جشن و پایکوبی برای “توافق ” امید است و یا توسل مجدد به “طناب ها” پوسیده رژیم

قبل از اینکه به واکنش دیروز برخی از مردم ما در مقابل مسئله “هسته ” ای بپردازم ، واکنشی که بشکل رقص و شادی در تأئید و حمایت از “توافق ” در خیانهای شهر ها خود را نشان داده است ، لازم می دانم به یک موضوع بسیار مهم ، فقط اشاره ای داشته باشم تا شاید اندکی در فهم برخی از مسائل اجتماعی و مردم شناسی ، بما کمک کند آن جمعیتی که دیشب به خیابان ها آمده اند ، جوانان ، تحصیلکرده گان ، روشنفکران ، کسبه بازار ، بیکاران ، و محرومان و خلاصه خیل عظیمی که بمیل باطنی و یا از ترس و ملاحظات اطرافیان و سرانجام از سر در گمی و درماندگی به امید این” ریسمان پوسیده” ، به هیجان آمدند تا هم فال باشد و هم تماشا ، هم شادی باشد و هم ،برای چندمین بار محکی به امید های واهی به این رژیم . برای من و مطمئنم برای بسیار ی ،طبیعی و لاجرم قابل پیش بیینی بود . من و حتما کسانی که اندک اطلاعی از انقلابا ت کشورهای دیگر دارند ، این کنش و واکنش توده ها را در روند انقلاب ، نه تنها سرزنش نمی کنند ، بلکه آنرا بسیاز طبیعی می دانند و معتقدند که توده ها فقط در این مدرسه و بازیهای سیاسی است که می توانند “درس” بیآمورند . با این تأکید که این مهم ، یعنی “آموزش ” تحقق نمی پذیرد مگر با حضور یک پیشاهنک کار آمد . علاوه بر آن ، این شادی ها و یا واکنش مردم خاطره دیگری را هم در ذهنم زنده ساخت . مرا بیاد زمان پیروز ی تیم فوتبال بر تیم استرالیا انداخت ، در آن زمان هم این مردم بمراتب بیشتر و هیجانی تر به خیابانها ریخته بودند ، و با بوق و کرنا محیط را بوجد و شادمانی کشیدند .اگر در آن زمان رژیم تجربه امروز را می داشت ،می توانست با پوستر ها ، پرچم ها و یا سایر امکانات از جمله پخش سر ود و یا شعار هائی بنفع خود ، همین استفادۀ تبلیغانی را ببرد که دیروز شاهد آن بودیم . و مدیای خارجی مثل این روز ها ، آنرا روی آنتن ها می بردند . جامعه سرمایه داری با اهرامهائی متنوعی که در اختیار دارد ، از طریق پاسخ و پرسش از عابرین و رهگذران خیابانی و تشکیل میز های گرد بحث و گفتگو و با کمک برخی از باصطلاح نظریه پردازان و صاحب نظران و سایر ادا و اطفار لیبرالی ، افکار عمومی جهانی را در جهت منافع خود مهندسی می کند ، از یک سیاست اسارت بار ، سیاست کمک های بشر دوستانه و آزادیخوانه می سازد . مثال : آنچه که امروز در یونان شاهد آن هستیم .
اما از بعد دیگر یعنی از بعد باید و نباید های مبارزه طبقاتی !
مبارزه طبقاتی از نظر کمونیستها ، هنر است و “هنرمندان ” این جهان بینی اگر به ماتریالیسم تاریخی و و سیلۀ شناخت آن ، ماتریالیست دیالکتیکی اشراف نداشته باشند ، مسلما نمی توانند “هنرمند” کارآمدی باشند این جهان بینی بما میآموزد که ستون فقرات و ابزار جنگ طبقاتی مطمئن ، فقط طبقه کارگر است زیرا شرایط مادی این طبقه به او ، این اجاره اینگونه ادا واطفار و یا “طنازی ” ها را نمی دهد که به توهومات متکی شود،توهوماتی که اقشار دیگر جامعه علی القاعده به آن پناهند ه می شود اقشاری که دیشب به خیابانها آمده بودند تقریبا از قماش همانهائی بودند که در آخرین لحظات روز رأی گیری موتور مردم کوچه بازار برای انتخاب روحانی گشتند این اقشار که قشر بالای آن در بورس بازیها، زمین و املاک ، دلالی ، بده بستانها و یا سایر معاملات و دزدی های قانونی و یا زیر میز ی، امید می بندند ، با شرکت کردن در این جشن ها شانس خودشان را در ورود به دار دسته ی” هزار فامیل” امتحان می کنند این نمونه جدید ،خاص این دروان نیست ، زمان شاه را بخاطر می آورم در آخرین مسافرت داخلی شاه در شهر مشهد و مسافرت خارج از کشورش به چکسلواکی در اوائل سال ۱۳۵۶ در مشهد بیش از صدهزار مردم از جمله روحانیون که در راس آنها آیت الله میلانی برای خوش آمد گوئی آمده بودند و در چکسلواکی که سران آن کشور در مراسم با شکوهی که در دانشگاه برای او برگزار کرده بودند ، به او دکترای افتخاری دادند ، اگر اشتباه نکینم این دکترا در زمینه جامعه شناسی بوده است . اینها آن الفبائی است که هر مبارز کمونست باید از آ ن اطلاع داشته باشد. شاد باشید