی زنان در خانواده، طایفه  ودر جامعه. در فرهنگ مرد سالار فرد هیچ حقوقی ندارد. فرد در تقسیم و سلسله مراتب گروه و طایفه خود جامیگیرد و بستگی دارد که در چه وضعیت اقتصادی، اجتماعی و مهمتر از همه طایفه ای است. بهمین خاطر دختر یا پسر، مرد یا زن در این سیستم جایگاه خودرا تحت مقررات طایفه بدست خواهند آورد.  گروه است تصمیم میگیرد حقوق فرد هیچگونه جایی برای ابراز وجود ندارد . در این بازی مردان حرف آخر را دارند و زنان از هیچگونه حقوقی برخوردار نیستند. در بهترین حالت مشاور و منشی جلسات دفاع از شرف و ناموس هستند. تازه آنهم بستگی به سلسله مراتب و وضعیت خانواده در این تقسیم بندی دارد.

برای اجرای قتل ناموسی خانواده رسما جلسه میگیرد. مقتول حتی در جلسه ای که حکم مرگش صادر میشود گاها شرکت میکند. مردان طایفه تصمیم میگیرند که دختر و یا زنی که قانون ناموس خانواده را رعایت نکرده بقتل برسانند. در این جلسه به هرکس وظیفه ای سپرده میشود. کسی که حکم قتل را اجرا میکند مورد تشویق و نشان لیاقت قرار میگیردو قهرمان طایفه میشود. وقتی قتل انجام شد هیچکس برای مقتول عزا نمیگیرد. چرا عزا؟ ما امر مقدس دفاع از ناموسمان را اجرا کردیم. پدری که دخترش را بقتل میرساند، برادری که خواهرش را میکشد و خلاصه مردی که قتل را اجرا میکند. بعنوان قهرمان معرفی میگردد و درست مثل سربازان هیتلر که روزها مردم را در کوره اتش سوزی میسوزاندند و شبها با وجدان آرام در کنار زن و بچه شان میخوابیدند. زیرا فکر میکردند که وظیفه ملی و میهنی شان را در خدمت به کشورشان انجام داده اند. در
ست شخص قاتل مورد عزت و احترام خانواده و طایفه قرار میگیرد.

بنا براین قتل ناموسی مثل هر قتل معمولی نیست. حتی فکر کردن به اینکه پدری فرزندش را بقتل برساند، مردی زنش را کتک بزند عذاب آور است، تا چه رسد به اینکه در اجرای این برنامه غیر انسانی شرکت داده شوید.

قتل ناموسی شیوه حاکم کردن فرهنگ مرد سالار بر جامعه است. زیرا در این فرهنگ زنان و کودکان ملک تلق مرد هستند. جامعه مرد سالار برای بقای خود به هر حرکت غیر انسانی دست میزند و ابزار این حاکمیت ضد انسانی مذهب و دستگاه حاکمه هستند که در یک اشتراک نامقدس علیه حرمت انسان قرار میگیرند. در جمهوری اسلامی ایران اسلام دارد حکومت میکند. حتما خبر دارید که از زمان سرکار آمدن حاکمیت اسلام آپارتاید جنسی رسما و قانونا در جامعه اجرا میشود. سنگسار زنان، شلاق زدن زنان و دخترانی که حجاب رعایت نمیکنند. همه و همه علیه حرمت انسان متحد شده اند. حجاب تنها مسئله زنان نیست بلکه اسلام با مطرح کردن حجاب و اجباری کردنش مردان را هم مثل حیوان قلم داد میکند. چون میگوید اگر زن موی سرش پیدا باشد باعث تحریک جنسی مرد میشود. در نتیجه سکس برای مرد یک امر حیوانی است که با دیدن موی زن تحریک میشود. قوانین مذهبی و فرهنگ مرد سالار دشمن برابری انسان هستند که بکمک قانون در جامعه حاکمیت خودرا تحمیل میکنند.

بعضی ها فکر میکنند، کسانی که قتل ناموسی مرتکب میشوند، از حقوق بشر خبر ندارند و یا قانون برابری زن و مرد در سوئد را یاد نگرفته اند، اطلاعشان ناچیز است. بنظرم خیلی ساده لوحانه است. قتل ناموسی از یک سیستم فکری نشات میگیرد. یک نوع طرز تفکر و روش حاکمیت و طرز زندگی است. به نوینسندگان قوانین در جامعه نگاه کنید. همه پرفسور و دانشمند هستند. محمود احمدی نژاد رئیس جمهور اسلامی ایران هم دانشگاه دیده است و هم سواد دارد میداند حقوق بشر چیست؟ اما با طرز تفکر خود آنرا ترجمه میکند. بنابراین عقیده مذهبی ایشان به اوحکم میکند و ایشان مجری عقاید غیر انسانی اسلامی است. وقتی کسی معتقد به یک تفکر است، صحبت از اطلاعات و دانش مسخره بنظر میرسد. مسئولین جمهوری اسلامی بیسواد نیستند بلکه مجری احکام غیر انسانی  الهی و اسلام هستند که بهش اعتقاد دارند. به کلیسای به پاپ نگاه کنید که مخالف سقط جنین است. به مدارس مذهبی نگاه کنید در همین جامعه مدرن. بنابراین مجریان قتلهای ناموسی در اصل مجری اعتقادات مذهبی خود، مجری فرهنگ ضد انسانی مرد سالار و خواهان حاکمیت مردان در جامعه اند. برابری زن و مرد احترام به شخصیت انسان در دستگاه فکری آنها جایگاهی ندارد.

شاید کسی بپرسد، در سوئد چگونه اینها اجازه میابند اینکار را بکنند؟ سوال خوبی است. در غرب و در جامعه سوئد کسانی مرتکب این عمل میشوند که در گتوها زندگی میکنند. جامعه با تفکر راسیستی نسبیت فرهنگی آدمها را نه بعنوان انسان بلکه تحت نام فرهنگ، نژاد و تعلقات قومی و مذهبی تقسیم میکند. در همین رابطه مهاجرین جزو فقیرترین قشر جامعه هستند. مجبورند در گتو ها بمانند. حتی بدلیل اینکه جامعه آنهارا در فعالیتهای روزمره خود شریک نمیکند مجبور میشوند در کنار همولایتی سابق خود قرار گیرد. در آنجا انواع و اقسام فرهنگ ها وجود دارد. در هر جامعه ای که نگاه کنید فرهنگهای مختلف است. فرهنگ یعنی طرز زندگی و طرز تلقی زندگی آدمها یعنی روش زندگی "لیو استیل" فرهنگ رد طول تاریخ بشر با پیشرفت علم و جامعه تغییر میکند. فرهنگ در یک قالب معین نمیگنجد بلکه مثل زندگی انسانها متغییر است و رو به جلو میرود. اما در این گتوها آخوند و امام مسجد، کنیسه، کلیسا دور این آدمها را میگیرند و فرد هم از فرط تنهایی دمخور آنها میشود. در گتو ها امامان مساجد و کشیشان کلیسا حکم میرانند. در همین رابطه است که افکار قرون وسطی به حیات خود ادمه میدهد. فرهنگ عقب افتاده میدان دار است.

 

جواب به سوالها بعد از یک استراحت کوتاه. 
 

پایان متن سخنرانی