چرا بند هشتم بیانیه هشت ماده ای مهاباد بی صاحب شده است؟

بتاریخ ۳۰ بهمن ماه ۱۳۵۷ که مصادف با سقوط پادگان مهاباد بود، تعدادی از نمایندگان شوراهای شهرهای مختلف کردستان در اولین نشست مشترک خود و بعد از سرنگونی نظام سلطنتی، در تدارک قطعنامه ای از سوی مردم کردستان برای ارائه به نمایندگان دولت اعزامی از تهران بودند. بدین منظور کمیته ای متشکل از، عزالدین حسینی، عبدالرحمن قاسملو از حزب دمکرات کردستان ایران، فواد مصطفی سلطانی بنمایندگی از طرف کومه له، غنی بلوریان و صلاح مهتدی تشکیل و بعد از گفتگو و تبادل نظر پیرامون بندهای این قطعنامه که توسط صلاح مهتدی تنظیم و متن اصلاح شده نهایی آن توسط قاسملو آماده شده بود توسط نامبردگان امضا و در اختیار نمایندگان اعزامی دولت گذاشته شد.

 

آنچه که این روزها به موضوعی قابل بحث در میدیای احزاب و جریانات سیاسی دخیل پیرامون این مسئله  تبدیل شده است این می باشد که این جریانات، از کومه له و هر دو جناح حزب دمکرات کردستان ایران گرفته تا صلاح مهتدی و بقیه که در قید حیات هستند و این بیانیه را امضا کردند، هیچکدام  خود را صاحب بند هشتم بیانیه مهاباد نمی دانند. اما قبل از وارد شدن به اصل موضوع و دلایل این نوع از شانه خالی کردن از یک تاریخ پرتلاطم ، ابتدا به بند هشتم بیانیه نگاهی بیاندازیم. بند هشتم بیانیه هشت ماده ای مهاباد چنین است:

بند ۸ / “بر این اساس که ملا مصطفی بارزانی و گروهک شناخته شده به قیاده موقت ابزار دست و دستاویز سازمان سیای آمریکا، ساواک ایران و میت ترکیه بوده اند و هستند و نیز مورد انزجار تمام کردهای ایران می باشند. به همین خاطر از دولت انقلابی تقاضا داریم که هر گونه ارتباط و نزدیک شدن خود را به این دارو دسته قطع نماید. و رهبران خائن آنرا از ایران اخراج نماید بدون اینکه چنین سیاستی ضرری به پناهندگان بینوا برساند”. ( روزنامه کیهان سوم اسفند ماه ۱۳۵۷ )

برای شناخت بیشتر خواننده گان بویژه نسل جدید و یا کسانیکه ممکن است اسم قیاده موقت را نشنیده باشند بگویم که قیاد موقت اسم حزب دمکرات کردستان عراق بارزانی بود که در آندوران در کنار سپاه پاسداران خمینی و دوشا دوش آنان در جنگ با حزب دمکرات کردستان ایران، کومه له و مردم کردستان ایران قرار داشت. پیشینه و ایفای نقش  قیاده موقت در معادلات منطقه  تا حدودی در بند هشت بیانیه مهاباد توضیح داده شده است اما بعد از انقلاب ۵۷، قیاده موقت رسما همچون نیرویی در جهت تحکیم موقعیت جمهوری اسلامی به ایفای نقش پرداخت. از سالهای ۵۹ به بعد رهبران این جریان از جمله مسعود بارزانی به همراه خانواده و نزدیکانش با در اختیار داشتن بهترین امکانات از سوی جمهوری اسلامی، در شهرکرج نزدیک تهران زندگی میکرد و از آنجا رهبری نیروهای مسلح خود در نوار مرزی را با حمایت جمهوری اسلامی در دست داشت. تا مقطع تحولات عراق نیروهای مسلح بارزانی در مناطق مرزی و با حمایت جمهوری اسلامی در جنگ با صدام حسین بودند. بالاخره به یمن حمله آمریکا به عراق در دوران جنگ اول خلیج ( ۱۹۹۱ ) این امکان فراهم شد که هر دو حزب بارزانی و طالبانی در قدرت و حاکمیت بر کردستان عراق قرار گرفتند. از آن تاریخ به بعد موقعیت و جایگاه احزاب بارزانی و طالبانی و کارنامه آنان بعنوان نیروهای حاکم بر کردستان عراق نیز معرف حضور همگان است و اینجا  نیاز چندانی به توضیح ندارد.

اما مسئله اصلی بر سر بند هشتم بیانیه در رابطه با مواضع امروز احزاب سیاسی و افرادی که آندوره در تدوین و تنظیم این بیانیه دخیل بودند می باشد. صلاح مهتدی در یک مصاحبه تلویزیونی می گوید پیشنهاد بند هشت بیانیه از سوی فواد مصطفی سلطانی مطرح شده است. ابراهیم علیزاده بنمایندگی از طرف کومه له “سازمان کردستان حزب کمونیست ایران” در مصاحبه ای با “روزهه لات تایمز” می گوید:

“به‌ پێی مه‌نتیق ئه‌گه‌ر له‌ مه هاباد پیشنیاری ئه‌م خاڵه‌ له‌ لایه‌ن کاک فوئاده‌ وه‌ بوه، ده‌بوایه‌ له‌ هه‌شت ماده‌ی شاری سنه‌ش داهاتبا که نه‌هاتبوو.

” بنا به منطق اگر در مهاباد پیشنهاد این بند از سوی فواد بوده باشد، می بایستی در هشت ماده ای سنندج هم قید میشد که قید نشده است”. ( ترجمه فارسی از من ).

 ایشان با این اظهارات بنوعی پیشنهاد این بند از سوی فواد را در هاله ای از ابهام باقی می گذارد. عبدالله حسن زاده از سوی حزب دمکرات کردستان ایران گویا از بودن بند هشت بیانیه اظهار پشیمانی کرده است.

اما چرا امروز افراد و احزابی که دخیل در تنظیم و نوشن این بیانیه، و از امضا کننده گان آن بودند، اکنون از بند هشتم آن فرار می کنند و خود را صاحب آن نمی دانند ؟. چه چیزی باعث شده است که این افراد و احزاب، یک سند و یک بند معتبر و واقعی که منعکس کننده تاریخ مبارزات مردم کردستان ایران در مقابل یک حزب ارتجاعی در رکاب خمینی و سپاه پاسداران بود و در مقابل مردم و زحمتکشان کردستان ایران می ایستاد، اکنون آنرا متعلق به خود نمی دانند؟. علت این است که، کومه له، حزب دمکرات کردستان ایران و افراد باقیمانده در این نشست، سالها است که  بنا به تعریف همان بند هشت در سایه “گروهک شناخته شده به قیاده موقت که در سال ۵۷ ابزار دست و دستاویز سازمان سیای آمریکا، ساواک ایران و میت ترکیه بوده اند و هستند و نیز مورد انزجار تمام مردم کردستان ایران بود”، و اکنون و بعد از بیش از دو دهه به  یکی از اصلی ترین احزاب حاکم بر کردستان عراق تبدیل شده است دارند زندگی می کنند. این یعنی نان به نرخ روز خوردن. نان به نرخ روز خوردن یکی از سنتهای جا افتاده احزاب و جریانات ناسیونالیست کرد است و این مسئله ایجاب میکند که بند هشت بیانیه مهاباد باید مورد حاشا، ابهام و پشیمانی قرار بگیرد.

اکنون نیز برای اعلام تعلق خاطر چندین باره به حزب دمکرات مسعود بارزانی و تعلق خاطر جنبشی به این حزب، لازم دیده اند که نه تنها خود را صاحب این بیاینه ( مشخصا بخاطر بند هشتم آن ) ندانند بلکه امروز آنرا منفی ارزیابی کنند. اظهار پشیمانی و در ابهام قرار دادن بند هشت از سوی جریانات و افرادی که با نام آنان پای این سند امضا شده کاملا قابل درک است. پشیمانی، ندامت و ابهام تراشی امروز این احزاب پیرامون بند هشت بیانیه مهاباد، مصلحت اندیشی و ارزان فروشی تاریخ درخشان مبارزه مردم کردستان ایران و جناح چپ آن بخاطر موقعیت امروزشان در پیشگاه ناسیونالیسم حاکم کرد در کردستان عراق است. قطعا اگر این بند از بیانیه توسط اشخاص کنونی که در قید حیات هستند پیشنهاد میشد ( هر چند که بسیار بعید است) باز هم برای خوش خدمتی در پیشگاه ناسیونالیسم کرد و خاندان بارزانی، می بایست راهی یا توجیه محکمه پسندی پیدا میشد که فشار و سنگینی آنرا از روی دوش خود بردارند چرا که امروز سفره و موجودیت این احزاب در دست بارزانی و طالبانی است.

بند هشت بیانیه مهاباد از سوی هر شخص و سازمانی مطرح شده باشد، چه آن ایام و چه امروز و بعد از ۳۶ سال که از آن تاریخ می گذرد، همچنان بندی قابل دفاع بوده وهست.

پیداست که پیشنهاد بند هشت بیانیه تنها می توانست از سوی شخصیتی چون فواد مصطفی سلطانی مطرح شود و بقیه به آن گردن نهند اما متاسفانه از خوش شانسی کومه له، حزب دمکرات کردستان ایران و دیگر امضا کنندگان این بیانیه، فواد در قید حیات نیست که با همان قاطعیت سازش ناپذیر و از موضع چپ و کمونیستی اعلام کند این بند متعلق به گرایش چپ در این شورا و از سوی من ( فواد ) بعنوان نماینده مردم پیشنهاد شده است. اگر احزاب و افراد امضا کننده بیانیه هشت ماده ای مهاباد بخاطر بند هشتم آن امروز خجولانه خود را صاحب آن نمی دانند، اما مردم و چپ جامعه کردستان ایران از کلمه به کلمه بند هشتم بیانیه بعنوان بندی درخشان در تاریخ مبارازاتی خود و علیه یکی از احزاب ناسیونالیست کرد که پیشینه مزدوری آن در هر دو حکومت شاه و حکومت اسلامی در کارنامه اش ثبت شده است دفاع می کنند و با افتخار آنرا متعلق بخود می دانند. موقعیت امروز حزب دمکرات بارزانی حقانیت بند هشتم بیانیه مهاباد را بعد از ۳۶ سال روشنتر از گذشته تاکید میکند.

بیانیه هشت ماده ای مهاباد یک سند تاریخی است که بند هشتم آن بدرست به پیشنهاد  فواد مصطفی سلطانی بعنوان نماینده بخش عظیمی از مردم کردستان ایران از موضعی رادیکال در این بیانیه گنجانده شد که دیگر شرکت کنندگان در آن جلسه نیز آنرا امضا کردند. به این بیانیه و مشخصا به بند هشتم آن، باید بعنوان یک واقعیت و یک سند تاریخی بدان برخورد شود نه بعنوان سندی که بخاطر منافع حقیر سیاسی و مالی در تحولات امروز از آن ابراز پشیمانی شود.

 ۲ اسفند ۹۳ ، ۲۱ فوریه ۲۰۱۵