جمهوری اسلامی و عادی سازی رابطه با غرب

جمهوری اسلامی و عادی سازی رابطه با غرب


جریانات ملی مذهبی در میزگرد های بی بی سی و رسانه های دیگری توافق هسته ای را در راستای “برد برد” روحانی به عنوان یک “تحول تاریخی” معرفی نمودند. بخشی از آنها این اتفاق را ماندگار و “فصل جدیدی در رابطه ایران و امریکا در جهت عادی سازی مناسبات این دو کشور” نام بردند و طی چند روز گذشته حمایت بی دریغ خود را از روحانی و تیم مذاکره کننده به عمل آوردند و برای اینکه مردم را کت بسته تحویل جمهوری اسلامی دهند، از تبدیل شدن جمهوری اسلامی بعد توافق به “ابر قدرت منطقه” سخن میگویند.

روحانی اساسا محصول بن بست سیاست هسته ای جمهوری اسلامی، فشار بسیار شکننده تحریم ها و تشدید بحران سیاسی و اقتصادی رژیم اسلامی بود. گفتگو و مذاکره ای هم که به توافق وین منجر شد، ضرورتی بود که کلیت رژیم برای ادامه حیات به آن نیاز داشت و همین موجب شد که دو جناح حکومتی با وجود اینکه دو سیاست و راه حل های متفاوت برای حفظ نظام اسلامی دارند، در این مورد مشخص منهای اعتراضات پراکنده، هم جهت و در همکاری با هم روند مذاکرات را پیش برند و از آن حمایت کنند. جمهوری اسلامی در پروسه مذاکره و نهایتا در توافق وین مجبور شد به عقب نشینی و محدودیدهای بسیاری زیادی تن دهد. در مقابل بخش مهمی از تحریمها لغو و خطر حمله نظامی آمریکا البته تا اطلاع ثانوی رفع میشود. در واقع “نرمش قهرمانانه” خامنه ای در پایاین مذاکرات کامل شد و به سر انجام رسید.

روحانی و رفسنجانی خط کنار زدن موانع رابطه با آمریکا را در سازش و نزدیکی با خامنه ای دنبال کردند، خامنه ای نیز برای حفظ نظام اسلامی تا پایان این توافق زمینه های این همکاری را فراهم نمود و هر از گاه نیز برای مصرف داخلی و منطقه ای مانورهائی انجام داد و خط قرمزها را ترسیم کرد، که هیچ کدام پذیرفته نشدند و همه همچون دود هوا رفتند. سخنرانی خامنه ای در مراسم نماز عید فطر تهران هم خاصیت داخلی داشت و هم عکس العملی بود به نتیجه توافق که بهر حال مجبور به پذیرش آن شده است. او یک بار دیگر سیاست آمریکا ستیزی جمهوری اسلامی را غیر قابل تغییر بیان کرد و اعلام کرد از حمایت دوستانشان در منطقه دست نمیکشند و در مورد مسایل جهانی و منطقه ای هیچ مذاکره ای با آمریکا نمیکنند و … اوباما نیز بعد از توافق در چند گفتگو و سخنرانی از خطر جمهوری اسلامی و مسئله ساز بودنش در منطقه صحبت کرد. این نشان میدهد مسایل منطقه ای در نشست های پشت پرده و راهروهای مذاکرات حاصل چندانی ببار نیآورده است. اظهارات اوباما و جان کری از یک سو و خامنه ای، جعفری فرمانده سپاه و کیهان شریعتمداری از سوی دیگر، بیان گویای مشکلات عادی سازی رابطه ایران و غرب و پروسه پر پیچ و خم و دشواری است که در مسیر راه با موانع بسیاری روبرو خواهد شد و جه بسا هیچوقت در حیات جمهوری اسلامی به نتیجه نرسد.

عادی سازی رابطه ایران و امریکا راه طولانی و پر فراز و نشیبی است. اینکه توافق وین به مبنائی برای ادامه گام های بعدی در راستای گفتگو بر سر مسائل منطقه ای تبدیل میشود و یا با موانع داخلی جناح های حکومتی در ایران و کنگره آمریکا روبرو میشود، مسئله ای است که در آینده روشن میشود. ولی اگر هم ادامه پیدا کند بسیار دشوار و با موانع سخت و شکننده ای روبرو خواهد شد، تعیین تکلیف آمریکا با ایران بر سر مسایل خاورمیانه هنوز با مشکل جریانات اسلامی طرفدار جمهوری اسلامی در لبنان، یمن، بحرین و حل مسئله فلسطین و تعیین تکلیف سوریه و عراق روبرو است. هر میزان عقب نشینی منطقه ای جمهوری اسلامی در مقابل آمریکا مشکلات عدیده ای برای رژیم اسلامی بوجود میآورد و بهای سنگینی برایش در بر دارد. گذشته از این رژیم اسلامی برای انطباق خود در جهت عادی سازی روابط با آمریکا، مجبور است به درجه ای تعدیل در ایدئولوژی و اخلاق اسلامی اش ایجاد نماید، فشار فرهنگی را کا‌هش دهد و همراه آن غرب ستیزی و شعارهای ضد آمریکائی را کنار بگذارد. چنین اتفاقی در جمهوری اسلامی بعید بنظر میرسد، چرا که مشروعیت و هویت حکومت اسلامی را زیر سوال میبرد و بخش زیادی از جناح راست درون حکومت و سپاه و… در مقابل آن عکس العمل نشان خواهند داد، به همین خاطر خامنه ای بلافاصله بعد از توافق در مراسم عید فطر مجددا به این هویت مراجعه کرد.

جمهوری اسلامی پدیده پیچیده تری از رژیم های نرمال سرمایه داری است، خروج جمهوری اسلامی ایران از بن بست اقتصادی منوط به تغییر ریل سیاسی و دست کشیدن از دخالت های منطقه ای است. واقعیت این است که هنوز صاحبان قدرت در جمهوری اسلامی از خامنه ای، سپاه، بسیج تا بخش زیادی از آخوندهای ریز و درشت بقای خود و حفظ نظام شان را با اتکا به ایدئولوژی اسلامی و ساختارهای هویتی که جمهوری اسلامی بر مبنای آن خود را تعریف کرده است، دنبال میکنند. سخنان بعد از توافق هسته ای خامنه ای نیز در مراسم نماز عید فطر خود گویای تداوم این خط و سیاست است. قطعا امروز کوبیدن بر طبل این سیاست برش سابق را ندارد، اما تغییر ریل خامنه ای و جناحش نیز به معنی خلع سلاح و شکست در داخل و منطقه است. خامنه ای بعد از توافق بر سر دوراهی قرار گرفته که هر دو راه بن بست است، اما به احتمال زیاد در آینده آنچه را که در سخنرانی بیان کرد ادامه میدهد.

جمهوری اسلامی هم در داخل و هم در منطقه از این توافق ضعیف تر از قبل بیرون آمد. عقب نشینی های زیاد جمهوری اسلامی علیرغم جنجال “برد برد” روحانی از چشم کسی پوشیده نیست و پیامدهای این عقب نشینی نیز نمیتواند مثبت باشد، در نتیجه به کاهش وزن جمهوری اسلامی حتی در میان دوستان منطقه ای جمهوری اسلامی منجر خواهد شد. در داخل نیز جمهوری به بهانه تهدید نظامی و تحریم های اقتصادی نمیتوند اعتراضات مردم را سرکوب و اختناق سیاسی و ریاضت اقتصادی به جامعه تحمیل نماید. این یک رژیم جنایتکار و سرکوبگر است و بدون سرکوب نمیتواند به حیات خود ادامه دهد. ولی با لغو تحریم ها و توافق با غرب بدون حایل و مستقیم در مقابل کارگران، زنان، جوانان و سایر مردم معترض قرار میگیرد. جمهوری اسلامی سالهاست شکاف برداشته، توافق اتمی نه تنها این شکاف را پر نخواهد کرد، بلکه در روند خود به عمیق تر شدن آن منجر میشود و هر عقب نشینی و تعدیل در مراحل بعدی زمینه ساز تعرض بیشتر کارگران، زنان و جوانان به تنگ آمده از جهنم جمهوری خواهد شد.

۲۳ جولای ۲۰۱۵