اصلاحات

 تار یخ گواهی میدهد که همیشه انقلابات اجتماعی با یک اصلاحات کوچک آغار شده است و گاهی هم یک اصلاحات به نظر بسیار کوچک به فاجعه بزرگ جامعه بشری تبدیل گردید ه است

مقاله که در زیر می خوانید جواب نوشته ای به این مضمون است که آنهم از قول لنین:

توده های مردم، که دارای تمایلات دموکراتیک هستند، هنوز از سوسیالیزم خیلی دورند. هنوز تضاد های طبقاتی نضج نگرفته است و هنوز پرولتاریا متشکل نشده است. صد ها هزار کارگر را در تمام سراسر روسیه متشکل کنید ببینیم، حسن نظر نسبت به برنامۀ خود را در بین میلیونها کارگر تعمیم دهید ببینیم! سعی کنید این کار را انجام دهید و تنها به جملات پر سر و صدا ولی توخالی آنارشیستی اکتفا نورزید، آنوقت فوراً خواهید دید که عملی کردن این تشکل و بسط این فرهنگ سوسیالیستی منوطست به اجرای هر چه کاملتر اصلاحات دموکراتیک.

با درود  این” اصلاحاتی” که لنین بدان  تأکید دارد نه از گونه ی  اصلاحات “پهلویها “است و نه اصلاحاتی که لیبرالها ی طرفدار اصلاحات ارصی  شاه خواستار آن بودند . “ اصلاحات ارضی، آری، دیکتاتوری شاه ، نه “. ونیز می دانیم که    شباهتی هم  با اصلاحات” راستپوتین ” وطنی ما ، ندارد.  سرنوشت  آن اصلاحات و رهبران آنها بخصوص بعد از” ۱۸ تیر” را  می شد حدس زد و شاید احتیاج به آزمون آن در  سال ۱۳۸۸ و رسوائی ناشی از آن نبود.هشدار لنین به مخاطبین خود  در موضوع اصلاحات، مربوط به سالهای بعد ازانقلاب  ۱۹۰۵ وتوچه به دلائل آن  شکست  و درسهای حاصله از  آن می باشد. .مفاهیم، از جمله اصلاحات و یا انقلاب ، مقوله های اجتماعی- تاریخی هستند وبدین دلیل ماهیت و یا محتوای متفاوت در زمانهای متفاوت،دارند. بدون شناخت از شرایط تاریخی نمی توان به فهم مقولالت اجتماعی دست یافت. تار یخ گواهی میدهد که همیشه انقلابات اجتماعی با یک اصلاحات کوچک آغار شده است و گاهی هم یک اصلاحات به نظر بسیار کوچک به فاجعه بزرگ جامعه بشری تبدیل گردید ه است. با این مقدمه می خواهم توجه خواننده را به عمل کرد برخی از جریانهای معلوم الحال سیاسی  در فضای مجازی جلب نمایم .چندی است که برخی ازاین  جریان ها باز شرایط را برای تبلیغ انحرافی از مفاهیم مارکسیستی مساعد تشخیص داده اند .این افراد دانسته و مهندسی شده  سعی دارند با طرح مفاهیمی از جمله   “اصلاحات ” آنهم با  نقل قول از لنین اولا  خیانت خودشان را در همدستی و همکاری با آمپریالیسم و “سگ زنجیری ” آن را در کشتار توده ها سرپوش بگذارند و گناه به گردن آآموزه های لنین – بیندازند. شاید به این امید   آن  را  بی اعتبار جلو دهند. خسران این شکل از فریبکاریها  را  امروز در سراسر جهان و بخصو ص  در سرزمین “اکتبر ” ؛در اکراین ، جمهوریهای سابق شوروی ، در کشور های اروپای شرقی  مشاهده می کنیم. با وجوداین هنوز کسانی پیدا می شوند که ازآن  تز ها ی ضد انقلابی که ظاهر با یک انتقاد ، آنهم  انتقاد از   یک فرد ، توسط دستگاه رهبری خروشچفی ،دفاع می کنند. آزادی عقیده و دفاع از هر تز و یا برنامۀ یکی از حقوق طبیعی  شهروندی است. اما این آزادی بدون قید و شرط نمی تواند باشد. جامعه بشری همانند “طبیعت ” قید و بندی های خود را به محیط دیکته می کند. مدافعین تز خروشجفی که میراث بر تز های  سوسیال دمکرات های غربی هستند  ، در صدد بر آمدند که از تروتسکی و بوخارین ، که رویزیونیسم خروشجف و شرکاء، گرباچف و …پوتین ملقمه ای از  آن دکترین هستند دفاع کنند آنهم با زیر پا گذاشتن پرنسیب های علمی !!مقاله این حضرات در دفاع از تز تروتسکی در فضای مجازی (فیس بوک)، واقعا  شگفت انگیز است .اگر پیشینیان تروتسگی یعنی سوسیال دمکراتهای اتریشی و شرکاء با اتکاء به تز تنازع بقای داروین ، کوشش داشتند سرمایه دار ی ویا جامعۀ طبقاتی را مشروعیت بخشند. مدافعین تروتسگی و بوخارین ،  به  تز نسبیت آینشتین  دخیل بستند تا تز ورشکسته پوتین را ، مارکسیسم زمان به جنبش کمونیستی غالب کنند.

سخن کوتاه : هر کمونیست انقلابی باید بنداند .

جبرگرائی و قدر گرائی و غایت گرائی در آزمایشگاه تاریخ با” صرف “هزینه های بس دردناکی به زباله دان تاریخ ریخنه شده است . و مارکسیسم انقلابی را برای توده ها قابل فهم گردید.”سیر رویدا ها نه کاملا از پیش تعیین و مقدر شده است و نه یکسره نا معیین.  روند احتمالی انقلاب در چارچوب امکانات معینی پیش می رود”از این منظر است که کمونیستها انقلاب را نه نتیجه روند طبیعی جنبش خود بخودی می دانند و نه هدیه آسمان و یا ملکوت . انقلاب یک هنر است و انقلابیون هنرمندان آن. .این هنرمندان ویا انقلابیون باید به جهان بنینی علمی مسلح باشند و لاجرم به دانشگاه آن یعنی حزب و یا هر نوع از سازمانی که نقش هدایت و یا پیشاهنگ ، انقلاب را بعهد بگیرد و یا به بیان دیگر ، “آن احتمالات ” ی که تاریخ در دسترس قرار می دهد  را به تحقق برساند. در غیر این صورت ، “دانشگاه” دیگری یعنی سازمانهای خادم طبقه حاکمه از آن احتمالات سود می جوید و شرایطی را بوجود می آورد ، که امروز در سراسر جهان بشریت شاهد است.