مدیای اجتماعی ابزار سازماندهی و اعتصابات سراسری کارگری است / گفتگوى کارگر کمونیست با اصغر کریمى

مدیای اجتماعی ابزار سازماندهی و اعتصابات سراسری کارگری است

اخیرا گروه کارگری ایلنا، خبرگزاری وابسته به خانه کارگر رژیم، بدنبال فشار برای سانسور بیشتر، دسته جمعی اخراج شدند. در این زمینه و درمورد اهمیت رسانه ای شدن مبارزات کارگران و استفاده از مدیای اجتماعی توسط فعالین کارگری با اصغر کریمی مصاحبه ای ترتیب داده ایم که میخوانید:

 کارگر کمونیست: در یک نگاه کلی اخراج گروه کارگری ایلنا محصول کدام سیاست جمهوری اسلامی چیست؟

اصغر کریمی: در سال های اخیر اعتراضات کارگری گسترش یافته، رادیکال تر شده و به مراکز بزرگ صنعتی کشیده شده است. با شروع دور جدید اعتراضات سراسری و بی وقفه معلمان از اواخر دیماه ۹۳ جنبش کارگری قدم های تازه ای به جلو برداشته و در هفته های اخیر تحرک وسیعی در میان پرستاران نیز شروع شده است. فشارهای تاکنونی جمهوری اسلامی به کارگران و احضار و دستگیری صدها فعال کارگری مانع گسترش این اعتراضات نشده است. در نتیجه به سرکوب باز هم بیشتر، دستگیری های وسیعتر و در مواردی برخورد خشن تر با تجمعات کارگری پرداخته و از طرفی تلاش میکند تا اخبار اعتراضات کارگران و معلمان هرچه محدودتر شود. اخراج دسته جمعی گروه کارگری ایلنا بخشی از این سیاست است. میداند که حتی انعکاس دست و پا شکسته اعتراضات کارگری نیز به اوجگیری جنبش کارگری در شرایط کنونی کمک میکند. وزارت کار، خانه کارگر و مدیریت ایلنا، سانسور بیشتری به بخش کارگری ایلنا تحمیل کردند، پخش اخبار مربوط به اعتراضات معلمان را ممنوع کردند، تشکل های کارگری مستقل از دولت و فعالین کارگری را در لیست ممنوعه قرار دادند و نهایتا گروه کارگری این رسانه را اخراج کردند.

در یک نگاه کلی تر، اعتصاب و اعتراض ممنوع است، پخش اخبار اعتراضات کارگران و مردم نیز ممنوع است. اما جمهوری اسلامی نه قادر شد جلو اعتصاب و تجمع را بگیرد و نه قادر شد جلو رسانه ای شدن آنها را بگیرد. در رسانه های مخالف جمهوری اسلامی و در سالهای اخیر در مدیای اجتماعی اعتراضات و اعتصابات منعکس شده است و خانه کارگر تحت فشار این جنبش و به قصد کانالیزه کردن اعتراضات در چهارچوب قانون و به منظور محدود کردن و کند کردن لبه تیز این اعتراضات راه را در این دید که اعتصابات را در چهارچوبی محدود و با روایتی کم ضرر پوشش بدهد. اما همانطور که توضیح داده شد همین حد نیز در شرایطی که امکان اعتلای جنبش کارگری وجود دارد، قابل تحمل نبود.

کارگر کمونیست: دولت روحانی از بدو سر کار آمدن فشار بر کارگران را تشدید کرده است. دراینجا میتوان از لایحه اصلاح قانون کار که اگرچه هنوز تصویب نشده یاد کرد. این اصلاحیه چراغ سبزی دیگر براې اخراج کارگران معترض به دست کارفرمایان است. بعد از آن قرارداد جدید درفاز ۱۵ و ۱۶ عسلویه است که پیمانکار میتواند درصورتی که کارگران اعتصاب کنند بدون پرداخت حقوق آنها با آنها تسویه حساب کند. فکرمیکنید اخراج گروه کارگری ایلنا در ادامه همین سیاست است؟

اصغر کریمی: اخراج گروه کارگری ایلنا مکمل بازتر کردن دست کارفرمایان علیه کارگران است. آمادگی خامنه ای و جمهوری اسلامی برای بالاکشیدن جام زهری دیگر در مذاکرات اتمی، به منظور جذب سرمایه و نجات اقتصاد ورشکسته جمهوری اسلامی است و این بدون تضمین سودآوری بالا و اعمال هرچه بیشتر سیاست ریاضت اقتصادی که توسط بانک جهانی و صندوق بین المللی پول دیکته میشود، عملی نیست. سودآوری بیشتر یعنی بستن هر روزنه ای در همین قانون ارتجاعی کار که به کارگران امکان استفاده از آنرا میدهد، بستن هر روزنه ای که اعتراضات را منعکس کند، برخورد خشن تر با تجمعات و اعتصابات، دستگیری های بیشتر فعالین اعتصابات و رهبران کارگری، مقابله با تشکل های کارگری مستقل از دولت و حتی دستگیری و پرونده سازی برای اعضای شوراهای اسلامی در مراکز کارگری است. فاکتور دیگری را هم باید اضافه کرد و آن اینکه در پس این مذاکرات ضعف و تسلیم حکومت بیشتر نمایان میشود و کارگران و کل مردم معترض خود را در شرایط مساعدتری برای تداوم مبارزه میبینند. در نتیجه سرکوب کارگران را تشدید کرده اند تا کارگران به خیال گسترش اعتراضات خود نباشند. اما علیرغم همه اینها اعتصابات و اعتراضات ادامه دارد و در هفته های اخیر پرستاران نیز تحرک وسیعی را در تهران و چندین شهر دیگر شروع کرده اند. بنظر من طبقه کارگر در شرایط کنونی قادر است تعرضات حکومت را عقب براند و با قدرت بیشتری وارد میدان مبارزه شود.

کارگر کمونیست: نامه گروه کارگری ایلنا نشان میدهد که چقدر رژیم از نشر اخبار کارگری وحشت دارد. ترس رژیم از چیست؟

اصغر کریمی: اعتراضات هر چه بیشتر رسانه ای شود یعنی توده وسیعتری از آن مطلع شوند، بر بخش های بیشتری تاثیر میگذارد و مشوق آنها میشود. به همین دلیل حکومت های سرکوبگر تمام تلاش خود را بکار میگیرند که جلو هر درجه انعکاس اعتراضات را بگیرند و در شرایطی که مبارزه ای منعکس شود سعی میکنند با تحریف آن افکار عمومی را نسبت به آن بدبین کنند و تاثیرات آنرا خنثی کنند. این سیاست همیشگی بورژوازی حتی در کشورهای پیشرفته صنعتی است که آزادی بیان و بدرجات آزادی اعتصاب وجود دارد. اعتصابات و اعتراضات کارگری در این کشورها هم حاشیه ای ترین اخبار رسانه های رسمی این کشورها است چه برسد به کشورهایی تحت سلطه امثال جمهوری اسلامی یا حکومت های شاه و پینوشه. جمهوری اسلامی در بدو حاکمیت خود سعی کرد با سرکوب احزاب چپ و کمونیست و شوراهای واقعی کارگری، جلو نشر اخبار اعتراضات را هم با شدت هرچه تمامتر بگیرد. تمام نشریات سازمانهای چپ و کمونیست که اخبار اعتراضات کارگری را منعکس میکردند و تمام نشریات کارگری آن دوره را سرکوب و تعطیل کرد و برای مدتی موفق شد بدرجه زیادی جلو انعکاس اعتراضات و اعتصابات را بگیرد. اما اوضاع تغییر کرده است. رسانه های مخالف حکومت شکل گرفته و از جمله در ۱۱ سال گذشته کانال جدید اعتراضات کارگری را هر روز پوشش داده است. مدیای اجتماعی نیز راه را بر انعکاس اعتراضات باز کرده است. ایجاد بخش کارگری ایلنا محصول این فشارها بود. دیدند حال که اخبار منعکس میشود سعی کنند با روایت کم ضررتری آنرا منعکس کنند. تلاش سیستماتیک حکومت برای پارازیت روی تلویزیون های مخالف جمهوری اسلامی و فیلترینگی که در اینترنت انجام میشود به حد کافی نگرانی حکومت از رسانه های مستقل از دولت را نشان میدهد.

اینقدر انعکاس اخبار اعتراضات آنهم از زبان فعالین کارگری و تشکل های کارگری مستقل از دولت و رسانه های چپ و کمونیستی برای طبقه حاکم و دولت آنها مضر است که در تمام این ۳۶ سال ده دقیقه از وقت صدا و سیما و یا یک ستون هیچ روزنامه مجاز داخل کشوری در اختیار رهبران اعتصابات و یا تشکل های کارگری قرار نگرفته است. اما علیرغم همه اینها کارگران و بویژه فعالین کارگری به یمن رسانه های مخالف و مدیای اجتماعی از اکثر اعتصابات مهم مطلع میشوند و این خود یک فاکتور تعیین کننده در فضای اعتراضی امروز جامعه و در گسترش اعتراضات و اعتصابات کارگری بوده است.

کارگر کمونیست: اهمیت رسانه ای شدن اعتراضات کارگری چقدر در میان فعالین کارگری و بطور کلی در میان کارگران بطور عموم درک شده است؟ در میان اقشار مختلف طبقه کارگر بنطر می رسد که معلمان از مدیای اجتماعی برای خبر رسانی و حتی سازماندهی مبارزات خود بخوبی استفاده میکنند. فکر میکنید چرا کارگران علی العموم هنوز به مدیای اجتماعی رو نیاورده اند؟

اصغر کریمی: بنظر من امروز فعالین کارگری بخوبی اهمیت رسانه ای شدن اعتراضات خود را میدانند و تلاش میکنند اعتراضاتشان هرچه بیشتر منعکس شود. یکی از شعارهای اعتراضات در سالهای اخیر طنز و متلک گفتن به رسانه های حاکم بویژه علیه صدا و سیمای جمهوری اسلامی بوده است. در تجمعات معلمان بویژه این شعارها دیده میشود. معلمان اما علاوه بر تلاش برای رسانه ای شدن اعتراضاتشان، از مدیای اجتماعی برای خبررسانی و گسترش فراخوان های خود بخوبی استفاده کرده اند. سال ۸۵ معلمان با استفاده از اس ام اس توانستند بخوبی اطلاع رسانی کنند و اعتصابات سراسری و تجمعات بزرگ خود را شکل بدهند و امروز از طریق وایبر و تلگرام و دیگر امکانات مدیای اجتماعی بخوبی استفاده میکنند و این یک فاکتور مهم در گسترش و تداوم اعتراضات آنها بوده است. بویژه معلمان از یک نظر پراکنده تر از کارگران هستند و در مراکز بزرگ کار نمیکنند و تعداد آنها در هر مدرسه زیاد نیست اما در عوض بر خلاف کارگران که با کارفرماهای مختلف مواجهند و حتی در یک کارخانه با چندین کارفرما و پیمانکار مواجهند و این تاثیر منفی زیادی بر اتحاد مبارزاتی آنها گذاشته است، اما کارفرمای مشترکی در سراسر کشور دارند یعنی وزارت آموزش و پرورش، و این خود فاکتور مهمی در سراسری بودن اعتصاب و اعتراض آنها بوده است. اما بدون استفاده موثر از مدیای اجتماعی مطلقا قادر به شکل دادن به اعتراضات سراسری نمیشدند. مدیای اجتماعی در عین حال نقش سازمانگرانه مهمی در میان معلمان داشته است. امروز صدها شبکه و گروه اینترنتی در میان معلمان شکل گرفته که عامل مهمی نه تنها در خبررسانی بلکه در اتحاد مبارزاتی آنها بوده و به تشکل یابی آنها کمک موثری کرده است.

متاسفانه در میان سایر بخش های طبقه کارگر از این امکان بخوبی استفاده نمیشود. یک علتش این است که معمولا اعتصاب در واحدهای مجزا صورت میگیرد و نیازی به استفاده از مدیای اجتماعی احساس نمیشود. یک فاکتور دیگر این است که استفاده از این امکانات زمان میبرد و میتوان پیش بینی کرد که در یکی دو سال آینده روی آوری به مدیای اجتماعی در میان سایر بخش های جنبش کارگری بویژه نسل جوان کارگران که معمولا هم تحصیلات بالاتری دارند، وسعت بسیار بیشتری پیدا میکند و این به فاکتور موثری در شکل گیری اعتصابات منطقه ای و سراسری تبدیل خواهد شد. جمهوری اسلامی اینرا میداند و نهایت تلاشش را در محدود کردن امکان استفاده از مدیای اجتماعی بکار گرفته است اما مطلقا قادر به جلوگیری از آن نخواهد بود.

کارگر کمونیست: اجازه دهید برگردیم به مساله اخراج گروه کارگری ایلنا. صرفنظر از اینکه چه نظری درمورد اخراج گروه کارگری ایلنا داشته باشیم واقعیت این است که ایلنا به یک منبع خبری برای فعالین کارگری تبدیل شده بود. این خلاء را چگونه باید پر کرد؟ کارگران چگونه باید از مدیای اجتماعی برای خبررسانی و سازماندهی مبارزات خود استفاده کنند؟

اصغر کریمی: روشن است که ایلنا به یک منبع خبری برای فعالین کارگری تبدیل شده بود و به همین دلیل اعضای این گروه از ایلنا اخراج شدند تا طیف محافظه کارتر و گوش به فرمانی بجای آنها قرار گیرند و نعل به نعل سیاست های خانه کارگر و سایر ارگانهای رژیم را رعایت کنند. اما سالها است انحصار طبقه حاکم و دولت بر رسانه ها شکسته شده است. فعالین کارگری باید از هر روزنه ای برای تحت پوشش قرار دادن اعتصابات و اعتراضات خود استفاده کنند. تلویزیون کانال جدید و هر تلویزیون دیگری که صدای کارگران را منعکس میکند باید بیشتر مورد استفاده کارگران قرار گیرد. فشار به رسانه هایی مانند بی بی سی و صدای آمریکا برای انعکاس اخبار اعتراضات باید بیشتر شود. استفاده از مدیای اجتماعی باید وسعت بیشتری پیدا کند. و بعلاوه باید رسانه های حکومتی از جمله ایلنا و سایر رسانه های مجاز در داخل کشور را هم بشدت تحت فشار قرار داد که اخبار کارگری را بدون سانسور منتشر کنند و با فعالین کارگری مصاحبه کنند. اینکار ساده نیست اما غیر ممکن هم نیست. خیلی چیزها از جمله اعتصابات هرروزه و تجمعات اعتراضی را کارگران به حکومت تحمیل کرده اند، بخش کارگری ایلنا هم عملا تحت فشار کارگران ایجاد شد، بنابراین کارگران میتوانند این را هم به حکومت تحمیل کنند.

همانطور که معلمان امروز صدها شبکه در مدیای اجتماعی برای همفکری و سازمانیابی و فراخوان و پخش اخبار خود درست کرده اند، سایر بخش های طبقه کارگر نیز باید این شبکه ها را ایجاد کنند. این فاکتوری تعیین کننده در تحکیم اتحاد کارگران در سطح کشور است و اهمیت آن بمراتب فراتر از خبررسانی است. مدیای اجتماعی ابزار سازماندهی کارگران در مقیاسی سراسری است و طبقه کارگر بدون روی آوری وسیع به این امکان قادر به شکل دادن به اعتصابات سراسری در مقاطع غیر انقلابی نخواهد بود. ممکن است گفته شود در سال ۵۷ که اعتصابات سراسری شکل میگرفت، مدیای اجتماعی در کار نبود. اما فشار انقلاب باعث شده بود که روزنامه های رسمی آن زمان بویژه بدنبال اعتصاب ۶۱ روزه خود موفق شوند سد سانسور را بشکنند و اعتصابات و اعتراضات را با تیتر درشت در صفحات اول خود منعکس کنند. مساله اما این است که نباید منتظر دوران انقلاب شد همینطور که معلمان منتظر نشده اند. فعالین کارگری باید خود را به این ابزار مهم و در عین حال ساده سازماندهی و خبررسانی بعنوان یک فاکتور حیاتی و تعیین کننده مجهز کنند. کارگری که به فکر تشکل های سراسری و اعتصابات سراسری است نمیتواند به این مساله بعنوان یک فاکتور تعیین کننده بی توجهی کند. در نوشته های بعدی بطور مبسوط تری به این مبحث خواهم پرداخت.