تا همیشگ/ علی رسولی

«تا همیشگی»

خاطراتم را بستم

کوه را نگریستم

راه را

خانه را

و رُز خشکی که علیه گلدان مرده بود

تنها تو را فراموش کردم ای یار.

 

 

در قدم ها بازماندم

کوه را نگریستم

راه را

خانه را

و رُز خشکی که علیه گلدان مرده بود

بازهم تورا فراموش کردم ای یار.

 

اشک کوه ها در خیالم ریخته است

می دانم

از راه

از سفر

از دنیا،رُزها و قصه ها زیباتری

و من بازهم می خواهم فراموشت کنم.

 

پری غمگینت در قلبم مرده است.

 

 

«علی رسولی _ اورست»

 

www.alirasoli.com

www.facebook.com/ali1917