درگیری میان پ ک ک و حدکا

درگیری میان پ ک ک و حدکا
نگاهی به چهار پنج دهه قبل نشان میدهد که این روش برخورد در میان احزاب به اصطلاح کرد بویژه آنها که نیروی پییشمرگ دارند، ، غریب نیست.از خود حزب دمکرات گرفته تا قیاده موقت، از پ ک ک گرفته تا یکی تی نیشتمانی و غیره همه در کار نامه شان این را چون سنت و روشی برای به اصطلاح تنظیم رابطه شان با دیگران بکار برده اند تا آنجا که همه در میان لیست خانباختگانشان ردیفی از نام هایی دارند که توسط همدیگر به خون غلطیده اند.
هر بار با اظهار تاسف مسله عملا ماست مالی شده و همین به تکرار و ادامه این سیاست در زمانی دیگر منجر شده است.
به عنوان مثال، امروز داشتم اطلاعیه آقا ی مصطفی هجری دبیرکل حزب دمکرات را می خواندم که نوشته گو یا حزب دمکرات نه جنگ طلب بوده و نه جنگ طلب است، با این نوع اظهارات نمیتوان از او پذیرفت که اگر در آینده قدرت بگیرند دوباره سرکوبگریشان و خود را کد خدای کردستان دانستن را از سر نمی گیرند.
چرا که با وجو د گذشت بیش از دو ده هنوز این طوری حرف میزند در حالی که مییایست از هر دو هم پیشمرگان حزب خودش و هم کو مله و پیکار و اتحادیه کمونیستها
و …. عذر خواهی کند.
چرا احزاب موجود در هر سه پارچه کردستان ، من در مورد کردستان سوریه اطلاعی ندارم که آیا آنها به این مسمو میت گرفتارند یا نه، چنین میکنند؟
صرف نظر از اینکه ترکیه، سوریه ، ایران و یا قدرت های غیر منطقه ای پشت قضیه باشند و بتوان به جنبه تحلیلی و یا اثباتی و حتی مشاهده ای اشاره کرد چیزی در اصل مسله تغیر نمی دهد و سوال به جای خود پا بر جا ست.
سوال این است گیرم که مثلا برای این مورد آخر قبول کنیم که ترکیه برنامه ریز بود، قیا ده مجری و حد کا هم قربانی.
ولی چرا احزاب موجود اجازه می دهند مجری و قربانی شوند؟
من فکر میکنم در کلی ترین سطح می توان به عوامل زیر اشاره کرد در :
سنت ناسیونالیستی پیشمرگایتی به کیش، ناموس، تنها شکل مبارزه تبدیل شده که آنقدر محوری میشود که بقیه عرصه های مبارزه اجتماعی حاشیه ای می شود، و آنجا که تو جهی هم به این اشکال می شود از سر حمایت از جنبش پیشمرگایتی روی آن حساب می شود.
برای این باید منطقه و خاک در اختیار داشت، باید تدارکات و امکان مالی داشت ، به مردم و حمایت مردم دسترسی نداری باید با زد و بند جبران کرد.
باید در فکر تهیه حیاط خلوت بود و کیش پیشمرگایتی مقدس را باید به هر قیمتی حفظ کرد، حتی اگر لازم باشد روی به اصطلاح برادر پیشمرگه اسلحه کشید.
برای سازمان و تشکیلاتی که در سنت ناسیونالیستی نیست ، جنبش اجتماعی جای خود و وزن خود را دارد و نیروی پیشمرگایتی به همه چیز تبدیل نمی شود.
در سنت ناسیونالیستی وقتی در اثر فشار نظامی نمی تواند در چهارچوب به اصطلاح کشور خودی بماند به مرز همسایه میرود و ” مهمان” میشود و دیگر اینجا برای حفظ بقای مبارزه پیشمرگایتی بند و بست شروع میشود سیاست انتظار و ومذا کره برای گرفتن امکان ، تدارکات و غیره اجتناب ناپذیر میشود.
عامل دیگر بافت این سازمانها که از خود جامعه غیر مدرن کردستان در آمده اند و سنت کهن و خشن مردانه، و غیر شهری را نمایندگی میکنند، پلو رالیسم سیاسی را به سخره می کشند..
حاضر نیستند در اصول قدیمی خود تجدید نظر کنند.
رویکرد نوستالژیکشان اجازه نمی دهد تحولات دنیای جدید را ببینند و به پای پذیرش و انعطاف در مقابل دیگری بیایند .و ……
و عوامل دیگر که در حوصله این نوشته نیست.
و آما آنچه که امروز میتوان به لطف ارتقا آگاهی و نقش مثبت رسانه الکترونیکی به آن امید داشت که فشار افکار مردم سکولار باعث شود این احزاب در مقابل هم به قلدری متو سل نشوند و هیچکدام کردستان را ملک و یا ارث عشیره ای نداند حق آزادی فعالیت احزاب بی قید و شرط باید رسمیت بیابد و همه ملزم به رعایت آن باشند.
امروز باید از آنها خواست که در قراردادی، همه تعهد کنند که برای حل احتمالی اختلافات خود به اسلحه متوسل نمی شوند به طور مشخص از پ پ که خواست که از مردم کردستان عذر خواهی کند و اینتضمینی است برای جلو گیری از تکرار چنین مواردی.
به این امید که قلدرها ی تا کنونی جایش را به مدنیت و شهریت بدهد، و به تدریج یاد بگیریم در جهت جامعه ای مدرن و سکولار پیش رویم.