انتخابات ترکیه … رویکرد پارلمانتاریستی یعنی خیانت به خلق کرد ترکیه

پارلمان بعنوان یکی از ارکانهای اصلی دولت بورژوازی ، جولانگاه اعمال قدرت طبقه حاکمه به شکل قانون ، به فرودستان جامعه  از جمله و مهمترین آنها به طبقۀ کارگر است؛ طبقه کارگر برای رسیدن به این دستاورد کمون پاریس هزینه بسیار دردناکی را متحمل شده است؛ کمون پاریس این حقیقت تاریخی را به ارمغان آورد که پارلمان کمینگاه درنده خویان و غارتگران و مصوبات قانونی پارلمان اراده ی بورژوازی به فرودستان می باشد؛   اما آیا این می تواند بدین معنی باشد که پرولتاریا و یا کمونیستها به توسل به این دستآورد تاریخی  نباید در مبارزات پارلمانی شرکت کنند ؟  تجربه نشان داد که کمونیستها چنین درکی را ندارند  زیرا مارکسیسم شریعت جامد نیست و سیاست یک هنر است ومارکسیستها هنرمدانی هستند که برای آزادی بشریعت از قید جهل و اسارت می رزمند؛ لنینسم  بما درس شایسته ای در این زمنیه آموخت؛ بما آموخت که چگونه و در چه شرایطی می توانیم از این کمینگاه مرگ یعنی پارلمان هم قدمی حتی بسیار کوتاه بنفع رهائی بشریت بر داریم؛ شرط اساسی این است که اولا تجرفه کمون پاریس را فراموش نکنیم  ؛ یعنی به این توهم دجار نشویم که از درون  مبارزات پارلمانی راه و یا روزنه ای برای رهائی پرولتاریا بیابیم ونیز صادقانه و مسئولانه به احتمالات تئوریکی و یا رفاه قشر یقه سفیدان پرولتاریا آویزان نشویم و بهانه نیآوریم؛ و ثانیا شرکت در مبارزات پارلمانی از موضع قدرت باشد و نه ضعف ؛ بدین معنی پیشاهنگ طبقه کارگر باید یک برنامه مشخص  انقلابی داشته باشد  تا کرسی پارلمان وسیله ای برای تبلیغ  نه شرکت در ماشین دولتی ، بین توده ها و بالاخص پرولتاریا گردد  هرگونه تسلینم و یا کوتاه آمدن در برنامه سیاسی انقلابی به منظور شرکت در ماشین دولتی ؛ خیانت به پرولتاریا است ؛ ارگان های حکومتی و میدان مبارزه پرولتاریا نه پارلمان بلکه در خیابانهای و محل کار و تجمع توده ها یعنی شوراها سندیکا ها و نیز تعاونی ها هستند و نه پارلمان؛ این است رویکرد سیاسی کمونیستها ؛ اما همانطور که پرولتاریا از تجربیات مبارزاتی خود سود می جوید ؛ بورژوازی بمراتب بیشتر به تجربیات خود اتکاء دارد بخصوص در این

   شرایط  سخت بحران سیاسی  اقتصادی فرهنگی و حتی هویتی که دجار آن است،

 اگز نگاهی به تاریخ کشور ما از زمان پهلویها تا کنون بنمائیم ، می بینم  امپریالیسم ابتداء دندان زهر آلود اپوزیسیون را از ریشه درآورد ، بعد آنها را زین کرد و کارش را پیش برد؛ بمحضی که بر خر مرادش سوار شد،آنوقت

  ، در زندانها با آمپول دکتر احمدی و یا ناخن کشی فلان جلاد ، پاسخ داد ، مجلس نمایندگان را طویله خواند و خود را قانونا ؛ قانونگزار معرفی کرد و به حکومت خود تا سناریو های بعدی ادامه داد،همین طور بود سرنوشت این اپوزیسنون در این رژیم ، آنها موقعی توانستند در انتخابات نمایشی جمهوری اسلامی شرکت کنند که اولا دولت خود خوانده موقت بازرگان را رسما بعنوان دولت بیرون آمده از انقلاب تأئید کردند ، این در شرایطی بود که قبلا اعضاء و کادرهای

  خود را به بهانه احتمال کودتای ساطنت ظلبان به مرخصی فرستادند ، کارگران ، سربازان و روشنفکرانی که در قیام شرکت داشتند را بخدمت دولت فرستادند ، ستادها و کمیته های خود جوشی که از درون انقلاب بیرون آمده بودند را منحل کردند و یا تحویل آدمکشان دادند ، آنوقت که اخته شده بودند ، در انتخابات شرکت کردند ؛تا بعنوان دلال و یا واسطه ، بین مردم و رژیمی گردئد که خود را آماده برای جنایتی می کرد که امروز شاهد آنیم اما مردم به حق  دست رد به سینه آنها زدند ؛ این بی اعتنائی مردم به آنها بود که به رژیم جرأت بخشید که آنها را هم به چوبه دار بسپارد

امروز سازمانهای ترک دارند بهمان راهی می روند  که فبلا سازمانهای های سیاسی ایران آنرا تجربه کردند ؛  با این تفاوت که سازمان چریک های فدائی نه تنها یک سازمان محلی نبود بلکه یک سازمان سراسری  بود که برخلاف  حزب دمکرتیک خلق  ترکیه ، در بین کارگران و دهقانان و محرومان و حتی همانطور که قیام بیست و دوم بهمن  سال  هزار و سیصد و پنجاه و هفت نشان داد؛ در بین کادرهای ارتشی از محبوبت بی نظیری برخورد دار بود، اگر امروز اکثر اعضای آن جریان سیاسی به وضع کنوی افتاده اند و در نزد توده ها بی اعتبار هستند ، تنها و تنها بخاطر این است که راهی را پیمودند که شما رهبران حزب دمکراتیک خلق ترکیه آنرا را آغاز کرده اید؛ سازش  ، سازش در این شرایط و به این شکلی که آغاز نموده اید  یعنی خیانت.