قتلهای ناموسی

مقدمه
تاریخ بشر همواره همراه بوده با قتل و جنایت و تهاجم و تجاوز به دیگران ماجرایی است کهن که همواره تکرار میشود.تجاوز و تهاجم به یکدیگر که اسفناکترین آن گرفتن جان همنوع است و گویی بشر به اصطلاح متمدن امروزی نیز این خوی و خصلت را به ارث برده است.
قتل ناموسی اساسا به قتل های خویشاوندی یا قبیله ای می گویند که قربانی آن زنان و دختران هستند و به دست محارم مرد آنان ( پدر،پسر،برادر،عمو،جد پدری) و معمولا با قصد قبلی روی میدهد.علت این قتل ها همانگونه که از نام آن بر می آید رفتاری است که زن قربانی انجام داده یا گمان رفته که انجام داده است و بر اثر آن ناموس مرد جریحه دار شده است.ننگی که جز با ریختن خون خطاکار زدوده نمی شود.
عوامل مختلفی در بروز قتل های ناموسی اثر میگذارند که عامل جغرافیایی یکی از آنهاست ، قتل های ناموسی معمولا در استان های مرزی یا در نواحی ای که مسکن اقلیت های قومی،زبانی و دینی ایران هستند روی میدهد.در استانهایی نظیر کردستان،آذربایجان غربی،سیستان و بلوچستان،خراسان و فارس و … همواره ساکنان این نواحی به دلیل اقلیت بودن و دور افتادگی از مرکز بیش از مناطق مرکزی با محرومیت های دولتی ناشی از تبعیض ،فقر،فشارهای سیاسی ناشی از بد گمانی دولت به اقلیت ها ،عقب ماندگی فرهنگی به دلیل عدم توزیع برابر امکانات مالی و آموزشی و شهروندی روبرو هستند.بافت اجتماعی این مناطق نیز به سبب تفاوت های فرهنگی که با استان مرکزی دارد خود را غریبه احساس میکند و آن داد و ستد فرهنگی و اجتماعی که میان استان های مرکزی برقرار است،میان مرکز و حاشیه برقرار نیست.
محرومیت از حمایت های حکومتی و دولتی در غیاب فرهنگ شهروندی و حکومت قانون امروزی و پیشرفته سبب شده است که این نواحی به صورت جوامع بسته و جدا افتاده و با روحیه حاشیه نشینان اداره شوند و تعصب ها و پیوندهای عشیره ای و قبیله ای در این جوامع پدر سالار همچنان برقرار باشد.
گذشته از عامل جغرافیایی،فرهنگ مرد سالار جامعه و عامل مذهب به عنوان دو علت مهم دیگر در بروز قتل های ناموسی به ویژه در این مناطق معرفی میشود.
ازدواج اجباری،به ازدواج درآوردن دختران در سنین کودکی،اجبار به ادامه زندگی زناشویی و تمکین،ناپسند بودن طلاق،خشونت خانگی،چند همسری،که به ویژه در این استان ها بسیار رایج است،تبعیض میان دختر و پسر از آغاز تولد و سپردن ناموس خانواده به فرزندان پسر (به طوری که آنها نه تنها اختیار هرگونه تسخیری
را در مورد خواهران خود دارند بلکه در مورد مادران خود نیز از هیچ خشونتی ابا ندارند) رفتارهای خشن و آنی به دلیل اعتیاد مرد به مصرف مواد مخدر و …جز مهمترین وسایل قتل ناموسی است که از فرهنگ مرد سالار جامعه ناشی می شود.
عامل دیگری که به عنوان یکی از مهم ترین وقوع قتل های ناموسی و به ویژه افزایش چشمگیر آن در سی سال گذشته ذکر شده استقرار قانون مجازات اسلامی است که قاتلان را در حاشیه امن حق دفاع از ناموس قرار می دهد و از مجازات قتل عمد ،یعنی قصاص ،می رهاند.
بی عدالتی در توزیع منابع ملی در این نواحی و عدم دسترسی افراد این جوامع به اشتغال و درآمد سبب شده است که اکثر ساکنان این منطقه به دلیل فقر از امکانات فرهنگی و آموزشی و لازم برای برخورداری از جامعه مدنی سالم دور بماند و گذشته از آن فقر اقتصادی خود عامل مهمی در بروز خشونت های خانگی است،از آنجا که فقر سبب می شود تا افراد برای گذران زندگی به قاچاق و شغل های نامناسب یا غیر قانونی دیگر که خشونت لازمه آنهاست روی آورند،این خود سبب عجین شدن خشونت با زندگی روزمره مردان و در نهایت تبدیل آن به عادت ثانوی می شود.
در قتل های ناموسی به زن همیشه به عنوان مجرم اصلی موضوع نگریسته شده که باید توسط یکی از اعضای خانواده خود به مجازات عمل خود برسد،خواه به یقین برسند خواه براساس شک و شبهه و توهم کنند.این در حالی است که اگر پدر قاتل باشد هرگز اعدام نخواهد شد و تنها به مجازات حبس محکوم می شود.
با این همه توجهی که امروزه به این موضوع در مطبوعات می شود اما متاسفانه بسیاری از این قتل ها توسط مطبوعات به اطلاع عموم نمی رسند و حتی تا کنون شبکه های صدا و سیما از پرداختن به این موضوع و ایجاد یک مقابله فرهنگی ،اجتناب کرده اند.شاید بتوان با یک فرهنگ سازی بهینه و سوق دادن این موضوع از یک هنجار به سوی ناهنجاری اجتماعی ،از رشد آن خودداری نمونده باید گفت که قتل های ناموسی بدترین نوع ناهنجاری فرهنگی است که باید تا زمانی که در بافت جامعه ای جاری است ،آن را به نقد کشید و درباره آن به بوته بحث نشست.
خشونت علیه زنان همیشه در جوامعی نیمه توسعه یافته و قومی فرم خاص خود را داشته است.در جامعه ای خشونت علیه زنان تنها به آزارهای جسمانی ختم میشود و به گونه ای جز فرهنگ لاینفک مرد سالار آن جامعه درآمده است،و در جامعه ای دیگر این خشونت تابعی از ضرب و شتم و قتل نفس است.گاهی این خشونت ها پا را فراتر از آزارهای روحی و جنسی فراتر نهاده و جان زن را مورد تهدید قرار میدهد که بارزترین آن قتل های ناموسی است و به نوعی در تمامی نقاطی که اقوامی متحدالهجه و متحدالفرهنگ زندگی می کنند ،شایع است.و ایران ما به دلیل تکثیر قومیت های ساکن در آن از این حوادث دهشتاک در امان نمانده است.مشکلات زنان در استانهایی که دارای قومیت خاص هستند یعنی کردستان ،گلستان و خوزستان شدت بیشتری دارد.در کشورهایی با بافت سنتی و مذهبی به پدیده خشونت علیه زنان به شکل یک پدیده عادی برخورد می شود،بنابراین به عنوان جرم یا ناهنجاری تلقی نشده و مسکوت میماند .
از نظر قانونی در قوانین مجازات اسلامی کشور ایران ،اگر مردی زن خود را هنگام نزدیکی با مرد دیگری (غیره)بیند ،اجازه قتل او را دارد ،بی آنکه دستگاه قضایی او را مجازات کند.
نازنین محمدی
۲۹/۱/۲۰۱۵
سوعد