در باره توافقات لوزان / کمونیست ماهانه با سلام زیجی

میزگرد نشریه کمونیست ماهانه در باره توافقات لوزان

پاسخ سلام زیجی

 

کمونیست ماهانه: مردم ایران برخلاف اظهار نظرهای رایج رسانه ها که اعلام میکردند “همه منتظر نتیجه مذاکرات هستند”، واکنش بسیار سردی به این توافق نشان دادند. دلیل این وارونگی میان تبلیغات رسانه ها و واقعیت اجتماعی را شما چطور توضیح میدهید و بنظر شما در این مقطع چھ باید کرد؟

 

 سلام زیجی:عکس العمل ھمه “مردم ایران” نسبت به این پدیده و توافق نیز مانندھمه اتفاقات پیشین  نه ھم سطح  بود و نه یکدست. ھمانطوری که واکنش  احزاب و نیروھای سیاسی  نیز در برخورد به توافق لوزان و داستان “ھسته”ای  نیز یکدست نبود.  یک منطق  و منفعت سیاسی – طبقاتی و جنبشی در ھر دو مورد مرتبط به ھم حکمروا است.

برای آن بخش از مردم و اپوزسیونی که جمھوری اسلامی را، با ھسته ای و بدون ھسته ای ، با توافق لوزان و بدون آن توافق، بعنوان یک رژیم جنایتکار، آدمکش، فاسد، ضد کارگر، ضد زن ، ضد انسانیت  و با داشتن پرونده صدھا ھزار اعدامی  در کارنامه اش میشناسند و تنھا با سرنگونی  آن سیستم و محاکمه و مجازات ھمه مسئولین دیروز و امروزش رضایت خواھند داد، ھیچ  درجه ای از سرکوب و تلاش رسانه ی و تبلیغاتی قادر نخواھد بود این نفرت، خواست و تناقض  پایه ی جامعه  با چنین رژیمی را تحت ھیاھوی “ھسته”ای و توافق لوزان و “پیروزی”  به بیراھه ببرد و تحت تاثیر شگردھای خود قرار دھند.

بخش اعظم جامعه ی که ۳۶ سال است از نظر اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فرھنگی، زندگی اش به گرو گرفته شده ، ھیچ امنیت سیاسی و اجتماعی ندارد، برخورداری از حداقلی از آزادی و حق  و حقوق فردی و حرمت شھروندی برایش به رویا تبدیل شده است،  مستمرا با سرکوب و استبداد و شیادی و حقه بازی و دزدی یک مشت اوباش اسلامی و سرمایه دار ایرانی روبرو است، تصور اینکه با چنین حربه ھای بتوان این جامعه  را به مسیر تبلیغات و ھیاھوی ھدفدار مورد نظر امثال خامنه ای و ظریف و روحانی و ژورنالیستھای نوکر سوق داد، تصور بسیار کودکانه ای است. علل وارونگی مورد اشاره سوال شما دقیقا ازھمین تضاد و واقعیت اجتماعی در جامعه ایران نشات  میگیرد. واقعیت و تضادی که  ھمواره منشا وبنیاد بحرانھای سیاسی،اقتصادی و خطرھای اجتماعی  برای جمھوری اسلامی بوده.

 اما ھــم زمان در کنار آن واقعیت محوری آنسوئی  دیگر ھمین جامعه را نیز باید دید تا نگاه و تصویر ابژکتیوتری از کلیت پدیده داشت و سر آنجام راه  تاثیرگذاری و مفیدتری در مقابل خود و جامعه تشنه آزادی ایران  قرار داد. بخشی از جامعه ، ولو کوچک “مردم ایران”، بورژوا و غیر بورژوا، اسلامی یا قومی، بنا به دلایل مختلف از جمله  وجود منفعت ھای طبقاتی متفاوت، جز نیروی عقب افتاده، ارتش ذخیره جمھوری اسلامی و مزدور طبقه حاکمه در ایران ھستند. بخشی از این نیرودر ھمین داستان توافق لوزان اتفاقا واکنش “بسیار سردی” را نه تنھا نشان نداد که رقصیدند و از شانه و کوله ظریف ھم بالا رفتند. آن “مردم” که شب و روز دنباله رو ھذیان گوئی و دروغ بافی امثال خامنه ای و روحانی و جناحھای درونی رژیم حول حکایت ھسته ای و توافق لوزان و  یا ھر موضوع دیگری  می دوند و زوزه میکشند و قمه چرخانی میکنند و  یا شغل نوکر ژورنالیستی و روشنفکر اسلامی و آخوند مسلکش را به رخ جامعه میکشد،را باید به عنوان بخشی از واقعیت منفی و مضر اجتماعی جامعه دید و به حساب آورد و “مردم ایران” را از آن آگاھتر ساخت.

یک واقعیت تلخ و یکی از دلایل و ستون که در نگهداری ھمین جمھوری اسلامی، که مورد نفرت اکثریت جامعه است ، نقش داشته و توانسته در کنار ابزار سرکوب این فاشیسم اسلامی را در قدرت  حفظ کنند. در صف “اپوزسیون” خودی و غیر خودی رژیم نیز از جمله صف کشیدن ملی اسلامی ھا و نھضت آزادی و جنبش سبزی ھا، بخشی از ناسیونالیستھا ی ایرانی وغیره در پشت سر دولت شیاد روحانی و دفاعشان از “توافق لوزان” در کنار جناح بندیھای درون خود رژیم جزئی از واقعیت جامعه ایران و یکی  دیگر از موانع اصلی سر راه کارگران و توده مردم سرنگونی طلب و ستون دوم کمک به بقا حاکمیت ننگین جمھوری اسلامی اند.

اگر چه،ھمانطوری که شما نیز گفته اید، در کلیت خود جامعه به این توافق و تبلیغات حول آن واکنش “سردی” نشان دادند، اما پیامدھای این روند  و تاثیر آن روی جامعه با این نوع واکنش و عدم واکنش ھای اجتماعی به تنھایی قابل سنجش نیستند. بنظر من فاکتورھای بسیار تعین کننده تری عمل میکند   و میتواند به مراتب سرنوشت سازتر باشد. مسائل، معضلات و مطالبات بسیار بزرگ و متعددی در ایران ھست که  اگر روند مبارزه جنبش ما علیه رژیم در موقعیت مساعدتری برخوردار بود این بر خورد “سرد” میتوانست ما به ازا سیاسی و اجتماعی دیگری داشته باشد. نفس بر خورد “سرد” امروزی اگر چه حامل پیامی بود اما الزاما و به خودی خود به معنی شروع صف بندی جدید و جدی ھنوز نیست. به معنی  گودتر کردن خندق مرگ برای جمھوری اسلامی ھم نیست. متاسفانه تجربه نشان داده است  که جمھوری اسلامی و طبقه بورژوا ، پوزسیون و اپوزسیون ایران،در خلا عدم حضور قدرمند و متحزب جنبش ما، چگونه از روندھا و تحولات ،حتی جایی که با شکست و بحران ھم روبرو میشوند  به نفع دولت، طبقه و جنبش خود و علیه مردم از ان استفاده کنند و دیگران را بازی دھند.  در جریان جنبش سبز و سال ۸۸ جمھوری اسلامی و طبقه حاکمه  توانست ھمه آنھای که افق و امیدشان را به این جنبش و رھبران ارتجاعی وصل کردن، یا پوپولیسم شان چنان غلیظ بود که  شیفطه”جنبش میلیونی مردم” شده بودند، و رسیدن به ھدف خود را در گروه “حضورفعال” در “جنبش توده ای”  “رای من کو” و در رکاب سران جنایتکار  ھمین رژیم می دیدند،  به بازی بگیرد و از میدان بیرونشان کند و به منزلشان بفرستد. در انتظار نشستن، تکرار سناریوھای مشابه سال ۸۸، پخش توھم پراکنی و امید ھای “مردم پسندانه” پوپولیستی  نه تنھا به روند مبارزه آزادیخواھانه امروز علیه رژیم و حول توافق لوزان کمک نمی کند بلکه بخواھیم یا نخواھیم اصل مبارزه انقلابی را به مسیری ھدایت میکنیم که سرنوشتی جزجنبش ۸۸ ارتجاعی سبز و”فرصتھای” آن دوره نخواھد داشت. حزب ما، جنبش طبقاتی ما  بر سازماندھی یک جنبش رادیکال برای سرنگونی جمھوری اسلامی  وبر شفافیت و استقلال سیاسی و طبقاتی جنبش طبقه کارگر و مطالبات آزادیخواھانه زنان و جوانان در ھمین دوره خاص تاکید خواھد کرد.

کمتر شدن سایه خطرجنگ و امکان پایان یافتن تحریم اقتصادی جامعه ، اگر به سرانجام خود برسد، که ھمواره جز خواست ما و جامعه نیزبوده، بدون تردید مھمترین اتفاقاتی خواھند بود که  در  پی “توافق لوزان” محصوب می شوند. به علاوه، کوتاه شدن دست تبلیغات عوام فریبانه  تاکنونی علیه “شیطان بزرگ” که”آقا” خود اولین فردی بوده و ھست که دست این شیطان را تا این لحظه بوسیده است و .. ھمه فرصتھای مثبت برای جامعه و جنبش ما علیه جمھوری اسلامی ھست. اما آیا این اوضاع  جدید مستقیما و بلاواسطه بدون داشتن سیاست و نقشه روشن و سازمان و رھبری جدی به عروج مبارزات توده ای و گرفتن حق سرکوب شده سیاسی و اقتصادی جامعه  منجرخواھد شد؟ روشن است کھ نھ! من با پارھ ای ارزیابی مربوط بھ پیامدھای این توافق ھیچ توافقی ندارم. آیا راه برای جنبش سرنگونی باز شده است؟ آیا توده ھا به میدان میایند و انقلاب می شود؟ کدام توده و کدام انقلاب؟ و برای چی آینده ای؟ و چگونه؟  یعنی توافق لوزان این ھمه دستاورد داشته و زمینه ساز شده است؟ اگر چنین است پس چرا مردم در برخورد به آن  “واکنش سرد” نشان داده اند!! بنظر من اولین قدم برای گسترش مبازره کارگران و زنان و آزادیخواھان علیه جمھوری اسلامی و بھرھ گیری از فرصتھای بدست آمده  پایان دادن به این ادعاھای پوپولیستی و پیشداوریھای شبیه ژورنالیستی بی ثمر است.

 

دست  اکثریت مردم درد نکند برای نشان دادن “واکنش سرد”شان به توافق لوزان و عدم استقبال از ظریف و تیم مزاکره کننده و ھیاھوی جمھوری اسلامی در این رابطه! اما این  اصلا کافی  نبود و نیست!  در ادامه اگر سیاست “مردم ایران”  در قبال سیاست و اقدامات و ھیاھوئی جمھوری اسلامی و بنگاھای تبلیغاتی  سکوت و بی تفاوتی باشد تردیدی نیست دوباره جمھوری اسلامی و طبقه بورژوا ایران پیروز این بازی خواھد بود. جمھوری اسلامی در این توافق ناچار به عقب نشینی شده، و البته باید دانست به درستی از ان به نفع جنبشمان استفاده کرد. در ھمین دوره جمھوری اسلامی دستمزد و معیشت دھا میلیون کارگر و کارکن را آشکارا و علنا به گرو گرفته، و نباید اجازه داد در آرامش این جنایت بزرگ و نسل کشی اجتماعی را به سر آنجام برساند، جمھوری اسلامی و دولت روحانی ھر روز آمار اعدام ھا و بازداشت کردنھایش بیشتر میشود، نباید در مقابل این روند بی تفاوت نشست! جمھوری اسلامی ثروت  جامعه را برای تداوم حاکمیت خود در ایران و صدور آدمکشی  و شرکت مستقیم در تحمیل جنگھای مذھبی و قومی در چند کشور منطقه ،که ھر روز میلیاردھا دلار ھزینه دارد اختصاص میدھد، در حالی که بیش از ‌ھشتاد درصد مردم زیر خط فقر زندگی میکنند. بر علیه این اوضاع باید به میدان آمد. مطالبات وصف  مبارزاتی جنبش کارگری، زنان و جوانان  باید بطور شفافتر طرح واز نظر عملی راه خود را از صف دیگر جنبشھا از جمله قومی و اسلامی و اصلاح طبان و جناحھای حکومتی بیش از پیش متفاوت تر و مستقلتر سازمان داد. نزدیک به دو هفته به اول مه، روز جھانی کارگر  مانده است، طبقه کارگر و رھبران کمونیست و پیشرو ان کارگری حول این مطالبات و پارھ کردن دستمزد بردگی تحمیلی سال ۹۴ با بر پائی دھا مراسم و تظاھرات و اعتصاب کارگری می تواند سرنوشت تحولات سیاسی ایران بعداز توافق لوزان را رقم بزند و مھر خود را به آن بکوبد!

 سرنگونی قطعی کلیت سیستم جمھوری اسلامی، دستیابی بھ آزادی، برابری و رفاھ ھمگانی ھدف و چشم انداز واحد حزب ما و کارگران و زنان و جوانان است. جمھوری اسلامی با توافق لوزان و بدون توافق لوزان باید سرنگون شود!  صرفا واکنش سرد نشان دادن بھ توافق لوزان و ھیاھوئی جمھوری  اسلامی  حول آن کافی نیست!  علیھ کلیت این رژیم فاشیستی باید بھ میدان آمد!

 

۱۲ آوریل ۲۰۱۵