اعتراضات خیابانی در اقلیم کردستان به هماهنگی و رهبری و گسترش بیشتری نیاز دارد!

اعتراضات خیابانی در اقلیم کردستان به هماهنگی و رهبری و گسترش بیشتری نیاز دارد!

با تداوم تظاهرات عظیم و سراسری شهرهای عراق، تحرکات اعتراضی مردم شهرهای اقلیم کردستان هم حال و هوای دیگری بخود گرفته اند و اعتراضات مردم علیه دولت و احزاب حاکم در شکل تظاهرات و راهپیمایی های خیابانی، روزمره شده اند.

بهانه و انگیزه این اعتراضات و تظاهرات هرچه باشند، دلخوش کننده است. بیان اعتراضات مردم در این شکل، باین معناست که آنها باین نتیجه رسیده اند که با غرولند کردن در محافل خانوادگی و قهوه خانه ها و اینجا و آنجا هیچ زخمی از زخم های شان التیام نمی یابد؛ باین نتیجه رسیده اند که با طنز آمدن و جوک ساختن و به ریشخند گرفتن مقام و منصب های حزبی و حکومتی و کامنت گذاشتن های فیسبوکی، ره به جایی نمی برند؛ باین نتیجه رسیده اند که برای بیان اعتراضات و طرح مطالبات شان، باید راه های تأثیرگذارتری در پیش بگیرند؛ مردم باین نتیجه رسیده و دریافته اند که باید به خیابان آمد و به خیابان آورد و راه بست و داد زد و قدرت توده ای خود را نمایش داد.

به خیابان آمدن های این روزهای مردم اقلیم کردستان عراق و کل روند اعتراضی آنان که رو به گسترش هم هست، اگرچه چندان سازمانیافته نیستند و ظاهراً خودبخودی و خودجوش بنظر می رسند، اما رد و نشانِ نقشِ عناصر پیشرو و گروه و محفل های فعال نوظهور و چپ در آنها دیده می شوند. بعبارت دیگر اعتراضات جاری چندان هم بی سر و صاحب نیستند و ابتکارشان در دست جوانان خوش فکری است که اگر چه تازه کارند، اما پرشور و جسور و رادیکال و روراست اند و همین خود بسیار نویدبخش است.

جوانان این دیار که بیشتر از هر قشری، دل شان از این حاکمیت خون است، با انتخاب درستی به میدان آمده اند و اگر با حضور آگاهانه تری مبارزه علیه قُلدری حاکمیت و احزاب درقدرت و علیه فساد همه جانبه اداری و مالی و علیه بیعدالتی ها و بی اعتنایی ها به تأمین زندگی آسوده برای مردم را ادامه دهند و به روند مبارزه شان سر و سامان بیشتری ببخشند، پشتِ سران و رهبران حاکم بر سرنوشت مردم را بلرزه در خواهند آورد و ناچارشان خواهند ساخت که به مطالبات شان گردن نهند.

اگر چه راه رهایی واقعی مردم در این است که کل حاکمیت پایین کشیده شود و کل سیستم زیر و رو گردد و توده های مردم در قالب شوراهای مردمی خود کنترل اداره امور جامعه را در دست گیرند، اما در غیاب جریانات متشکل و رادیکال سوسیالیستی که ظرفیت هدایت چنین روندی را داشته باشند، گام های اول و جدی علیه مافیای حاکم بر این اقلیم به همین ترتیب آغاز می شوند و این راه را باید کوبید تا در جریان پیشروی ها صفوف معترضان گسترده و جنبش برپایی شوراها شکل بگیرد و با توان و قدرت بیشتری تحقق مطالبات را پیگیری کرد.

بی گمان می توان امیدوار بود که از دل همین تحرکاتی که ادامه دارند، چهره های مُبلغ و سازمانده با خصائل رهبری رو بیایند و صفوف مبارزه انسجام بیشتری پیدا کنند و مطالبات مشخص تر گردند و رسیدن به اصل هدف که پائین کشیدن این حاکمیت غارتگر و فاسد و وابسته و نوکر ایران و ترکیه است، میسر گردد و حاکمیت شورایی مردم شکل بگیرد.

اکنون که در بسیاری از شهرها همزمان برای تحقق مطالباتی از قبیل تأمین آب و برق و کار برای بیکاران و… خودنمایی های اعتراضی و تظاهراتی در جریان است، لازم است این اعتراضات خصلت سراسری بیابند و بمنظور تأثیرگذاری بیشتر و قطعی تر با هماهنگی پیش بروند. لازم است عناصر پیشروی که در صفوف این اعتراضات جای دارند، به نکته مهم برقراری هماهنگی ایکه به آن اشاره شد، توجه داشته باشند و حرکت اعتراضی خود را با حرکات اعتراضی دیگر شهرها هماهنگ کنند و از تجارب همدیگر بهره ببرند. لازم است چهره های خوشنام و مُبلغ و سازمانده، با دخالتگری های جدی و پیگیرانه شان قابلیت های خود را نشان دهند و اعتماد توده همراه شان را بخود جلب کنند. لازم است هر تظاهراتی بر حسب انگیزه و هدفی که دارد، قطعنامه مهلت دارِ از پیش آماده شده مربوط به خود را داشته باشد.

یکی از نقش های جدی عناصر پیشرو هدایت کننده این تحرکات، این است که از هر مُشوق و طریق ممکنی بهره بگیرند و حضور و همراهی زنان را در این اعتراضات فراهم سازند. تجمعات و راهپیمایی ها باید از تجمعات و راهپیمایی هایی صرفاً مردانه و تنها با شرکت جوانان، به تجمعاتی کاملاً توده ای و با حضور و شرکت همه اقشار جامعه و بویژه شرکت فعال زنان، تبدیل شوند. به این نکته هم باید توجه داشت که نباید گذاشت احزابی که خود در حاکمیت اند، در رقابت با احزاب رقیب خود، سوار بر موج نارضایتی های مردم شوند و با دخالتگری های فرصت طلبانه شان بسود خویش بهره برداری حزبی بکنند.

جوانان این دوره که نقش تعیین کننده ای در شکل گیری و پیگیری اعتراضات جاری دارند، لازم است بدانند که کردستان صاحب تجربه تاریخی و ارزنده ”جنبش شورایی دهه ۹۰” است که باید زنده شوند و بکارشان گرفت. روزگاری در همین اقلیم، به همت طیفی از جوانان رادیکال و مبارزان انقلابی آن دوران، جنبش شوراها شکل گرفت و در همه عرصه های کار و زندگی توده های مردم نفوذ کرد و مردم بکارگیری اراده مستقیم خود را در اداره امور محل کار و زندگی خویش تجربه کردند. تجارب آن دوران باید زنده شوند و ارتقاء یابند و یکبار دیگر و این بار با بهره مندی از دستاوردهای تکنولوژی پیشرفته تر امروزی، کاراتر بکار گرفته شوند.

در دورانی که جنبش شورایی در جریان بود، هر قشر و صنفی در شوراهای مربوط به خود متشکل بودند و باتکاء و از طریق این شوراها مبارزات توده ای پیش می رفتند و دستاوردهای شان هم قابل توجه بودند. لازم است بار دگر جنبش شوراها شکل بگیرد و از سر گرفته شود و محل های کار و زندگی، شوراهای مربوط به خودشان را داشته باشند و هر کسی در هر موقعیتی که هست عضو یک یا چندتایی از این شوراها باشد.

محلات باید شورای محله تشکیل دهند، اصناف کارگری باید شورای صنفی خودشان را راه اندازند، معلمان، دانشجویان، دانش آموزان، کارکنان بیمارستان ها، روزنامه نگاران، کارگران ساختمانی، کارگران شهرداری ها و کلاً هر قشر کارکن و زحمتکشی، باید شورای مستقلِ غیرحکومتی و غیرحزبی مربوط به صنف خود را داشته باشد. با این روال هر کارگر و زحمتکشی، حداقل در دو شورای محل کارش و محله ای که در آن زندگی می کند، عضویت خواهد داشت.

همزمان با تلاش برای احیای جنبش شوراها، لازم است از سوی چهره های خوشنام و رادیکال و کسانی که انرژی بیشتری به مبارزه کردن اختصاص می دهند، برای سازماندهی اشکال متنوعی از نهادهای مدنی کوشید و انواع نهادهای مدنی غیروابسته به احزاب و حاکمیت را راه انداخت. لازم است فعل و انفعالات اجتماعی با دخالتگری و نظارت نهادهای مدنی غیروابسته به حاکمیت و احزاب پیش بروند. جا دارد عناصر پیشرو جامعه با دخالتگری های پیشروانه شان، نهاد های مدنی فی الحال موجودی را که کارتونی نیستند و به احزاب وابستگی ندارند، تقویت کنند و بستر هرچه توده ای تر شدن آنها را فراهم سازند.

اگر چه حاکمیت ۲۵ ساله احزابی فاسد و جنایتکار، اخلاقیات و مناسبات انسانی درون جامعه را هم بهم ریخته و آلوده ساخته و به تخریب کشانده است و در نتیجه وابستگی به دو دولت ایران و ترکیه، کل جامعه را به جامعه ای غیرمولد، مصرفی و مستمری بگیر تبدیل کرده است؛ اما امید می رود که با تداوم این اعتراضات، تا حدودی پرنسیب های انسانی لگدمال شده بازسازی و ترمیم شوند و از دل مبارزات جاری تشکل های سیاسی رادیکال و رزمنده و جوان، بیرون آیند و خود را برای پائین کشیدن کل حاکمیت و درهم شکستن کل سیستم و برقراری حاکمیت توده ای و شورایی آماده سازند!

زنده باد حاکمیت شورایی مردم!

عطا خلقی ۱۱ آگوست ۲۰۱۵