شبحی برفراز اروپا به حرکت درآمده‌است، شبح کمونیسم!”

“شبحی برفراز اروپا به حرکت درآمده‌است، شبح کمونیسم!”
“من فکر نمیکنم سیریزا ما را رها میکند اما حرمت را به ما بازمیگرداند”
تیتر اول به نقل از مانیفست کمونیست و تیتر دوم به نقل از یک کارگر یونانی است. امروز هر دو مضمون و هر دو سیاست را در اروپا مشاهده میکنیم. کسی که نتواند معنی سیاسی و رابطه این دو مضمون را بفهمد نه مانیفست را فهمیده است و نه حرف این کارگر را که حرف دل میلیونها انسان معترض یونانی را بیان کرده است.
بورژوازی ابتدا در یونان تلاش زیادی کرد که هم شبح کمونیسم و هم بازگرداندن حرمت به مردم در آسمان اروپا به پرواز در نیاید. اما مردم و توده کارگر و زحمتکش یونان با اعترض و انتخاب خود این امر “غیرممکن” را ممکن کردند. امروز از یک طرف تیتر اصلی روزنامه ها و رسانه های رسمی بورژوازی شکست سیاست ریاضت کشی اقتصادی در یونان است و از طرف دیگر اعلام “خطر کمونیسم” را جار میزنند.
معلوم شد کمونیسم همچنان نه تنها آلترناتیو کارساز و رهایی بخش در مقابل سیاست و اقتصاد بورژوای است، بلکه آنچه که ‘مرده” انگاشتند نه تنها زنده بلکه در یک نبرد معین پشت بورژوازی را به خاک مالیده است. تا همین جا و همین اندازه پیروزی مردم یونان شکست مهمی برای بورژوازی محسوب میشود. آنچه بازار آزاد و دمکراسی نامیده بودند و ریاضت کشی اقتصادی بخش اینتگره آن بود، امروز در یونان بی اعتبار اعلام شده است. این بی اعتباری البته به یونان محدود نمانده است. زیرا بخش زیادی از خود بورژوازی به آن اعتراف کرده است و اتاقهای فکر و استراتژیستهای آنها در حال تعمق و تلاش برای پیدا کردن راه حل هستند. یکی از راه حلهای آنها تا کنون این بوده است که با عقب نشینی موقتی بتوانند این روند شکست سیاست و استراتژی خود را که از یونان آغاز شده است سد کنند.
عکس العملهای مقامات اروپایی دیدنی بود. رئیس پارلمان اروپا بلافاصله بعد از اعلام نتایج انتخابات یونان با عصبانیت اعلام کرد که حوصله شنیدن بحث “ایدئولوژیک” سیریزا را ندارد. یک روز بعد وزیر دارایی خود را فرستادند که هشدارهای بورژوازی اروپا را به نمایندگان سیریزا گوشزد کند. هنگامیکه این نماینده “قاطع” میلیاردرهای اروپا در مقابل پاسخ رد سیریزا مواجه شد فقط توانست با عصبانیت جلسه را ترک کند.
اما چند روز بعد همین خانمها و آقایان “قاطع” ناچار شدند که سیاست چماق و شیرینی را بکار گیرند و با احترام ظاهری و سینه ای پر از کین وارد مذاکره با مقامات سیریزا شدند. این پروسه تا اطلاع ثانوی همچنان ادامه دارد.
هدف بورژوازی این بود که امیدها را به نامیدی و خوشبینی را به یاس و مقاومت را به تسلیم تبدیل کند. اما بعد از نتایج انتخابات یونان و حمایت اسپانیا از مردم و چپ یونان، که دهها هزاران نفر از مردم معترض اسپانیا به فراخوان چپ آن جامعه به خیابان آمدند، هم شبح کمونیسم بر فراز اروپا به تصویری واضحتر و امید بخش تری تبدیل شد و هم امید به رهایی و خوشبینی در جامعه تقویت گردید.
تحولات امروز یونان و احتمالا فردا در اسپانیا و پس فردا در … علاوه بر بازگشت امید و خوشبینی و نهایتا امید رهایی به مردم، معنی مشخص و بلافصلی هم دارد. مردم چپ را به راست ترجیح دادند. مردم یونان چپ جامعه موجود را انتخاب کردند و دست رد به سینه نمایندگان راست و مدافعین سیاست ریاضت کشی اقتصادی زدند. این مهترین اتفاق قرن بیست و یکم تا به امروز است.
گفته این کارگر یونانی “من فکر نمیکنم سیریزا ما را رها میکند اما حرمت را به ما بازمیگرداند” مضمون این تحول یونان را در شرایط کنونی بسیار دقیق و خوب بیان میکند. معلوم است که این کارگر نه دچار توهم شده است که گویا با قدرتگیری سیریزا جامعه از سیستم سرمایه داری رها شده و نه اتفاق بزرگی که در یونان افتاده است را کم اهمیت میکند.
تاکید این کارگر بر مضمون سیاسی و عملی اتفاقات یونان است. او پیروزی چپ بر راست در انتخابات آن کشور را بسیار مهم و تحول بخش دانسته است. در عین حال میداند که بازگرداند حرمت به شهروندانی که مورد تحقیر و اهانت سیاستهای تروئیکا قرار گرفته بودند، شروع دوره ای تازه و فاز نوینی را نشان میدهد.
درک این دوره تنها با اقدامات اقتصادی و نتایج مذاکرات سیریزا توضیح داده نمیشود. هر چند اینها مهم هستند و باید دید دولت جدید کدام جهت و افق را دنبال میکند. اما آنچه در یونان در حال اتفاق افتادن است و پروسه آن از چند سال قبل آغاز شده است این است که سیاست و افق بورژوازی شکست خورده و سیاست و افق چپ آن جامعه پیروز شده است. یکی از نتایج این پیروزی برنده شدن سیریزا در انتخابات است. نتیجه مهمتر و شعف انگیز تر آن این است که شبحی را بر فراز اروپا به پروز در آورده است و کل بورژوازی این شبح را کمونیسم مینامد.
کمونیسمی که از نظر بورژواها “مرده” بود و “پایان” آنرا حتی پایان تاریخ نام نهادند، اکنون نه تنها زنده، بلکه آنقدر قدرتمند است که احزاب نزدیک به این جنبش شانس قدرتگیریشان بیشتر شده است.
پیروزی حزب سیریزا بر نمایندگان و احزاب و سیاست بورژوازی یونان تا همین حدی که اتفاق افتاده است، نتیجه چپ بودن آن و نزدیکی و احترام این حزب به کمونیسم بوده است. کمونیسمی که خود را آلترناتیو بورژوازی میداند. این کمونیسم در یونان هر چند زمخت و غیر شفاف هم باشد و سیریزا هر درجه ای از نزدیکی به این کمونیسم را نمایندگی کرده باشد، باز هم اهمیت قضیه این است که این خود کمونیسم و جنبش کمونیستی است که معتبر شده است. سیریزا اگر انتخاب شده است به دلیل چپ بودنش و چفت شدنش با آرزوهای مردم در این دوره است. کمونیسم اجتماعی از ابتدا تا به امروز چیزی بجز جنبش اجتماعی نقد سرمایه و رهایی از سیستم سرمایه داری حاکم نبوده است. سیریزا به هر درجه ای که آرزوهای مردم را نمایندگی کند و به این افق نزدیک باشد میتواند حمایت مردم را با خود داشته باشد.
محمد آسنگران ۲ فوریه ۲۰۱۵